صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اظهار نظر طبقات مختلف مردم درباره اعدام طیب و حاج اسماعیل

تاریخ سند: 22 آبان 1342


موضوع : اظهار نظر طبقات مختلف مردم درباره اعدام طیب و حاج اسماعیل


متن سند:

در تماسی که مأمور با طبقات مردم اعم از افراد منتسب به حزب منحله توده در سابق و افراد جبهه ملی و کسبه و ساکنین میدان و بازاریها بر قرارا نموده اطلاعاتی به دست آورده که به شرح زیر می باشد.
افراد منتسب به حزب منحله توده در سابق : این افراد اظهار نموده اند که اعدام نامبردگان کار بسیار شایسته ای بود و این کار یکی از اعمال بسیار خوب شاه می باشد که دست مفت خورها را کوتاه کرده هرگاه چند نفر دیگر از این مفت خورها و افراد روحانی نما که کاری جز اخلال ندارند کوتاه نماید ایران را صدسال به جلو برده و ما حاضریم هرگاه این رویه شاه مملکت باشد تا پای جان برای پشتیبان از او ایستادگی کنیم.
اکنون بعد از مدتها کشت و کشتار در این مملکت و ریخته شدن خون یک عده بیگناه شاه متوجه شده که چه راهی را باید در پیش بگیرد که بیشتر بتواند پیشرفت نماید و با این کار خود تعداد زیادی از روشنفکران جامعه را نیز با خود همراه کرده است.
ما خیلی از این موضوع خوشحال هستیم که در پوست خود نمی گنجیم و این کار بسیار خوبی است که باید یک مشت علف هرزه را از بین برد تا سایر گلها و گیاهان از بین نروند.
ما بارها گفته و اکنون هم می گوییم اگر به ما اجازه دهند با دندان روحانیون و خمینی و خمینی پرست را پاره پاره خواهیم نمود.
از طرفی افراد بازاری نیز هر کدام هر روز بیشتر به فکر استفاده و جمع نمودن پول از هر راهی که باشد هستند و هیچ گاه به فکر افراد زحمتکش نخواهند بود و مالیات هم به دولت نمی دهند و به عناوین مختلف از زیر آن شانه خالی می کنند ما امیدواریم که شخص شاه با امثال این مفت خورها به شدت رفتار نماید و آرزو داریم که گفته های ما جامه عمل پوشیده و روزی بشود که هر کجا چشم بیاندازیم اثری از خمینی و خمینی پرست نبینیم و مفت خوری در این مملکت از بین برود و به همین آرزو شب را صبح و روز را شب می کنیم.
افراد منتسب به جبهه ملی:1 این افراد اظهار می کنند که دست طبیعت را نباید کوچک شمرد طیب و حاج اسماعیل هر کدام چند میلیون تومان ثروت داشتند، و هر روز کلی درآمد داشتند یک شهر تهران بود و این دو نفر، نباید بلند شده و برای به دست آوردن وجه ناقابلی این طور قیام کنند که به این روز دچار گردند اینک اقوام و بازماندگان آنها نخواهند توانست کوچکترین اقدامی بکنند زیرا برای یک مبلغ ناچیز این همه مدارکی که از خود نشان دادند آبروی خود و دیگران را بردند مثلاً می خواهند بگویند که آن ها فدای اسلام شدند آخر در کجای دین اسلام ذکر گردیده که حق از دولت بیگانه گرفته و برعلیه مملکت و ناموس خودقیام کنند ما هم در اوایل قیام آنها اغفال شده بودیم لیکن چون متوجه شدیم که نظر دیگری دارند جبهه ملی کناره گیری کرد جبهه ملی چند سال است که در حال مبارزه می باشد ولی نظر کودتایی در بین نبوده و هیچ وقت کوچکترین دیناری از کسی نگرفته و نخواهد گرفت و همیشه هم حرفش حساب بوده و به همین دلیل هیچ گاه خجل نیست نه پیش ملت و نه نزد خدا طیب و حاج اسمعیل مردمانی بی آلایش بودند اما معلوم نشد از کجا و از چه راهی به دام افتادند در هر حال ما در وضع بدی هستیم وبه مرض خانمانسوز نفاق دچار شده ایم و نمی دانیم که برای رهایی از این مرض چکار بکنیم.
این مرض از هر دردی بدتر است حتی از هرویین که آن همه از آن می نالند و نمی دانم از کجا سرچشمه می گیرد خدا در این مورد لطفی کرده و ما را از شر یک مشت افراد مقام طلب راحت کند.
دول بیگانه آتش روشن کرده و کنار ایستاده است و تماشا می کند هر طرف که شکست بخورد به سود آنها خواهد بود.
به عقیده ما به طور کلی نمی توان درباره طیب و عمل او قضاوت کرد نه از این طرف و نه آن طرف لکن شاه اگر فرمان اعدام آنها را نمی داد عده دیگری از افرادشرور منبعد به مردم تجاوز می کردند و بطور کلی ما کاری نداریم که این طرف خوب یا آن طرف، خود را بی طرف نشان می دهیم ولی خود را بی طرف نشان می دهیم ولی از قرار معلوم آقای اللهیار صالح و عده ای دیگر به برادران طیب و بازماندگانش تسلیت گفته اند.
کسبه میدان : با تماس با عده قلیلی از کسبه میدان اظهار نموده اند عیب ندارد زندان و اعدام را برای مرد درست کرده اند.
درباره حسین بن علی(ع) هم بد کردند مالش را به تاراج برده و اهل بیتش را به اسارت بردند و یک عده اظهار داشته اند که طیب و حاج اسمعیل به نظر یک عده یهودی قلمداد شده و مرده اند لیکن در نزد رفقا و دوستان همیشه زنده می باشند و هیچ وقت فراموش نخواهند شد و نامشان در تاریخ ثبت خواهد شد(البته این نظریه عده قلیلی از افراد و کسبه ای است که منافع آنها بستگی با طیب داشته) یک دسته از کسبه میدان هستند که اصولاً بی طرف بوده و دخالت در هیچ گونه کارهای سیاسی ندارند و در مورد اعدام طیب و حاج اسمعیل نیز اظهار بی طرفی می کنند.
عده ای از کسبه میدان که بیشتر آنها در میدان سبزی هستند و تقریبا اکثریت با آنها است علاوه بر این که از این موضوع متأثر نیستند خوشحال هم می باشند برای این که از قرار معلوم تاکنون پولهای زوری طیب از آنها می گرفته که فعلاً راحت شده اند ضمنا در میدان شایع شده که یکی از پسرهای طیب در چندی قبل به حضور شاه رفته که شفاعت پدر خود را بنماید که مورد قبول واقع نشده و می گویند پسر دیگر طیب به جرم فروختن موادمخدره در زندان است و با قانون جدید دادگستری درباره فروشندگان مواد مخدره احتمال خطر برای نامبرده هست.
موضوع خوشحال و افراد وابسته به جبهه ملی نیز تقریبا از اعدام آنها پشتیبانی کرده و عده ای از این افراد نیز بی طرف و عده قلیلی مخالفند.

