صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

در منزل آیت‌الله شیرازی، شیخ جابری بیرجندی منبر رفت. جابری به حوادث گذشته ایران اشاره کرد

تاریخ سند: 17 آبان 1357


در منزل آیت‌الله شیرازی، شیخ جابری بیرجندی منبر رفت. جابری به حوادث گذشته ایران اشاره کرد


متن سند:

از: 9/ﻫ1 تاریخ:17 /8 /1357
به: 312 شماره: 20668 /9 ﻫ 1
گزارش خبر

در منزل آیت‌الله شیرازی، شیخ جابری بیرجندی منبر رفت. جابری به حوادث گذشته ایران اشاره کرد که روحانیت را مرتجع خواندند و روزنامه اطلاعات نسبت به خمینی اهانت کرد1 و سپس گفت حال مدتی نگذشته که همین روزنامه‌ها با تیتر درشت آیت‌الله‌العظمی خمینی می‌نویسند و این عزت و احترامی است که خدا به مردان راه خدا داده و چه خوب است دیگران عبرت گیرند، مخصوصاً آنها که به قدرت خود متکی هستند از تاریخ درس عبرت بگیرند، قدرت به رخ مردم نکشند؛ در تاریخ نمرودها و فرعون‌ها بوده‌اند ولی نتوانستند در برابر حق و حقیقت پایدار بمانند.
نظریه شنبه. نظری ندارد.
نظریه چهارشنبه. شنبه مورد اعتماد می باشد و خبر صحت دارد.

توضیحات سند:

1. اشاره به مقاله‌ی روزنامه اطلاعات در هفدهم دی ماه سال 1356ش است. شهادت آیت‌الله حاج سیدمصطفی خمینی به وسیلۀ رژیم در اول آبان 1356. ش زمینه را برای فعالیت دوستداران امام در ایران فراهم کرد تا در قالب مراسم مذهبی علناً از ایشان سخن به میان آورند. از این‌رو، آن چه رژیم شاه برای عدم تحقق آن تلاش خود را مصروف نموده بود، به دست خویش فراهم کرد. رژیم شاه به زعم خود برای مقابله با نفوذ معنوی امام تصمیم به تخریب چهرۀ ایشان گرفت و دستور تهیه مقالۀ موهن 17 دی روزنامۀ اطلاعات را داد.
این مقاله تحت‌ عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با امضای نام مستعار احمد رشیدی مطلق تهیه ‌شد و داریوش همایون که در این موقع وزیر اطلاعات و جهانگردی بود، مأموریت ‌یافت آن را در یکی از روزنامه‌های کشور به چاپ برساند. پس از امتناع روزنامه کیهان از چاپ مقالۀ اهانت‌آمیز، روزنامه اطلاعات که به ساواک و دربار نزدیک‌تر بود، روز شنبه 17 دی 56 به چاپ آن اقدام ‌کرد. در این مقاله، حرف‌های توهین‌آمیز تکراری شاه که به دفعات علیه مخالفان، روحانیت و حضرت امام(ره) ایراد کرده بود، مجدداً تکرار ‌گردید. نویسندۀ مقاله، ضمن هم‌داستان کردن روحانیت با حزب توده به عنوان عوامل استعمار سرخ و سیاه، شخص امام خمینی (ره) را مورد توهین قرار داد و نوشت:
«این روزها به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه استعمار سیاه و سرخ یا به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نو شده است. استعمار، سرخ و سیاهش، کهن و نواش روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با این که خصوصیت ذاتی آن‌ها همانند است خیلی کم اتفاق افتاده است که این دو استعمار شناخته شده تاریخ با یکدیگر همکاری نمایند مگر در موارد خاص؛ که یکی از آن‌ها همکاری نزدیک و صمیمانه و صادقانه هر دو استعمار در برابر انقلاب ایران به خصوص برنامه مترقی اصلاحات ارضی در ایران است. سرآغاز انقلاب شاه و ملت در ششم بهمن ماه 2520 شاهنشاهی، استعمار سرخ و سیاه ایران را که ظاهراً هرکدام در کشور ما برنامه و نقشه خاصی داشتند با یکدیگر متحد ساخت که مظهر این همکاری صمیمانه در بلوای روزهای پانزدهم و شانزدهم خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پی‌ریزی شده بود. ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه می‌کردند دچار یک سردرگمی عجیبی شده بودند؛ زیرا در یک جا ردپای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده می‌شد...»
غروب روز شنبه 17 دی ماه 56 نسخه‌های روزنامۀ اطلاعات در شهر قم توزیع شد. مطابق معمول و براساس سیاست‌های رژیم، روزنامه‌ها عناوین اصلی خود را به اقدامات خردمندانه! شاه اختصاص می‌دادند. اما طلاب هوشیار و آگاهی که مطالب روزنامه‌ها را برای یافتن خبرهای تازه‌تر، تعقیب می‌کردند، در صفحۀ هفتم این روزنامه به مقالۀ جدیدی برخوردند: « ایران و استعمار سرخ و سیاه»! همه چیز از این جا آغاز شد. مقاله‌ای که موجی از نفرت و انزجار را در میان روحانیان، طلاب، مردم و دانش‌آموزان برانگیخت و شهر قم را به فریاد و اعتراض فراخواند و نام و یاد امام را در اذهان زنده کرد. خبر اهانت به مرجع شیعیان و رهبر نهضت اسلامی ایران، دهان به دهان در میان طلاب و شهر مذهبی قم پخش گردید. مردم قم به دلیل شناخت و علاقه شدید به امام ، تحمل اهانت به مرجع و رهبر خود را از دست دادند و دل آنان مالامال از مظلومیت آن «عزیز سفرکرده» شد. شهر قم از لحظاتی که محتوای مقالۀ اهانت‌آمیز آشکار شد، حالت عادی خود را از دست داد. همه مترصد بودند تا انزجار خود را نسبت به اسائۀ ادب به ساحت مقدس مرجعیت بروز دهند. در حقیقت همه چیز برای ظهور یک قیام عمومی آماده شد و این بار رژیم با دستان خود و با سیاست غلط خود مردم را علیه خود بسیج کرد؛ یعنی عکس آن هدفی که در قالب مقاله جستجو می‌کرد. روشن‌بینی و فرصت‌شناسی اساتید، مدرسین و طلاب حوزه علمیه قم، بروز انزجار و اعتراض مردم را تمهید کرد. اقدام رژیم برای سرکوبی این قیام، که به کشتار تعدادی از طلاب و مردم مسلمان و مذهبی منجر گردید، چهلم‌های پی‌درپی را در برداشت که زمینه‌ساز تحولات نهضت امام خمینی گردید.
اهمیت این چهلم‌ها عمدتاً در این بود که مبارزه با رژیم را که بعد از وقایع 15 خرداد 1342 به طور محسوسی زیرزمینی شده بود، علنی کرد و به مبارزات خیابانی کشاند و از طرفی، برگزاری چهلم‌ها مبارزه را از چند شهر اصلی، به تمام کشور تعمیم داد.
(جایگاه قیام 19 دی 1356 در انقلاب اسلامی، ابراهیم طالبی دارابی صفحه 5 و 72 تا 78، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1378 و حماسه 19 دی قم 1356، علی شیرخانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1377 و نوزده دی، مرکز بررسی اسناد تاریخی)


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 16 صفحه 393

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.