صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

خلاصه اطلاعات رسیده درباره اسداله رشیدیان

تاریخ سند: 6 بهمن 1335


خلاصه اطلاعات رسیده درباره اسداله رشیدیان


متن سند:

شماره: 11 رقمی 1ـ خبر واصله حاکیست لوکوموتیورانان توده ای اخراجی بنگاه راه آهن فعالیت می نمایند که مجددا به کار برگردند و برای این منظور به آقای اسداله رشیدیان نیز مراجعه و تقاضای ارفاق نموده اند.
2ـ اسداله رشیدیان به اطرافیان خود اظهار داشته چون از لایحه جدید انتخابات انجمن شهر موادی وجود دارد که مانع پیشرفت کار و توفیق کاندیداهای مورد نظر او می باشد لذا قرار است از طرف دوستان وی در مجلس شورای ملی تغییراتی در لایحه مزبور داده شود.
اسداله رشیدیان از تقسیم تهران به حوزه های مختلف در قانون انتخابات انجمن شهر ناراضی و مایل است که انتخابات تهران هم مانند سایر شهرستانهای کشور عملی گردد.
در حال حاضر اسداله رشیدیان و دارودسته او تنها کسانی هستند که برای توفیق در انتخابات انجمن شهر فعالیت می نمایند.
3ـ دیروز ـ14 /10 /35) عده ای در حدود 150 نفر از طبقات مختلف مردم منجمله عباس شاهنده1 مدیر روزنامه فرمان2 و مهندس تیزهوش کارمندان شهرداری.
دکتر ثقه الاسلامی کارمند وزارت فرهنگ، حاج عباس عباسی به اتفاق عده ای از اهالی عباسی آقای عشقی مدیر باشگاه ورزشی، شیخ ریاضی با عده ای از اهالی سلسبیل، شایان کارمند مؤسسه دخانیات با جمعی از کارکنان مؤسسه مزبور، حاجی بیگلو رئیس کارپردازی قند و شکر، حقیقی، کارمند فرهنگ، تیموری، کارمند بیمه های اجتماعی، سرهنگ صالح و سرگرد قربانی افسران ارتش، سرگرد شیدایی افسر شهربانی در منزل اسداله رشیدیان حضور داشته اند و رشیدیان به طور جدا از هر دسته در اتاقی پذیرایی می کرد و در یکی از اتاقها جناب به حضار می گفت چندی قبل تیمسار سپهبد هدایت3 شخصی را نزد او فرستاده بود که از پیشگاه مبارک ملوکانه از او وساطت کند ولی قبول نکرد و به تیمسار پیغام داده درب خانه او به روی مردمی که مرجع و پناهی ندارند باز است و از مساعدت نسبت به این قبیل اشخاص معذور است.

توضیحات سند:

