صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تأثیرپذیری از منتسکیو و ژان ژاک روسو

تأثیرپذیری از منتسکیو و ژان ژاک روسو


متن سند:

تأثیرپذیری از منتسکیو و ژان ژاک روسو
مهدی‌ هاشمی در جای دیگری ضمن ‌اشاره به اصالت رجوع به منافع خارجی برای وی و همفکرانش، نیز مقایسه تأثیر منابع و الگوهای خارجی با تأثیر شخصیت‌های علمی و سیاسی، به نقش مهم دیدگاه‌های منتسکیو و ژان ژاک روسو ‌اشاره می‌کند. ‌این زاویه دیگری از علل به بن بست رسیدن مهدی‌ هاشمی را در زمینه‌های فکری و علمی مشخص می‌کند:
«بعد مراجعه به منابع خارجی برای تکمیل شخصیت فکری آن هم تقریباً یک عامل بود که می‌توانم بگویم با عامل اول دوشادوش بودند و هم مرز بودند. ما در بسیاری از مسایل، اعم از مسایل سیاسی یا اجتماعی، اقتصادی، نمی‌دانم فرهنگی و غیره، یک گرایشی داشتیم به منابع خارجی، منابع یکی از کشورهای عربی؛ معمولاً دانشمندان عرب، می‌نویسند و پخش می‌کنند. حالا‌ اینطور نبود که آن منابع خارجی منهای آن چند تایی که در ماده اول گفتیم، برای ما الگوی صددرصد باشند؛ اما همین گرایشش به منابع خارجی خودش برای ما یک اصل بود که از منابع خارجی مسایلمان را اقتباس بکنیم، که می‌توانم در‌ این رابطه ‌اشاره بکنم به یک سری کتاب‌هایی که از دانشمندان الجزایر پخش می‌شد. شخصیت علمی از الجزایر یا از عراق یا از مصر و جاهای دیگر کلاً، یا متونی که ترجمه می‌شد از منابع خارجی برای منابع خارجی اهمیتی قایل بودیم، چون آنها با آن تفکر ضعیفمان، در آن زمان از اسلام و مسائل اسلامی، حرف‌های جدیدی مطرح می‌کردند. حرف‌هاشان یک روزنه‌ای بود به جهان خارج و یک سری مسائل جدید. نظر ما ‌این بود که در تکوین شخصیت فکری ما آن مراجعه به منابع خارجی هم بی‌نقش نبوده منتهی درصد (زیادی از)‌ این نقش را برای آن ماده اول ما قایلیم که یک سری متفکرین و دانشمندانی مثل سران اخوان المسلمین و شریعتی و‌ اینها [که] برای ما نظرشان مطلق بود، آن نقش بیشتری داشت؛ منتهی سایر نویسندگان خارج و منابع خارجی هم، برای ما همینطور مثلاً راجع به انقلاب فرانسه، دیدگاه‌های منتسکیو و ژان ژاک روسو توی مسایل مختلف برای ما خیلی مهم بود گفتارهای این. یا همچنین دانشمندان راجع به مسایل تبعیض نژادی و اختلافات طبقاتی از آفریقا یا سیاهان آمریکا، مقالات و کتاب‌هایی پخش می‌شد. کلاً برای ما یک نقطه عطفی بود و هکذا به عنوان یک پارامتر دست دوم با یک نقش کمتری در تکوین شخصیت فکری ما نقش داشت.»1
تأثیرپذیری مهدی‌ هاشمی از مکاتب سیاسی و نویسندگان و فلاسفه غرب به ‌اندازه‌ای محسوس است که هر فرد مطلعی در برخورد با دیدگاه‌ها و نقطه نظرهای سیاسی، اجتماعی و حتی اخلاقی‌اش، آبشخور فکری او را که همان نظریات ‌اندیشمندان غرب، با تزیین خاصی است، باز می‌شناسد. مهدی‌ هاشمی همواره درصدد بود نظریات نویسندگان غرب را در زرورقی از مذهب و دین بپیچد و با استناد به ‌آیات، روایات و احادیث به آنها رنگ مذهبی‌ دهد. ‌این موضوع در سخنرانی‌ها و سلسله درس‌های وی کاملاً مشهود است. حتی اگر مهدی‌ هاشمی به افرادی چون منتسکیو و روسو نیز‌اشاره نمی‌کرد، دیدگاه‌های او بیانگر تأثیرپذیری‌اش از‌ این افراد است.
هر چند روسو به عنوان یک فیلسوف مطرح نیست، اما تأثیرگذاری ژرفی در صحنه سیاست و فلاسفه داشته است. برتراند راسل در کتاب «تاریخ فلسفه غرب» درباره کتاب «قرارداد اجتماعی» روسو می‌نویسد:
«نخستین ثمره عملی کتاب روسو حکومت روبسپیر بود. دیکتاتوری روسیه و آلمان(به خصوص آلمان) تا حدی محصول تعالیم روسو است و‌ اینکه ‌آینده چه پیروزی‌هایی نثار روح روسو خواهد کرد، مطلبی ‌است که من جرأت پیش‌بینی آن را به خود نمی‌دهم.»2
وی در جای دیگری با ‌اشاره به ‌این مطلب که «در عصر حاضر هیتلر نتیجه روسو است»3 می‌نویسد:
«... او مخترع فلسفه سیاسی دیکتاتورهای شبه دمکراتی است.»4
مهدی ‌هاشمی همزمان با حرکت خودمحورانه و مستبدانه‌اش، همچنین سعی وافرش در به کرسی نشاندن‌ ایده‌ها و ‌اندیشه‌های خود، با تمام احزاب، گروه‌ها و تفکرات مختلف معاشرت داشت که‌ این همان دیکتاتوری شبه دمکراتی است و تأثیرپذیری وی را از افرادی چون روسو مشخص می‌کند. مطالعه نوشته‌های روسو که علم، ادب و هنر را بدترین دشمنان اخلاق معرفی می‌کند، در‌ایجاد روح بدبینی و پرخاشگری مهدی‌ هاشمی نقش اساسی داشت. از سوی دیگر افرادی چون روسو با ارائه نظریه‌هایی که قابلیت اجرا در جامعه را ندارند، در تشدید آشفتگی و گرایش فکری مهدی‌ هاشمی به ‌ایدئالیسم مؤثر بودند. در بخش پایانی بدین نکته ‌اشاره خواهد شد که روح خشونت و مبارزه با هر تغییری در صحنه انقلاب، یکی از مبانی اخلاقی و فکری مهدی‌ هاشمی است. وی گرایش به ‌این مبنا را هم از مقوله‌های نفسانی و فکری برمی شمرد. ا،اچ،هارت در اثر پذیری افراد از نظریه‌های ژان ژاک روسو و گرایش آنان به خشونت می‌نویسد:
«ممکن است که روسو خود خواستار خشونت نبوده باشد اما مطمئناً دیگران را تشویق می‌کرده است که انقلاب خشونت بار را به اصلاًحات تدریجی ترجیح دهند.»*

توضیحات سند:

1. نوار شماره یک.
2. تاریخ فلسفه غرب، برتراند راسل، ترجمه نجف دریابندری، ص 960.
3. تاریخ فلسفه غرب، برتراند راسل، ترجمه نجف دریابندری، ص 960.
4. همان، ص 939.
* صد چهره، میشل، اچ، هارت، ترجمه محمد شیخی، ص 424.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشه‌های انحراف صفحه 71
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.