درباره: روحانیون ممنوعالخروج
متن سند:
از: ۳۱۲
درباره: روحانیون ممنوعالخروج
گزارش
محترماً به استحضار میرساند، شهربانی کشور نظر ساواک را درباره مسافرت زوار ایرانی به عتبات عراق استعلام که پاسخ مقتضی از طریق اداره کل نهم داده شده و در ذیل رونوشت نامه اداره کل نهم صادره شهربانی مقام مدیریت کل پینوشت فرمودهاند «اداره یکم: روحانیونی که باید ممنوعالخروج باشند به تدریج ممنوعالخروج نمایند». که در اجرای امر جهت تعیین صورت اسامی روحانیون ممنوعالخروج مراتب به ساواکها ابلاغ که بعضی از ساواکها ۶۱ نفر از روحانیون منطقه استحفاظی خود را به شرح صورت پیوست ممنوعالخروج پیشنهاد نمودهاند. در صورت تصویب مراتب به اداره کل نهم اعلام گردد. ضمناً لیست اسامی افراد ممنوعالخروج که متعاقبا از بقیه ساواکها دریافت میشود به همین نحو عمل خواهد شد. موکول به اوامر عالیست.
ساواک مربوطه - تعداد به صورت اسامی
شیخ محسن حاج تقی1 فرزند حسین - خانعلی (شیخ علی) سهرابی2 فرزند مراد علی - سید مهدی غضنفری3 فرزند سید محمدتقی - حاج آقا طه مقدسی4 فرزند سید مرتضی - سید جعفر گلستانه5 فرزند نصرالله - سید مرتضی پسندیده6 فرزند مصطفی - شیخ فضل الله مهدیزاده محلاتی7 به فرزند غلامحسین
لرستان - ۴ نفر - سید فخرالدین رحیمی8 - شیخ رجبعلی داوری - شیخ علی بابائی9 - شیخ علی رحمتی1
رضائیه - ۲ نفر – میراسلام هاشمی11 فرزند سید حسن - شیخ عبدالعلی کنی12 فرزند عبدالرحیم
چهارمحال بختیاری - ۱ نفر - سید محمدمتقی فرزند سید محمدحسین معروف به آیتاللهزاده بروجنی
اصفهان - ۱۱ نفر - سید جلال طاهری حسینآبادی فرزند عبدالخالق – شیخ نصرالله صالحی حاجیآبادی فرزند فرجالله - شیخ غلامعلی خلدی فراز فرزند اسدالله - شیخ حسینعلی منتظری فرزند على - سید هادی هاشمی معروف به موسوی فرزند محمد - سید محمد احمدی فروشانی فرزند سیدمصطفی - شیخ عباس ایزدی فرزند حیدر - سید محمدعلی احمدی فروشانی فرزند سید ابوالفضل - شیخ یدالله رحیمیان فرزند حسین - عباسعلی مؤمن جلالآبادی معروف به خطیب
تبریز - ندارد
سمنان - ۱ نفر - شیخ محمدعلی عالمی فرزند مواد آبادان - ۱ نفر سید مصطفی قویمی فرزند سیدحسین
توضیحات سند:
۱ـ شیخ محسن حاج تقی در سال ۱۳۰۶ در شهرستان خوانسار به دنیا آمد. او که به کسوت روحانیت درآمده بود، در سال ۱۳۴۵ در مراسم ورود قرآن آریامهری به شهر خمین شرکت نکرد و در سال ۱۳۵۴، عضویت وی در هیئت امنای امامزاده عبدالعلى واقع در قریه ریحان خمین، مورد تأیید قرار نگرفت. مشارالیه بعدها، مورد تطمیع قرار گرفت و به عنوان یکی از سخنرانان مراسم نیایشهای شاهنشاهی مطرح گردید و از طرف مردم طرد شد. وی در نامهای در سال ۱۳۵۷ به دکتر خوشنویسان مینویسد: «در شهرستان خمین شاهدوستی باعث اذیت است...» وی که مدعی آتش زدن خانهاش به واسطه شاهدوستی شده بود در همین سال مورد حمایت مالی اوقاف قرار گرفت.