توضیحات سند:

1ـ جبهه ملی در تاریخ 18 مهر 1328 عده ای از مدیران و نمایندگان مطبوعات به منظور اعتراض به انتخابات فرمایشی دوره 16 مجلس شورای ملی، در منزل دکتر مصدق جمع شدند و جهت لغو انتخابات مزبور، تصمیم به مبارزه گرفتند.
دکتر مصدق که در دوره 16 نتوانسته بود به مجلس راه یابد، عملاً رهبری معترضین به انتخابات را به عهده گرفت و در اول آبان 1328 طی جلسه ای به اتفاق افرادی چون مشار اعظم، دکتر شایگان، نریمان، امیرعلایی، دکتر سنجابی و...
جبهه ملی را با هدف ایجاد حکومت ملی به وسیله تأمین آزادی انتخابات و آزادی افکار تشکیل داد.
پس از مدتی مصدق از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد و با انحراف کلی از اهداف جبهه ملی، با عوامل رژیم شاه و فراماسونها همگام گردید.
به دنبال کودتای ضد مردمی 28 مرداد 1332 که توسط امپریالیسم تازه به دوران رسیده امریکا برای جلوگیری از رشد حرکت اسلامی در ایران انجام گرفت، فعالیت جبهه ملی متوقف شد و مصدق و دیگر ملّیون دوباره دور هم جمع شده و دکان جبهه ملی را که در اوج خفقان و استبداد مسدود بود، به نام «جبهه ملی دوم» مفتوح نمودند.
از همان آغاز دو جریان موافق یکدیگر قرار گرفتند و در سال 1341 کنگره ای با حضور 170 نماینده متشکل از حزب ایران، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران، جمعیت آزادی مردم ایران (جاما) و...
برای تعیین خط مشی جبهه ملی تشکیل شد.
کمیسیون سیاسی این کنگره متشکل از افرادی چون مهندس حق شناس، مهندس مهدی بازرگان، اصغر پاشا، دکتر سنجابی، اردلان و...
چهارچوب فعالیتهای جبهه ملی را بر اساس احیای حقوق و آزادی فردی و اجتماعی ملت ایران طبق قانون اساسی، استقرار حکومت ناشی از انتخابات عمومی و دفاع از اصول مشروطیت و اتخاذ سیاست خارجی مستقل ایرانی براساس حفظ مصالح کشور با توجه به اصول هدفهای منشور ملل متحد و دوستی با همه ملل جهانی ومبارزه با هرگونه سیاست استعماری را تصویب نمودند.
اما این سیاست نیز اعمال نشد و سازمان دانشجویان جبهه ملی با شعار «پایداری و مقاومت» به مقابله برخاست و سرانجام جبهه ملی دوم نیز بر اثر اختلاف اعضاء بر سر تعیین چهارچوب فعالیتهای آن از هم پاشیده شد.
و بالاخره «جبهه ملی سوم» متشکل از ملی گراها و معدودی از افراد مذهبی وحتی نیروهای چپ به وجود آمد که پس از مدت کوتاهی به پایان کار خود رسید.
(ر.ک: روزنامه پیام انقلاب، شماره 61، مورخ 5 /4 /61 روزنامه پیام انقلاب، شماره 63، مورخ 2 /5 /61)

منبع:

کتاب شهید طیب حاج رضایی به روایت اسناد ساواک صفحه 213




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.