صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 17 شهریور 1345


متن سند:

از : 20 / ه به : 322 شماره : 27391 /322 دکتر نهاوندی وزیر آبادانی و مسکن ـ دکتر آموزگار1 وزیر دارائی.
دکتر عالیخانی2 وزیر اقتصاد جناح خاصی تشکیل داده و در فعل و انفعالات و زد و بندهای سیاسی با یکدیگر همکاری و منظور آنان نیز تضعیف دولت آقای هویدا و فراهم ساختن زمینه نخست وزیری دکتر آموزگار می باشد.
همکاری دکتر آموزگار و دکتر نهاوندی علنی[است] ضمنا چهارشنبه شب هر هفته نیز جلساتی به طور مخفی در منزل یکدیگر تشکیل می دهند.
به فرموده خواهشمند است دستور فرمائید تحقیقات لازم نسبت به صحت و سقم موضوع انجام و نتیجه را اعلام دارند.
رونوشت جهت اطلاع و تحقیقات لازم و اعلام چگونگی به ریاست ساواک شمال غرب، شمال شرق، جنوب شرق، جنوب غرب ایفاد می گردد.
رئیس بخش امور اجتماعی.
افضلی 23 /6 /45 14168 /20 ه 4 ـ 29 /6 /45

توضیحات سند:

1ـ جمشید آموزگار فرزند حبیب اللّه در سال 1302 ه ش در تهران متولد شد.
پدرش، اهل اصطهبانات فارس و از شخصیتهای فرهنگی و مدافع سیاست امریکا در ایران بود.
جمشید آموزگار دوران متوسطه را به همراه حسنعلی منصور و عطاءاله خسروانی و...
در دبیرستان ایرانشهر طی کرد و سپس در رشته های مهندسی و حقوق ادامه تحصیل داد ولی در بحبوحه جنگ جهانی دوم به کمک کلنل کروفورد ـ مستشار خواروبار ـ با یک کشتی باری از بندرعباس به امریکا رفت و از دانشگاه کرنل واشنگتن، فوق لیسانس مهندسی بهداشت و در رشته هیدرولیک، دکترا گرفت و پس از مدتی تدریس در آنجا در سال 1330 به ایران بازگشت و به عنوان رئیس اداره مهندسی آژانس عمران بین المللی ـ وابسته به اداره اصل چهارم ترومن ـ شروع به کار کرد و در سال 1334 به معاونت وزارت بهداری ـ جهانشاه صالح ـ رسید.
او در سال 1337 که فشار امریکا برای واگذاری مسئولیت های کشور به تحصیل کردگان اروپایی، فزونی یافته بود، در کابینه اقبال به وزارت کار و سپس وزیر کشاورزی شد و به دستور شاه، اولین قانون اصلاحات ارضی ایران را تهیه و به تصویب مجلس رساند.
آموزگار که مردی خشن، گستاخ، بد دهن، عبوس و بی عاطفه ،دارای حافظه ای قوی بود و هوش و سرعت انتقالش از سایر همکارانش بیشتر بود و دوست صمیمی نزدیک نداشت و از همه پرهیز می کرد، در کابینه منصور و اولین کابینه هویدا، وزارت بهداری را به عهده داشت و در نخستین ترمیم کابینه هویدا به وزارت دارایی، نقل مکان کرد و تا اوایل 1353، قریب 9 سال وزیر دارایی بود.
در گزارشی که در صفحه 267 کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ ج 2 ـ درج شده، در رابطه انتصاب با او، می نویسد : «در وزارت دارایی یک بچه امریکایی که هنوز دارای گذرنامه امریکایی است به نام آموزگار، مشغول جاسوسی برای آمریکایی ها است ولی از قدیم معروف به انگلیسی بود.
» جمشید آموزگار که دارای شرکت مقاطعه کاری بود و قراردادهای سنگین دولتی به وی محول می شد و ریاست هیئت نمایندگی ایران در سازمان اوپک را نیز به عهده داشت، به علت بعضی محدودیت هایی که در ابتدای دولت هویدا برای شرکت ولی ایجاد شد، اختلافاتی با هویدا پیدا کرد.
البته عده ای او را رقیب جدی هویدا قلمداد می کردند و می گفتند هویدا نسبت به موفقیت او حسادت می کند.
در سال 1353، هویدا او را به عنوان وزیر کشور معرفی کرد، اما محمدرضا پهلوی در جلسه معارفه، مسئولیت هیئت نمایندگی در اوپک را همچنان به عهده وی گذاشت.
جمشید آموزگار از سال 1342 که به عضویت کابینه منصور درآمد، سودای نخست وزیری در سر داشت و هویدا را محللی بیش نمی دانست و از همان روزهای نخستین صدارت او در فکر تشکیل کابینه خود بود و از عنوان کردن این موضوع نیز ابا نداشت.
در چند سال اول نخست وزیری هویدا با او سر سازش پیش نگرفته بود و غالبا برخوردهایی بین این دو به وجود می آمد که شاه ناچار به رفع آن اقدام می کرد.
توفیق زیاد او در کار اوپک، از او یک شخصیت بین المللی ساخت و شاه نیز به پاداش فعالیت های او، بزرگترین نشان درباری ایران ـ درجه اول تاج ـ را به او ارزانی داشت.
وی از سال 1353 که به وزارت کشور معرفی شد، تمام امور وزارتخانه را با شاه حل وفصل می کرد و با دولت و دولتیان کاری نداشت.
و با تشکیل حزب واحد رستاخیز در سال 53 که با وزارت کشوری او همراه بود، وظیفه انتخابات رستاخیز به عهده او بود.
از سال 1354 که به اتفاق سایر اعضای اوپک در وین، توسط کارلوس به گروگان گرفته شد، رفتار عصبی تندی پیدا کرد و قدرت تحملش بسیار کم شده بود، مخصوصا از رفتار شاه نسبت به آزادیش از دست گروگانگیرها سخت ناراضی بود، زیرا شاه حاضر به پرداخت پولی برای آزادی وی نشد و دولت عربستان سعودی این پول را پرداخت.
آموزگار از این تاریخ به شاه بدبین شد و در محافل خصوصی و مطمئن از نثار فحش های رکیک به او خودداری نمی کرد ولی ظاهر را حفظ می نمود.
در سال 1355، شاه برای ایجاد تحرک در حزب رستاخیز از آموزگار خواست دبیرکلی آنرا به عهده بگیرد، آموزگار به محض ورود به حزب، به شدت به فعالیت پرداخت و به عنوان رئیس جناح مترقی حزب، مشهور شد و در سال 1356 با برکناری هویدا، جانشین او شد و فضای باز سیاسی را در اجرای خواسته دولت امریکا اعمال کرد.
در دوران یک ساله نخست وزیری او هزاران نفر از مردم بیگناه در تهران و شهرستان ها، از دم تیغ جلادان گذشتند و ده ها هزار نفر، مجروح شدند.
با اوج گیری انقلاب اسلامی و حوادث ناشی از آن، در چهارم شهریور 1357 استعفا داد و در دی ماه به آمریکا گریخت.
دولت امریکا مقدم او را گرامی داشت و در بانک بین المللی، کاری شایسته با حقوقی گزاف به او واگذار کرد.
آموزگار که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در واشنگتن دفتر مشاوره انرژی تأسیس کرده بود، در نقل قولی از جعفر شریف امامی، چنین معرفی شده است : «آموزگار در زمان عضویت در کابینه اقبال، مطالبی را که در هیئت دولت مطرح می گردید.
بلافاصله به سفارت امریکا اطلاع می داد.
» اسناد جمشید آموزگار در کتاب مستقلی به چاپ رسیده است.
2ـ علینقی عالیخانی فرزند عابدین در سال 1307 ه ش در تهران متولد شد.
از دانشگاه تهران، لیسانس علوم سیاسی گرفت و در کشور فرانسه موفق به اخذ دیپلم عالی حقوق بین المللی و دکترای دولتی در علوم اقتصاد از دانشگاه پاریس شد.
در فرانسه با الیزابت سوزان ازدواج کرد و پس از بازگشت به ایران، در مشاغل مهم دولتی، از جمله ساواک، مشغول به فعالیت گردید.
ساواک در گزارشی، مشارالیه را چنین ارزیابی کرده است : «روحیه و افکار و عقاید نسبت به : شاهنشاه، خوب ـ مهین، خوب ـ مذهب، عادی ـ خانواده و زن و فرزند، خوب ـ میزان علاقمندی به : مقام و قدرت، زیاد ـ سوابق خدمتی : مشاور شورای عالی اقتصاد ـ مشاور شرکت ملی نفت و مدتی هم در ساواک مشغول بوده، طرفدار سیاست غرب، در حین خدمت در ساواک در چند کنفرانس کشورهای اروپایی و آسیایی و آفریقایی شرکت کرده و خدماتش مورد رضایت اولیاء امور بوده است.
» دکتر عالیخانی که به عنوان وزیر اقتصاد کابینه حسنعلی منصور و هویدا فعالیت می کرد و از گردانندگان حزب ایران نوین بود، در سوءاستفاده های مالی به آن حد افراط کرد که در سال 44 چند نفر از اعضای حزب ایران نوین در مورد سوءاستفاده های وی، تقاضای محاکمه حزبی برای ایشان کردند، گزارشات سوء استفاده های مالی و اخلاقی وی به حدی است که می بایست در یک مجموعه مستقل، چاپ و منتشر شود.
مشارالیه در سال 1348 از وزارت اقتصاد کنار گذاشته شد و در بین بهت و حیرت تحصیلکرده ها به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد.
وی که مورد مراحم خاص محمدرضا پهلوی بود در سال 1350 از ریاست دانشگاه تهران، برکنار شد و سپس در مشاغل : رئیس هیئت مدیره بانک بین المللی ایران، شرکت فرآورده های نسوز، شرکت آلوپن، به سوءاستفاده های خود ادامه داد.
در ذیل گزارشی به تاریخ 19 /4 /52 در خصوص صدمه عالیخانی به سیمان کشور به علت دوستی با ابتهاج، پرویز ثابتی، چنین نوشته است : «اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر، تیمسار ریاست ساواک در جریان موضوع می باشند که عالیخانی چنین صدمه ای زده است.
» وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به انگلستان پناهنده شد و به علت ارادتی که به اسداله علم داشت، به نشر خاطرات او پرداخت.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی

منبع:

کتاب هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک صفحه 81

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.