۲- حجتالاسلام خانعلی معروف به شیخ علی سهرابی در سال ۱۲۹۶ هش در محله ریحان شهرستان خمین به دنیا آمد. مشارالیه که به علت ولادت در ریحان، به نام سهرابی ریحانی نیز شناخته میشد، تا بیست سالگی در شهرستان محل تولد بود و سپس به قم آمد و از محضر آیات عظام مرعشی نجفی، گلپایگانی، بروجردی و صدر بهره برد و در سال ۱۳۴۰ به خمین مراجعت کرد. آقای شیخ علی سهرابی که، به پیروی از نهضت حضرت امام (ره) با رژیم ستمشاهی مخالفت میکرد و در مراسم ورود قرآن آریامهری به خمین در سال ۴۵ و مراسم نیایش در سال ۴۶، شرکت نکرده بود، در سال ۱۳۴۸، چنین معرفی شد:
«... از روحانیون مخالف دولت و طرفدار خمینی است. اظهاراتی به طور کنایه در منبر زده و افکار مردم را علیه دولت و سیاست مملکت تحریک مینماید. نامبرده در خمین به سر برده و اکثرا با برادران خمینی و روحانیون مخالف روابط نزدیک دارد. کاملاً تحت حمایت برادر خمینی (سید مرتضی پسندیده) بوده و کمکهای لازم از طریق این شخص به وی میشود.» مشارالیه در تیر ماه سال ۱۳۴۹ به علت دعا به حضرت امام (ره) در مسجد جامع خمین، دستگیر و به سه سال اقامت اجباری در ایرانشهر محکوم گردید. در پی اعتراض مشارالیه و اقدامات صورت گرفته، این محکومیت در بهمن ماه همان سال منتفی گردید. نام شیخ علی سهرابی در سالهای ۵۴، ۵۵ و ۵۶ در لیست وعاظ ممنوعالمنبر قرار داده شد.
۳- آیتالله سید مهدی فرزند آیتالله حاج سید محمد تقی غضنفری از علما معاصر خوانسار است که در سال ۱۳۳۵ قمری در خوانسار متولد شد و پس از پرورش در مهد علم و خواندن مقدمات برای تحصیل و تهذیب اخلاق و تکمیل مبانی علمی در سال ۱۳۵۲ قمری به قم آمد و سطوح وسطی و عالی را در خدمت مرحوم ادیب تهرانی و آیتالله ترابی رحمتالله و آیتالله العظمی مرعشی نجفی مدظله و پس از تکمیل آن از محضر مرحومین آیتالله خوانساری و آیتالله صدر استفاده نمود... چند ماهی از سال را در خوانسار و بیشتر را در قم اقامت نموده تا در 28 محرم الحرام ۱۳۹۱ قمری که والد محترمش فوت نمودند بر حسب تقاضای مردم خوانسار به جای آن مرحوم قرار گرفته و حوزه علمیه خوانسار را در مدرسه میرباقری تشکیل و کتابخانهای به نام کتابخانه «مهدیه» تأسیس و برای طلاب آنجا شهریه قرار و به اقامه جماعت و تبلیغات دینی و تدریس و تربیت محصلین خوانسار اشتغال یافت. گنجینه دانشمندان، ج ۵، ص ۵۸
۴- سید عبدالعلی (معروف به طه) مقدسی فرزند سید مرتضی در سال ۱۳۰۲ ﻫ ش در شهرستان محلات به دنیا آمد.
مشارالیه از سال ۱۳۲۷ به قم آمد و در حوزه علمیه رحل اقامت افکند و به مدت ۸ سال از اساتید علم دین که از آن جمله امام راحل (ره) بود، بهره ها برد و در سال ۱۳۳۵ به محلات بازگشت و در مسجد آبرویه به اقامه جماعت مشغول شد.