1ـ عباس شاهنده در سال 1292 ه ش در تهران بدنیا آمد.
پدرش ظاهرا از هواداران مشروطیت بود و صفاءالسلطان نام داشت.
تحصیلات ابتدائی را در دبستان خاقانی و متوسطه را دبیرستان شرف در تهران گذراند و پس از آن به دانشسرا رفت و بعد از اتمام دوره مربوطه و گرفتن دیپلم به عنوان آموزگار در خدمت وزارت معارف قرار گرفت و به تدریس در دبیرستانهای تهران مشغول گردید.
شاهنده از نخستین روزی که به استخدام دولت درآمد در اندیشه نزدیکی به محافل قدرت و دستیابی به شغل و منصب مهم دولتی بود.
از این رو زمانی که وزارت معارف رضاخان به اشاره و تقلید از انگلستان تشکیلات پیشاهنگی را سازمان داد، شاهنده به تکاپو برخاست و با سازماندهی اولین جوخه ها و گروههای پیشاهنگی شروع به خودنمائی کرد.
خدمات او در این عرصه آنقدر مورد توجه قرار گرفت که وزیر معارف وقت نامبرده را به عنوان اولین رئیس پیشاهنگی تهران منصوب نمود.
شاهنده در سالهای اولیه پس از شهریور 1320 ظاهرا جانب مردم را گرفت و خود را طرفدار آزادی و حقوق انسانی جا زد و برای بهره برداری از این وضعیت جدید به فعالیت مطبوعاتی رو کرد و روزنامه فرمان را با حمایت سرویس اطلاعاتی انگلیس انتشار داد.
اولین شماره فرمان در روز 15 خرداد 1322 روانه پیشخوان روزنامه فروشی ها شد.
با تشکیل حزب توده و نفوذ روزافزون این حزب و گسترش آن در شهرها و مناطق کارگری عباس شاهنده که سودای نزدیکی به مرکز قدرت را در سر داشت و روسیه را حاکم درجه یک سیاست ایران می دانست جانب حزب توده را گرفت و روزنامه فرمان را کاملاً در اختیار جریان کمونیستی ایران گذاشت.
ولیکن این حمایت از حزب توده مدت زیادی طول نکشید و درست زمانی که قوام السلطنه بر مسند وزارت تکیه زد دست از پشتیبانی حزب توده برداشت و این تغییر خط مشی را در 24 دی ماه 1324 علنی کرد و به صف حامیان قوام و محمدرضا پهلوی پیوست.
زمانی که حزب دمکرات تشکیل شد عباس شاهنده سردستگی اراذل و اوباش هوادار قوام را بر عهده داشت و گروهی را بنام گارد احترام و تشریفات حزب دمکرات بوجود آورد.
به هر حال پس از جدائی شاهنده از حزب توده، قوام السلطنه او را مورد عنایت و توجه قرار داد و در اسفند 1324 طی فرمانی ویژه وی را از وزارت فرهنگ به نخست وزیری منتقل و مأمور سازماندهی اتحادیه سندیکاهای کارگری ایران کرد و او با بهره گیری از این مقام در آذرماه 1325 نام روزنامه فرمان را به فرمان کارگران تغییر داد.
پس از ختم غائله آذربایجان و کردستان، شاهنده از نخست وزیری به تشکیلات شهرداری تهران انتقال یافت و در سال 1326 به سمت مدیر کل خواربار شهر تهران منصوب گردید.
شاهنده پس از برکناری از مقام مدیریت خواربار شهر تهران به مقام مدیریت کل بازرسی شهرداری رسید و در زمان نخست وزیری حاجیعلی رزم آرا با حفظ سمت به مقام معاونت شهرداری تهران نیر دست یافت وی مدعی بود که در جریان کودتای 28 مرداد جر اولین کسانی بوده است که به همراه سرهنگ پهلوان مهدی میر اشرافی و احمد فرامرزی و گروهی از اراذل و اوباش نظیر شعبان بی مخ و هفت کچلان به فرستنده رادیو تهران حمله کرده و پس از تصرف آن سقوط حکومت مصدق را اعلام داشته است.
او در اکثر سفرهای خارجی محمدرضا پهلوی و همسرش ثریا و مسافرتهای حسین علاء و منوچهر اقبال بعنوان عضو ثابت و اکثرا بعنوان رئیس هیأت مطبوعاتی به همراه آنان بود.
یکی از مهمترین سفرهای شاهنده سفر به کشور عراق در آبان 1334 به منظور شرکت در کنفرانس بغداد بود.
این کنفرانس منتج به امضای پیمان بغداد میان کشورهای ایران و عراق و ترکیه و پاکستان و انگلستان گردید.
