صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 24 خرداد 1332


متن سند:

مأمور ویژه گزارش می دهد به قرار اطلاع در این چند روزه بین جمال امامی و عبدالقدیر از ملاقات و تماس نزدیک برقرار شده که در نتیجه حزب استقلال تصمیم دارد فعالیت خود را علیه دولت شروع نماید به قراری که رفیع پور عضو حزب استقلال ضمن صحبت می گفت عبدالقدیر آزاد1 قصد دارد با همکاری نمایندگان اقلیت حزب مرکزی استقلال و شعبات آن را دائر نموده و اعضای حزب را به فعالیت وادار نماید و قرار است این فعالیت از هفته آینده شروع گردد.
ضمنا عبدالقدیر آزاد در این روزها اغلب با نمایندگان اقلیت و طرفداران آقای کاشانی2 تماس حاصل و برای مبارزه با دولت کوشش می کند.

توضیحات سند:

1ـ عبدالقدیر آزاد خراسانی، فرزند ملا جان محمد در سال 1270 شمسی در سبزوار متولد شد.
وی کارمند اداره پست و وزارت دادگستری و از رجال دوران مشروطه بود که در اوایل دوران رضاشاه، «روزنامه آزاد» را در مشهد منتشر می کرد.
در سال 1310 به جرم ارتباط با «آقابکف» جاسوس شوروی در ایران، دستگیر شد و تا شهریور 1320 زندانی بود.
در همان جا با اعضای گروه 53 نفره آشنا شد و پس از آزادی از زندان به جلسه مؤسسان حزب توده دعوت گردید، اما پس ازآن جلسه، دیگر با حزب توده همکاری نکرد و چندی بعد به همراه «آل بویه» حزب استقلال را بنیان نهاد که به هواداری از آلمان نازی شهرت داشت.
در سال 1323 حزب استقلال به همراه احزاب پیکار، آزادی خواهان و میهن پرستان، حزب میهن را تشکیل دادند، اما پس از چندی او راه خود را از حزب میهن جدا کرد و در دوران صدارت احمد قوام به وی نزدیک شد.
در انتخابات مجلس پانزدهم به نمایندگی از سبزوار انتخاب گردید و پس از برکناری قوام، حزب استقلال دوباره فعالیت خود را آغاز کرد و تا مدتی «روزنامه بهمن» که صاحب امتیاز آن حسین علی بهرامی بود ارگان حزب استقلال محسوب می شد.
پس از روی کار آمدن دولت هژیر و استیضاح وی به علت توقیف نشریات، عبدالقدیر آزاد و حزب استقلال به تدریج در صحنه سیاسی کشور مطرح شدند و ارتباطاتی با دربار برقرار کردند.
در سال 1327 او به آیت الله کاشانی نزدیک شد و با سازمان ملی و فداییان اسلام ائتلاف کرد و در دوره شانزدهم نیز به مجلس راه یافت و در آنجا به علت مخالفت با قرار داد گس - گلشائیان اعتبار بسیاری کسب کرد و در زمره موسسین جیهه ملی ایران قرار گرفت.
وی از نمایندگان اقلیت مجلس شورای ملی موافق سلطنت و برنامه های شاه و طزفدار سیاست انگلستان بود و در خرداد ماه 1330 از جبهه ملی استعفا نمود در علیه آن دکتر مصدق به فعالیت پرداخت.
پس از کودتای 28 مرداد به پاداش مخالفت با مصدق به ریاست شرکت فرش ایران منصوب شد و از فعالیت سیاسی کناره گرفت.
او در سال 1352 درگذشت.
ر.ک : خاطرات ایرج اسکندری، ص 115 حاشیه.
اسناد احزاب سیاسی در ایران، به کوشش بهروز طیرانی، ج 1، ص 117 ـ 115.
خاطرات اردشیر آوانسیان، ص 126 ـ 125.
ـ اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.
2ـ آیه اللّه سید ابوالقاسم کاشانی، فرزند سید مصطفی در سال 1264 شمسی در تهران متولد گردید.
پدر ایشان شهید آیه اللّه سید مصطفی کاشانی از علمای بزرگ و مبارز و اساتید حوزه علمیه نجف بود که در انقلاب 1920 عراق از پیشوایان نهضت به شمار می رفت.
وی در سال 1280 و در سن 16 سالگی همراه پدر به نجف اشرف عزیمت کرد و در آنجا مشغول تحصیل شد.
در نجف علاوه بر استفاده از درس پدر از استادان درجه اول دیگری چون محمدتقی شیرازی، آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیلی بهره برد و در سن 25 سالگی به مقام اجتهاد رسید.
در سال 1285 به عنوان مشاور آیه اللّه خراسانی سهم مهمی در تهیه اعلامیه های مشروطه داشت.
وقتی انگلیسیها به عراق حمله کردند، در منطقه کوت العماره حدود 18 ماه علیه متجاوزین جنگید.
در سال 1920 آیه اللّه کاشانی با کمک مراجع دیگر جمعیت اسلامی عراق را تشکیل داد و برای مبارزه با سلطه انگلیس در عراق دست به انقلابی زد که به انقلاب 1920 عراق مشهور شد.
