صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

«علیاحضرت فرح دیبا در کلینیک سرطان»

«علیاحضرت فرح دیبا در کلینیک سرطان»


متن سند:

تاریخ : 2 اوت 1975 نیویورک، جولای رازی در مورد «علیاحضرت فرح وجود دارد» در هفته های گذشته شایعات ترسناکی وجود داشته است مبنی بر اینکه شهبانو فرح به سختی بیمارند.
این خبر نگران کننده توسط یک آژانس خبری امریکایی فاش شد.
چند روز قبل علیاحضرت به طور بسیار محرمانه به یک کلینیک امریکایی یعنی «بیمارستان مایو» در روچستر مراجعه کردند که در سراسر جهان به خاطر تخصص در زمینه معالجه سرطان و بیماری لوکه یا سرطان خون شهرت دارد.
1 علیاحضرت مدت دو روز در یک اتاق کوچک بیمارستان بسر بردند و گفته می شود در اول اوت به بیمارستان مذکور خواهند رفت ولی این بار مدت پانزده روز در بیمارستان خواهند بود.
هنگام مراجعه به بیمارستان دکتر سمیعی پزشک شخصی علیاحضرت و همچنین آقای اردشیر زاهدی سفیر ایران در واشنگتن معظم لها را همراهی می کردند.
بایستی در اینجا اضافه کنم حضور آقای زاهدی در التزام رکاب علیاحضرت بیشتر جنبه خانوادگی داشت تا رسمی زیرا آقای زاهدی داماد پیشین شاهنشاه و از دوستان شهبانو هستند.
دستورات سختی به پلیس داده شده است، آنها بایستی نه تنها امنیت شهبانو را تأمین نمایند بلکه مطمئن شوند سفر معظم لها تا آنجا که ممکن است به طور محرمانه صورت گیرد.
در واقع علیاحضرت برای گذراندن چند روز در بیمارستان مایو وارد «روچستر» که شهر بزرگی در «مینه سوتاست» شدند.
همانطور که ذکر شد این بیمارستان پیشرفته ترین مرکز معالجه سرطان و سرطان خون است.
علیاحضرت هنگام ورود به بیمارستان مورد استقبال دکتر «یوجین مک بری» و دکتر «امرسون وارد» قرار گرفتند دو دکتر نامبرده معظم لها را به بیمارستان «سنت مری» بردند.
همان طور که گفتم علیاحضرت دو روز در آنجا بودند.
در این 48 ساعت چه اتفاقی افتاد.
همه چیز سری نگاه داشته شده اما شایعاتی به خارج درز کرده است.
روز دوشنبه صبح زن جوانی موسوم به «مارلی دیویس» که قرار بود تحت یک عمل جراحی سرطان قرار گیرد.
هنگامی که دریافت علیاحضرت در همان بیمارستان بسر می برند، نامه ای برای معظم لها نوشت و آن را از طریق پرستار برای شهبانو فرستاد وقتی که شهبانو از مفاد این پیام ناراحت کننده مطلع شدند اراده کردند تا به کنار تخت آن زن بیچاره برده شوند.
وقتی که شهبانو به آنجا رسیدند زن مذکور برای رفتن به اطاق بیهوشی روی برانکارد قرار گرفته بود.
علیاحضرت به روی آن زن خم شده و مدتی طولانی با وی صحبت کردند.
سپس وقتی که پرستارها برای بردن برانکارد آمدند علیاحضرت یک سکه طلا2 که روی آن تصویر شاهنشاه قرار داشت در کنار زن فوق الذکر قرار دادند و برایش آرزوی خوشبختی کردند.
دو روز بعد علیاحضرت بیمارستان مایو را ترک کردند.
در آن موقع بود که نشریه «نیویورک هرالد تریبون» درباره اقامت مجدد علیاحضرت در کلینیک مایو محلی که قرار بود معظم لها برای پانزده روز اقامت به آنجا برگردند بحث کرد.
به طوری که از منابع دیگر کسب خبر کردیم قرار است چند روز بعد دکتر «می بری» و «دکتر وارد» عازم تهران شوند.
اضافه بر این چهارشنبه گذشته علیاحضرت 12 ساعت در واشنگتن اقامت کردند و فرمودند تنها یک آرزو دارند و آن هم صرف ناهار با «بتی فورد» همسر رئیس جمهور آمریکا است.
این نانسی کیسینجر بود که علیاحضرت را برای ضیافت ناهار بسیار صمیمانه، بانوی اول امریکا به کاخ سفید برد.
همه می دانند که «بتی فورد» شش ماه قبل به خاطر ابتلا به سرطان تحت عمل جراحی سینه قرار گرفت و بانوی اول آمریکا با قدرت و شهامت با این عمل روبرو شده بود.
اکنون پزشکان «بتی فورد» عقیده دارند وی به کلی بهبود یافته است همان روز شهبانو مستقیما به تهران مراجعت کردند.
معظم لها آنقدر خسته بودند که از دو روز اقامت در پاریس که قبلاً قصد انجام آن را داشتند منصرف شدند.
علیاحضرت به محض رسیدن به تهران عازم اقامتگاه زیبای خود در ساحل دریای خزر شدند تا در آنجا استراحت نمایند.
دو دکتر امریکایی کلینیک «مایو» در آنجا علیاحضرت را خواهند دید.
حقیقت آن است که طی شش ماه گذشته اتمسفر مرموزی در مورد سلامتی علیاحضرت وجود داشته است.
شهبانو از لحاظ فیزیکی خیلی تغییر کرده اند.
وزن زیادی کم کرده اند چهره شان بشاشیت و زیبایی خود را از دست داده است.
اولین خبر رسمی مربوط به سلامتی معظم لها در ماه ژانویه فاش شده در آن موقع علیاحضرت و اعلیحضرت سرگرم دیدار از مصر بودند.
علیاحضرت به خاطر مطالعاتی که در زمینه معماری در پاریس داشته اند مطمئنا از سفر به مصر علیا خوشحال بودند.
شهبانو در «کارناک» خواستار تماشای نمایش «نور و صدا» شدند.
اما در جریان نمایش احساس ناراحتی کردند و در حالی که روی صندلی عقب اتومبیل دراز کشیده بودند و بوق اتومبیل شدیدا به صدا در آمده بود به هتل خود برگشتند.
در اینجا بود که فاش شد علیاحضرت در این سفر پزشک مخصوص خود را به همراه آورده اند.
روز بعد شهبانو مجبور شدند از دیدن مقبره فرعون در دره شاهان صرفنظر نمایند.
شاهنشاه شدیدا نگران شده بودند و خواستند علیاحضرت را هر چه زودتر با هواپیمای ویژه خود به تهران بفرستند.
شهبانو خواستار ادامه سفر تا انتها و حتی بازدید از دره شاهان گردیدند.
اما در هنگام مراجعت به تهران همه متوجه شدند علیاحضرت مجبورند فعالیت های خود را کاهش دهند.
شهبانو کلیه ملاقاتهای رسمی و رسیدگی به امور را از برنامه خود حذف کردند.
شاهنشاه در چندین ضیافت شام رسمی در کاخ شاهنشاهی به تنهایی شرکت فرمودند.
هنگامی که دو ماه قبل از دون خوان کارلوس ولیعهد اسپانیا و شاهزاده صوفی از تهران دیدن کردند علیاحضرت در ضیافت شام شرکت داشتند اما در لحظه ای که میهمانان به تالار جنبی می رفتند از انظار ناپدید شدند.
شاهنشاه با ذکر اینکه همسرشان اخیرا خیلی خسته هستند معظم لها را معاف فرمودند.
اما تأثرانگیزترین داستان را از یکی از دوستان علیاحضرت فرح یعنی یک بانوی ایرانی که با یک سوئیسی ازدواج کرده و در ژنو به سر می برد شنیده ایم.
وی یک ماه قبل به تهران رفته بود یک بار به دیدار شهبانو رفت.
نامبرده شهبانو را به کلی خسته و ناتوان دید.
پس از نیم ساعت متوجه شد شهبانو بسیار خسته هستند و دیدار وی به موقع نبوده است.
هنگام خداحافظی اشک به چشمان شهبانو دوید.
معظم لها وی را در آغوش گرفته بوسید و فرمودند : حالا تنها خدا می تواند به من کمک کند.