در سال ۱۳۴۳ به علت امضای تلگراف جامعه روحانیت محلات به سفارت ترکیه در رابطه با حضور حضرت امام (ره) در آن کشور، مورد حساسیت ساواک قرار گرفت که عدم شرکت وی در مراسم جشن شاهنشاهی سال ۴۴ این حساسیت را تشدید کرد و در سال ۱۳۴۵ که در پایان سخنرانی، به حضرت امام (ره) دعا کرد، مورد تذکر قرار گرفت و چنین معرفی شد: «نامبرده از عوامل مؤثر و مبلغین سر سخت خمینی است و همواره به وسایل مختلف با عناصر طرفدار خمینی در محلات... در تماس بوده و دستورات لازم را به آنها میدهد». آقای مقدسی در این سال ممنوعالمنبر شد ولی یک سال بعد گفته شد با اخذ تعهد میتواند به منبر برود، ولی در سال ۱۳۴۸ مجدداً ممنوعالمنبر گردید که همواره ادامه داشت. در سال ۱۳۵۲ که قصد دایر کردن، مدرسه علمیهای در پشت مسجد آبرویه را داشت، مورد مخالفت ساواک قرار گرفت.
مشارالیه در دوران انقلاب اسلامی سخنرانیهای مؤثری داشت و در سال ۱۳۵۷ دستگیر شد.
۵- سید جعفر گلستانه ف سید نصرالله در سال ۱۳۱۰ ﻫ ش به دنیا آمد. در سال ۱۳۴۲ که از نجف اشرف عازم ایران بود در نامه سفارت ایران در عراق، به عنوان اخلالگر، معرفی شد. مشارالیه که در نجف اشرف به سر می برد، در سال ۱۳۵۰ از عراق اخراج شد و پس از مدتی که در اردوگاه معاودین بود، به محلات آمد و مسجد و حسینیه را بنا نهاد و در آن به اقامه جماعت پرداخت. به علت دعوت از سخنرانهای طرفدار امام (ره) و حمله به کسانی که نسبت به مبارزه، سنگاندازی میکردند، مورد حساسیت ساواک قرار داشت. مشارالیه به علت سخنرانیهای انتقادی، در سال ۱۳۵۲، به سه سال اقامت اجباری (تبعید) در بندر گناوه محکوم شد که پس از چندی این محل به ملایر، تغییر یافت. آقای سید جعفر گلستانه، در سال ۱۳۵۶ به عراق رفت و پس از بازگشت، پیام امام مبنی بر این که وعاظ باید سخنرانی افشاگرانه داشته باشند، را مطرح کرد.
۶- آیتالله سید مرتضی پسندیده فرزند سید مصطفی برادر بزرگوار امام خمینی در در سال ۱۲۷۵ ﻫ ش در شهرستان خمین متولد شد. دروس مقدماتی را از عالمان آن دیار فرا گرفت و در سال ۱۲۸۸ به اصفهان عزیمت کرد و در آنجا ادبیات منطق کلام فقه و اصول و هیئت و نجوم را نزد علمای اصفهان از جمله بزرگانی چون مرحوم آیتالله العظمی حاج آقا رحیم ارباب و آقای شیخ علی یزدی و مرحوم تویسرکانی شاگردی نمود و سالها در محضر آیتالله العظمی خاتونآبادی دروس سطح و خارج فقه و اصول را طی کرد و پس از آن به خمین مراجعت کرد. مراودات آیتالله پسندیده با سران مخالف حکومت رضاخان و ایستادگی ایشان در برابر خوانین و سرسپردگان حکومت در منطقهای که پدر بزرگوارشان مرحوم آیتالله حاج سید مصطفی خمینی نیز به همین دلایل جامه شهادت پوشیده بودند، موجب پروندهسازی و اعمال فشار علیه وی شد و در زمان اشغال خاک ایران از سوی نیروهای متفق، به اتهام مخالفت و جلوگیری از فراهم کردن نان و خوراک نیروهای اشغالگر با حکم وزیر کشور رژیم رضا پهلوی به تبعید محکوم گردید. ایشان برای دفاع از مردم در برابر اشرار وابسته به حکومت جور، اسلحه بر دوش گرفت و در معیت عالمان اصفهان در زمان جنگ جهانی اول برای ایستادگی در برابر نیروهای متجاوز انگلیسی آموزشهای نظامی را فرا گرفت و در اردوی نظامی روحانیون منطقه شرکت کرد. زمانی نیز به اتهام مخالفت با برنامه کشف حجاب رضاخان محاکمه شد. او همچنین از محضر روحانی مبارز شهید سید حسن مدرس فیض برده بود و در مبارزات ملی شدن نفت با آیتالله کاشانی و سران نهضت ملی دیدار و مشارکت داشت. ایشان همواره در مبارزات سدۀ اخیر ملت ایران شرکت داشت و پس از خیزش خونین ۱۵ خرداد ۴۲ که منجر به دستگیری امام گردید، همراه با مراجع و عالمانی چند به تهران رفت و در اعتراض گروهی از علما به گونه ای فعال شرکت کرد. ایشان را پس از ۱۵ خرداد دو بار تبعید کردند که هر دو بار با بی اعتنایی ایشان روبرو شد چون ایشان هر بار از محل تبعید به قم هجرت میکردند، تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی میرسد.