پس از آن به ایران آمد و مبارزات خود را در ایران علیه انگلیس ادامه داد.
پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، توسط متفقین بازداشت شد و یک سال در اراک، رشت و کرمانشاه زندانی گردید.
آیه اللّه کاشانی هیچ گاه از مسائل جهان اسلام غافل نبود، از این رو در سال 1326 شمسی که تأسیس دولت غاصب اسرائیل اعلام گردید، اعلامیه ای خطاب به مسلمانان جهان صادر کرد و مسلمانان را جهت مخالفت دعوت به تظاهرات و اعتراض نمود و از آنان خواست تا تمام کوشش خود را برای ریشه کن کردن این غده سرطانی به کار گیرند و خود نیز در تهران با بیش از سی هزار نفر به تظاهرات پرداخت.
پس از آزادی باز هم به مبارزه خود ادامه داد و به همین دلیل در زمان قوام السلطنه دوباره دستگیر و 18 ماه به قزوین تبعید شد.
بعد از ترور شاه و متهم کردن کاشانی به دست داشتن در این ترور در 15 خرداد 1327 به قلعه فلک الافلاک خرم آباد و پس از مدتی نیز به لبنان تبعید شد که 18 ماه به طول انجامید.
پس از بازگشت از لبنان در سال 1329 به نمایندگی از مردم تهران، به مجلس راه یافت و رهبری نیروهای مذهبی را در مجلس پانزدهم به عهده گرفت.
از جمله اقدامات آیه اللّه کاشانی، جلوگیری از انعقاد قرارداد گس ـ گلشائیان و متحد کردن نیروهای مذهبی و ملی برای ملی شدن نفت در مجلس شانزدهم بود.
در آن زمان رهبری گروه ملی را دکتر مصدق بر عهده داشت.
مصدق اعلام کره که قرارداد دارسی و قرارداد 1933 را به رسمیت نمی شناسد و در روز 20 مهر 1329 دولت را استیضاح کرد و روز 4 آذر همان سال پیشنهاد ملی شدن نفت مطرح شد.
در این هنگام آیه اللّه کاشانی به حمایت از مصدق پرداخت تا سرانجام در 24 اسفند 1329 نفت ملی شد و در 29 اسفند همان سال به تصویب سنا رسید.
با روی کار آمدن قوام و برکناری مصدق در 25 تیر 1331 آیه اللّه کاشانی اعلام کرد اگر قوام ظرف 48 ساعت کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد.
در پی این سخن، روز 30 تیر مردم به خیابانها ریختند و شاه سریعا قوام را برکنار کرد و مصدق روی کار آمد.
پس از واقعه سی تیر 1331 و روند خاص حکومت جبهه ملی و سیاستهای متضاد آن، بین آیه اللّه کاشانی و دکتر مصدق اختلافاتی روی داد که منجر به جدائی گردید.
پس از کودتای 28 مرداد 1332 و قرارداد استعماری کنسرسیوم، علیه دولت و عاقدان قرارداد بیانیه ای صادر و پس از دستگیری فدائیان اسلام به دادگاه نظامی احضار و حکم اعدام وی صادر گردید که البته تلاش و کوشش علمای بزرگ، به خصوص مرحوم آیه اللّه بروجردی، موجب لغو حکم مزبور شد.
اما شیوه و شگرد ساواک و دربار باعث منزوی گردیدن ایشان شد و از سوی دیگر روشهای غیراصولی و شایعه پراکنی و تحریف حقایق از سوی به اصطلاح ملیون، بر این انزوا افزود.
بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که منجر به برکناری مصدق شد، آیه اللّه کاشانی که می دید دوباره رابطه با انگلیس شروع شده، به مبارزه با انگلستان پرداخت و در سال 1335 دستگیر و زندانی شد.
حضرت امام خمینی (سلام اللّه علیه) در مورد مرحوم آیه اللّه کاشانی که چندین سال اداره بزرگترین حوزه علمیه در تهران را بر عهده داشت، فرموده اند : «آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند.
مبارزه با استعمار.
آن وقت البته انگلستان بود، مبارزه با او.
در ایران هم که آمدند، تمام زندگی شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می شناختم».
آیه اللّه کاشانی در 23 اسفند 1340 به دیار باقی شتافت و در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) به خاک سپرده شد.
ر.ک : آیه اللّه سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد مشاهیر سیاسی قرن بیستم صحیفه نور، ج 18، ص 181 مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره 6 و 7، سال دوم پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، صص 138، 139

منبع:

کتاب جمال امامی به روایت اسناد ساواک صفحه 79

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.