تاریخ سند: 18 مرداد 1357
موضوع: شیخ هادی روحانی کلّهبستی
متن سند:
از: 2ﻫ ب و2ﻫ 1 تاریخ: 18 /5 /37 13570518
به: 2ﻫ 1و 312 شماره: 4339 /2ﻫ ب
موضوع: شیخ هادی روحانی کلّهبستی
پیرو: 4318 /2ﻫ ب - 12 /5 /37
روز جمعه 13 /5 /37 ساعت 5 بعدازظهر برای افتتاح مسجد واقع در آرامگاه معتمدی که به وسیلهی شیخ عبدالحسین بابائی1 ساخته شده آقای روحانی منبر رفته ضمن صحبتهایش گفته است مسلمان باید ایمان قوی داشته باشد نه اینکه به آقایان بگویند فلان روز دکان را ببندید بیاعتنا باشند مرجع تقلید امام زمان است باید حرفش را گوش کرد باید دکان را ببندید اگر جهاد داد باید عمل کنید چرا بیتفاوت هستید.
نظریهی شنبه: خبر صحت دارد 1- برابر گزارش 14039 همه حرفهای روحانی کلّهبستی تحریکآمیز بود 2- برابر گزارش منبع 14629 نامبرده ضمن پشتیبانی شدید از خمینی مطالبی راجع به کشتهشدگان قم و تبریز عنوان و دولت را مسئول مستقیم این حوادث معرفی نموده است.
نظریهی یکشنبه: نظریهی شنبه مورد تأئید است دربارهی نامبردهی بالا نظر عالی را به شمارهی پیروی معطوف میدارد ضمناً منبع 14629 شفاهاً اظهار داشته که یادشده در بدو سخنرانی خود مطالب تحریکآمیز عنوان و وقتی حضار در جلسه قصد تظاهرات داشتند رو به حاضرین در جلسه نموده گفت ای جوانان خواهش میکنم شلوغ نکنید چون بعداً به وجود شما احتیاج پیدا میکنیم با توجه به مراتب فوق و اینکه یادشده اخیراًً دامنهی فعالیّتش را گسترش داده [در] هر نشستی ضمن طرفداری و حمایت از افراطیون از دستگاه دولتی و مقامات مملکتی انتقاد بهطوریکه هر روز تعداد طرفدارانش زیادتر میگردد تا حدّی که افراد بیشماری از شهرستانهای اطراف مراجعه و در جلسات سخنرانی وی شرکت مینمایند درصورتی که به نحوی جلوی انحرافات فکری و تحریکات شخص مورد بحث گرفته نشود احتمال ایجاد دردسری از ناحیهی فکری تحریکات شخص موردبحث گرفته نشود احتمال ایجاد دردسری از ناحیه وی و طرفدارانش مشهود است. زیرک
نظریهی دوشنبه: در مرخصی میباشد.
نظریهی 2ﻫ ب: روحانی کلّهبستی هر زمان که به منبر رفته انتقاداتی نموده و عکسالعملی ندیده و جریتر شده چون مشارالیه ساکن آبادی کلّهبست حوزهی استحفاظی ژاندارمری است در صورت تصویب و موافقت از طریق ژاندارمری به وی تفهیم شود که حق ندارد به منبر برود.
توضیحات سند:
1ـ حجتالاسلام حاج شیخ عبدالحسین بابایی، فرزند غلامرضا، در سال 1320 ش در یک خانوادهی روستایی در روستای خارکش ساری دیده به جهان گشود. خواندن و نوشتن را در مکتبخانههای روستایی فراگرفت سپس عازم شهر ساری شد و در مدارس علمیّهی امامیه و رضاخان نزد آیتالله شیخ مصطفی صدوقی و آیتالله حاج شیخ عبدالصالح مفیدی به تحصیل علوم دینی پرداخت. آنگاه در سال 1328 ش برای ادامهی تحصیل از ساری راهی مشهد مقدس شد. ادبیات سطح را نزد آیات ادیب نیشابوری و صالحی خراسانی تلمّذ نموده و از سال 1342 ش از مشهد به شهر مقدس قم رفت. در قم نزد حضرات آیات حسین نوری و شیخ قاسم خزعلی به کسب علم و معارف اسلامی مشغول شد. سپس رهسپار نجف اشرف گردید و حدود هفت سال در آن سامان نزد آیات راستی، مدنی و ملکوتی دروس حوزوی خود را به پایان رسانید. در سال 1349 ش به ایران آمد و در شهر بابل به نشر احکام الهی پرداخت.*
همچنین ساواک مازندران در گزارشی به ساواک مرکز در 15 /12 /1356 نوشت: «صبح روز 29 /11 /56 حدود 20درصد از بازاریان شهرستان بابل مبادرت به تعطیل مغازههای خود نمودهاند که بلافاصله از طریق این سازمان و شهربانی استان و همچنین شهربانی و سازمان محل اقدامات احتیاطی و آمادگی مقابله با هر نوع حوادث احتمالی نسبت به تهیه لیست اسامی صاحبان مغازههای بسته شده اقدام لازم به عمل آمد در اثر مراقبتهای همهجانبه و گشت دائمی گروههای اعزامی در شهر تعداد 12 نفر از جمله شیخعبدالحسین بابائی را که مبادرت به تحریک و تشویق مردم به بستن مغازهها میکردهاند دستگیر و پروندهای به اتهام فوق تشکیل و به مقامات ذیربط ارسال و اعزام گردیدهاند.» در تاریخ 9 /6 /57 اسم وی جزء افراد مخالف درجهی یک توسط ساواک بابل منظور شده بود وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در رفراندم جمهوری اسلامی مسئول انجمن نظارت بر انتخابات بابل و مسئول انجمن مرکزی نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان این شهر بود و از سال 58 تا59 در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی بابل به عنوان مسئول امور مالی و نمایندهی جامعه روحانیت این شهر و از سال 59 به عنوان مدیرعامل و سرپرست بنیاد مسکن بابل انتخاب و از تاریخ 22 /11 /60 علاوه سرپرستی این بنیاد از طرف آیتالله روحانی نماینده امام(ره) در استان مازندران به عنوان مسئول سازمان تبلیغات اسلامی استان منصوب شد و تا سال 74 در این مسئولیت مشغول فعالیّت بود و بعد به عنوان امام جمعهی بندر ترکمن و فیروزکوه منصوب شد و در حال حاضر امام جمعهی زرگرشهر بابل میباشد. **
* بابل سرزمین طلای سبز، صمدصالح طبری، (تهران: فکر روز، 1387) ص 300
** (اسناد ساواک و اسناد بعد از انقلاب ـ پروندههای انفرادی)
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 164