صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

[گزارش] [موضوع: شیخ جواد فومنی]

تاریخ سند: 29 اردیبهشت 1339


[گزارش] [موضوع: شیخ جواد فومنی]


متن سند:

درباره منبر دیشب شیخ محمدجواد فومنی حائری در منزل خودش خیابان خراسان کوچه مسجد نو بعرض میرسد شبهای چهارشنبه هر هفته همانطوریکه بعرض رسیده بود در منزل فومنی مجلس روضه میباشد دیشب هم منزلش روضه بوده است و خودش منبر رفت ـ از اقایان علما بشرح زیر بودند.
1ـ سید عبدالجبار جباری مشهور بکنی 2ـ حاج سید ابوالقاسم رکن الاسلام 3ـ حاج سید احمد شهرستانی امام جماعت مسجد ستون سنگی 4ـ شیخ عبداله آل اقا امام جماعت مسجد محمودیه 5 ـ شیخ جعفر جوادی شجونی.
تعداد جمعیت بپنجاه نفر میرسید ـ چون جوادی شجونی دیر کرد خود اقای فومنی منبر رفت اظهارات منبر ایشان بیشتر شبیه همان اظهارات شب شنبه گذشته بود که گزارش ان بعرض رسید ـ گفت انسان آزاد خلقت شده است و فقط باید در مقابل خداوند بندگی کند هیچ احدی نمیتواند انسان را به بندگی خودش در بیاورد انسان ازاد نباید سر تعظیم در مقابل هیچ دیکتاتوری و قلدری فرود بیاورد تنها چیزیکه میتواند انسان را از قید بندگی و استثمار و استعمار در مقابل ظلام و احکام جور و ستم نجات بدهد دین است دین خدا فقط انسان را در مقابل خدا حفظ میکند و در مقابل هیچ کس نباید تسلیم شد اگر ما مردم دین دار بودیم هر دیکتاتوری و قلدری بما حکومت نمیکرد و مورد استثمار دیگران نمیشدیم.
آقایان بهترین دینی که توانست ازادی انسان را حفظ کند دین اسلام بوده است و این دین چون جلو استعمار و استثمار را میگرفت خارجی ها دیدند نمیتوانند بملت مسلمان حکومت کنند رفتند برای ما مشروطه آوردند و برای همین مشروطه هم چه خونهائی ریخته شد و برایاینکه بمشروطه جنبه دینی بدهند آقای [آقایان ]علما را وارد کردند بعضی از علما هم بیچاره و ساده لوح شده رفتند قانون مشروطه امضاء کردن و گفتند بشرط اینکه همه قوانین باید طبق آئین مذهب جعفری باشد و پنج نفر از مجتهدین همیشه باید بر قانون مشروطه نظارت داشته و قوانین را توشیح کنند یک عده در همان اول با این موضوع مخالفت [مخالف] بوده و میدانستند که جریان چه خبر است با این موضوع مخالفت کرده سرآنها هم بدار رفت.
1 حالا اقایان باید دید و سئوال کرد آیا قوانین مملکتی ما بتوشیح علماء میرسد یا نه اگر بتوشیح علما میرسد پس چرا هر روز فساد اخلاق در این مملکت دارد زیاد میشود پس چرا روز بروز شرابخانه ها و کاباره ها شب نشینی ها رشوه خاریها دزدیهای دغلی دارد زیاد میشود ـ اقایان علماء سکوت شما خیلی باعث زحمت شده است اخر اینکه فقیه [تقیه] نشده اگر شما میگوئید باید تقیه2 کرد منهم موافق هستم چون حضرت امیرالمومنین و حضرت صادق تقیه کردند انهم برای ان بوده است که پیشرفت دین خدا را در تقیه میدیدند ولی حالا تقیه کردن امر بمعروف و نهی از منکر نکردن بیشتر دستگاهها را جری کرده روز بروز دارند بر فساد دستگاههای خودشان میافزایند اقایان همه شما مسئول هستید و فردا جواب خدا و رسول خدا را چه خواهید گفت اقایان اگر من دروغ میگویم بیائید مرا مجاب کنید اگر شما راست میگوئید من تسلیم شما میشوم اقایان بخدا مرگ باین زندگی ترجیح دارد بیائید بنشینیم فکری برای دین خدا بکنیم خطر نزدیک و دین خدا از بین دارد میرود بیائید حقایق را بگوئید و از گفتن حقایق نترسید بخدا اگر حقایق گفته بشود در اوضاع تعدیل خواهد شد و توجهی در وضع عمومی مردم ستمدیده این مملکت اعاده خواهد شد ـ آقایان بخدا من از کشتن باک ندارم و میدانم در راه پیشرفت ایده خودم از بین خواهم رفت مگر خون من از خون مولای من سرور شهیدان یعنی حسین بن علی رنگین تر است من حقایق را تا پای جان خواهم گفت اقایان علماء بیائید بجنبید کمتر سکوت کنید اگر در راه گفتن حقایق از بین هم رفتند مرگ با شرافت داشته اید و اسم شما در ردیف شهداء راه خدا خواهد بود به بینید در کربلا 72 نفر یک عده قلیل در مقابل هفتاد هزار لشکر چه طور دین خدا را یاری کردند و اسمهایشان همیشه در تاریخ دنیا بطور بزرگواری ثبت و ضبط گردید و آثار کفار و ظلام از بین رفت ما هم تا سی میکنیم و بمردم میفهمانیم و بگوئیم دین خدا در خطر افتاده بیایند دین خدا را یاری کنید.
ضمیمه سابقه شیخ جواد فومنی بایگانی شود 29 /2 /39