توضیحات سند:

1ـ بطورکلی خاندان پهلوی به ویژه شاه و نزدیکانش سعی در پنهان کردن مسایل ابتدایی از مردم بودند و در اسناد بعدی خواهد آمد که سعی می نماید کسالت ها و مریضی های عادی خودشان را پنهان نمایند.
همان طور که فرح در کتاب کهن دیارا بیان کرده شاه چندین سال مریضی خودش را از دیگران حتی فرح پنهان نموده بود اما آنچه به این سند مربوط می شود این که درباریان حتی برای درمان مریضی های عادی به خارج سفر کرده و مورد معاینه مشهورترین متخصصان در جهان قرار می گرفتند و این باعث سوژه شدن آنان می گردید و رسانه ها نیز چنین تصور می کردند حتما مریضی جدی بوده که برای درمان به آمریکا یا اروپا سفر کرده اند و یا اینکه متخصص مورد نظر را به تهران دعوت کرده و پس از درمان به کشور متبوع مراجعت و در این صورت هزینه ها چندین برابر شده و هزینه ایاب و ذهاب هم به حساب دربار بود.
2ـ بانوی مهربان!؟ از بیت المال و سرمایه های مردم حاتم بخشی می کند تا شاید بتواند برای خودش اسم و رسمی به پا کند.
این در حالی بود که بسیاری از مردم ایران در روستاهای دور دست پول حداقلی برای مراجعه به مراکز درمانی و یا هزینه درمان خودشان را نداشتند.

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - فرح پهلوی - جلد اول صفحه 504



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.