سرانجام آیتالله حاج سید مرتضی پسندیده در آخرین روزهای آبان ۱۳۷۵ به ملکوت اعلی پیوست و پیکر پاکش روز جمعه ۲۵/آبان/۱۳۷۵ در قم تشییع شد و در خاک آن دیار جای گرفت.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله سید مرتضی پسندیده، ج ۲۰
۷- شهید حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ فضلالله محلاتی در سال ۱۲۰۹ هجری شمسی در خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان محلات متولد شد. به سال ۱۳۲۴ به حوزه علمیه قم وارد شد در طول مدت تحصیل از محضر اساتید بزرگواری چون آیات عظام حاج سید محمدتقی خوانساری، بروجردی، حضرت امام خمینی (سلامالله علیه)، علامه طباطبایی (ره) و مشکینی کسب فیض کرد. از سال ۱۳۲۶ به دنبال آشنایی با فدائیان اسلام و مرحوم آیتالله کاشانی، مبارزه خود را علیه رژیم آغاز نمود. در رمضان سال ۱۳۳۲ به واسطه سخنرانی علیه کنسرسیوم نفت و کودتای ۲۸ مرداد در بجنورد، دستگیر و به مشهد تبعید شد. در جریان قیام ۱۵ خرداد رابط بین علمای قم بود و با تنظیم اعلامیه و طومار، توانست امضای ۱۲۰ تن از علمای تهران را بگیرد که در آن زمان چنین اقدامی بیسابقه بود. در جریان جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، ممنوعالمنبر شد و سرانجام در سال ۱۳۵۱ دستگیر و روانه زندان گردید.
شهید محلاتی در آستانه ورود حضرت امام یکی از فعالترین اعضای کمیته استقبال از معظمله بود. در حمله به مرکز رادیو شرکت جست و برای نخستین بار در طول ۱۴۰۰ سال تاریخ اسلام، صدای انقلاب اسلامی به وسیله ایشان از رادیو بر سرتاسر عالم طنین افکند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتش را به عنوان معاون کمیته مرکزی انقلاب اسلامی شروع کرد. او نخستین دبیر جامعه روحانیت مبارز بود و در سال ۱۳۵۹ به عنوان نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و در همان اوایل به عنوان نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب گردید. به امر «دفاع مقدس» توجه خاصی داشت. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای درباره او فرموده است: «همه کارهایی که احتیاج به یک پیگیری مداوم و خستگیناپذیر داشت، از دست شهید محلاتی بر می آمد... اعتماد و ارادت ایشان به امام به نظر من یکی از عوامل خستگیناپذیری ایشان بود این را من احساس میکردم که حضرت امام (قدس سره) یک: تمادی به او داشتند و نظراتش را گوش میکردند.» سرانجام در اول اسفند ماه سال ۱۳۶۴، هنگامی که به همراه جمعی از نمایندگان مجلس و مسئولان قضایی کشور، با یک فروند هواپیما عازم جبهههای نبرد بودند، به وسیله هواپیماهای جنگی رژیم بعثی صهیونیستی عراق در حوالی اهواز مورد هدف قرار گرفتند و به همراه ۴۰ تن دیگر از دلباختگان مکتب عشق، به فیض شهادت نایل آمدند.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید شیخ فضلالله محلاتی، ج ۲۷ و ۲۸