توضیحات سند:

1 ـ اشاره ایشان به مبارزات و مخالفت های شیخ فضل اله نوری با جریان مشروطه خواهان است که نهایتا به دار آویخته شد 2 ـ تقیه: یکی از معتقدات کلامی فقهی شیعه و عملکردهای تاریخی آن برای حفظ موجودیتش در برابر اکثریت غیرشیعه یا اکثریت غیرمسلمان.
شیخ صدوق در تعریف تقیه می گوید: «عبارت است از کتمان حق و پوشیده داشتن اعتقاد از مخالفان و ترک مبارزه با آنان نظر به ضرر دینی یا دنیوی که ممکن است اظهار حق در پیش داشته باشد و لازم است که کسیکه به تقیه می پردازد علم قطعی یا ظن قوی به چنین ضرری داشته باشد و اگر علم یا ظن غالب به ضرری در اظهار حق نداشته باشد برای او تقیه جایز نیست.
» حمید عنایت در تعریف تقیه می نویسد: «تقیه از ریشه وقی، یقی است که به معنای محافظت از خویش است و این همان ریشه ای است که کلمه مهم تقوی (پارسائی یا خداترسی) نیز از آن می آید...
طرفداری شیعه از ضرورت تقیه، مبتنی بر رعایت اصل معقول احتیاط از سوی یک اقلیت تحت تعقیب است.
شیعیان از آنجا که در بخش اعظم تاریخشان اقلیتی در درون جامعه اسلامی بوده اند و غالبا در رژیم های مخالف با معتقداتشان به سر برده اند، تنها راه خردمندانه ای که می توانسته اند در پیش بگیرند، این بوده است که از خطر انقراض خود بر اثر تبلیغ و اشاعه آزادانه عقایدشان حتی المقدور پرهیز کنند، گرچه هروقت که موقع مناسب بوده با شوریدن بر حکام جور، تکانی به وجدان مسلمانان داده و از انجام رسالت خویش باز نمانده اند.
این رفتار محتاطانه در تاریخ اسلام فقط منحصر به شیعه نبوده، سایر نحله ها و نهضتها نیز هرگاه که در تهدید متجاوزان واقع شده اند به همین تاکتیک متوسل شده اند ولی این عملکرد تقریبا به نحوی انحصاری با تشیع قرین شده است.
» به تعریف دیگر، تقیه عبارت است از تظاهر به قول یا فعلی که با نیت و معتقدات فاعلش فرق دارد و غالبا پرداختن اضطراری و موقت به دروغ مصلحت آمیز، و پرهیز از راست فتنه انگیز، به قصد حفظ جان و مال و عرض و آبروی خود یا مسلمانان دیگر است.
(اِنَّ التقیهَّ تُرسُ المومنِ و لا ایمانَ لِمَنْ لا تقیَّۀَ لَهُ ـ امام صادق (ع) می فرمایند: تقیه سپر محافظ مومن است و کسیکه تقیه را رعایت نکند، ایمان ندارد.) پس از فاجعه حمله رژیم به مدرسه فیضیه در سال 42، امام خمینی(ره)، ضمن صدور اعلامیه ای مبنی بر محکومیت و افشاء جنایات رژیم شاه، «تقیه» را در این شرایط حرام دانستند و با بیان این فتوای تاریخی، تاکید کردند که وظیفه همگان ـ به ویژه روحانیت ـ روشنگری و افشاگری است و بدین ترتیب اعلام نمودند که در مقابل ارعاب و تهدید رژیم خاموش نخواهند ماند.
جهت اطلاع از ریشه های این اندیشه و عمل در قرآن مجید و روایات وارده از معصومین به کتاب «دایره المعارف تشیع / جلد 5» و تفسیر «المیزان» علامه طباطبائی مراجعه شود.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ جواد فومنی حائری به روایت اسناد ساواک صفحه 220

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.