۸- شهید حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی در سال ۱۳۲۳ در خرمآباد به دنیا آمده به همراه برادرش به قم رفت و درسهای علوم دینی را در حوزه علمیه این شهر آغاز کرد. در سال ۱۳۴۱ هنگام نصب اعلامیه دستگیر شد و روانه زندان گشت وی در دهه چهل تحصیلات خود را تا خارج فقه ادامه داد تلاشهای سیاسی او ادامه یافت تا این که بار دوم ۱۸ ماه زندانی کشید، ممنوعالمنبر شد و نیز به شهرهای ایرانشهر و اقلید فارس تبعید شد. حجتالاسلام رحیمی در اولین دوره مجلس شورای اسلامی از طرف مردم ملاوی به مجلس راه یافت. وی در هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ در تالار سخنرانی حزب جمهوری اسلامی که در اثر بمبگذاری منافقین منفجر شد به شهادت رسید.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی، ج ۲۳
۹- شیخ علی بابائی ف سبز علی در سال ۱۳۱۴ ﻫ ش در پلدختر به دنیا آمد. مشارالیه که طلبه مدرسه علمیه سلطانی خرمآباد بود، در جریان نهضت حضرت امام خمینی (ره) به طور فعال شرکت کرد و در سخنرانی عید غدیر سال ۱۳۴۳ در مسجد شاهآباد ضمن دفاع از راه امام، علیه حکومت طاغوت، سخن گفت که تحت تعقیب قرار گرفت و در سال ۱۳۴۴ چنین معرفی شد:
«نامبرده از طلاب متعصب و کج فکر حوزه علمیه خرمآباد و از طرفداران آقای خمینی میباشد.»
آقای شیخ علی بابائی که در سال ۱۳۴۶ نام او در لیست روحانیان ممنوعالمنبر، آمده بود، در سال ۱۳۵۴ بنا به درخواست اهالی پلدختر، از طرف آیات قم به آنجا رفت و به فعالیتهای پیشین مشغول شد.
مشارالیه در سال ۱۳۵۹ از حوزه ملاوی، کاندیدای مجلس شورای اسلامی گردید و مدتی نیز سرپرست عقیدتی - سیاسی تیپ ۸۴ خرمآباد را به عهده داشت.
۱۰- شیخ علی رحمتی (آوختی) در سال ۱۳۲۱ در نورآباد به دنیا آمد. او که محصل حوزه علمیه خرمآباد (مسجد سلطانی) بود به اتهام توزیع عکس امام (ره) در سال ۱۳۴۴ به ساواک احضار شد. مشارالیه که بعدها به مدرسه کمالیه خرمآباد رفته بود و در زمان حضور شهید آیتالله مدنی (ره) در خرمآباد، با معظمله، ارتباط زیادی داشت، از افرادی معرفی گردید که از حضرت امام خمینی (ره) طرفداری میکند و در سال ۱۳۵۲ رساله معظمله را توزیع کرده است.
وی در سال ۱۳۵۵ ممنوعالمنبر شد که پس از ۹ ماه با درخواست شخصی، این ممنوعیت مرتفع گردید.
۱۲- شیخ عبدالعلی کنی ف عبدالرحیم، ساکن شهر ری بود و در اسفند ماه سال ۱۳۴۳ دستگیر و به دو ماه حبس تأدیبی محکوم شد که این مدت در تاریخ 20 /2 /1344 به پایان رسید.
منبع:
کتاب
روشنگر دوران / حجتالاسلام حاج سید محمد احمدی به روایت اسناد ساواک صفحه 150