سمت شاهنده در این کنفرانس ریاست هیأت مطبوعاتی همراه حسین علاء نخست وزیر وقت بود.
او پیمان بغداد را متمم کودتای 28 مرداد 1332 معرفی کرد.
وی هم چنین در شهریور 1335 سفری به اسرائیل داشت و در سفرنامه خود اهمیت اسرائیل برای توازن روابط سیاسی ایران و اعراب را بر شمرده است.
شاهنده که همیشه سودای نمایندگی در سر داشت پس از برکناری اقبال و روی کار آمدن شریف امامی سعی کرد تا خود را کاندیدای بیجار نماید ولی موفق نشد.
در سال 1342 وقتی محمدرضا پهلوی در جریان مراسم سلام نوروزی از طولانی بودن صف روزنامه نگاران گله کرد، جهانگیر تفضلی مدیر روزنامه ایران ما و وزیر مشاور و سرپرست انتشارات دولت تصمیم به کاستن از تعداد روزنامه ها و مطبوعات گرفت و امتیاز 71 نشریه و روزنامه را لغو نمود که روزنامه فرمان نیز یکی از آنان بود.
امّا شاهنده در شمار روزنامه نگاران معمولی نبود که به آسانی تسلیم شود و تلاش برای راه اندازی مجدد روزنامه فرمان را رها نکرد تا اینکه سرانجام موفق شد دوباره امتیاز لغو شده اش را پس بگیرد و در تاریخ 29 تیر 1344 مجددا روزنامه فرمان را انتشار داد و از آنجا که روزنامه او تنها روزنامه ای بود که پس از لغو دوباره امتیاز گرفت می توان به نفوذ شاهنده در هرم حاکمیت محمدرضا شاهی پی برد.
در طول مدتی که روزنامه فرمان تعطیل بود عباس شاهنده بیکار ننشست و موافقت مقامات مسوول را برای نامزدی در انتخابات دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی کسب کرد در این انتخابات که در تاریخ 26 شهریور 1342 برگزار گردید شاهنده با تعداد 8707 رای بعنوان نماینده شهرستان بیجار انتخاب گردید امّا به دلایلی نامشخص اعتبارنامه او در صحن عمومی مجلس تصویب نشد و او این بار هم نتوانست بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه بزند.
شاهنده در مراسم تاجگذاری و نیز در جشنهای دوهزار و پانصد ساله تمام توان و قدرت خود را در خدمت دربار گذاشت و به همین سبب در اسفند ماه 1350 بخاطر خدماتش در جریان برگزاری این جشنها نشان «جشن شاهنشاهی» را دریافت کرد.
همچنین او عضویت شاخه مطبوعاتی حزب ایران نوین را نیز دارا بود و در آذرماه سال 1351 به عنوان نایب رئیس انجمنهای شهر استان مرکزی برگزیده شد.
و بالاخره زمانی که امیرعباس هویدا برای زمینه سازی حزب رستاخیز تعداد 64 نشریه را تعطیل کرد روزنامه فرمان هم جزء آنها بود و از اول شهریور 1353 تعطیل گردید و این بار او هیچ تلاشی برای راه اندازی مجدد این نشریه نداشت.
عباس شاهنده به هنگام اوج گیری انقلاب اسلامی فعال شد و کوشید تا با فریبکاری و نیرنگ یکبار دیگر خود را در عرصه مطبوعات ایران جای دهد و در آخر 1357 مجددا فرمان را منتشر نمود و با فریب مردم انتقادات خود را متوجه هویدا نمود تا بلکه بتواند شاه را از زیر ضربات رها سازد لکن هوشیاری امام (ره) و مردم تمامی این ترفندها را نقش بر آب کرد.
با پیروزی انقلاب شاهنده کوشید از عملکرد ضد کمونیستی خود سود جوید و به این طریق خود را به حاکمیت و رهبران ج.
ا.
نزدیک سازد از این رو به چاپ خاطرات خود و چگونگی نفوذ در دستگاه پیشه وری و نقش خود در غائله آذربایجان و کردستان پرداخت و پس از آن به مسأله ملی شدن نفت اشاره کرده و دوروئی در پیش می گیرد و از فدائیان اسلام اینگونه یاد می کند «فدائیان اسلام با ترور هژیر و رزم آرا کمر دو ابرقدرت جهان را شکستند» و این در حالی است که او در زمان نخست وزیری رزم آرا معاون شهرداری و از نزدیکترین افراد و یاران او بود.
! ساواک در سند بیوگرافی وی آورده است : مشارالیه فردی زیرک، موقع شناس، پشتکاردار، فعال و پول پرست، رشوه گیر، کلاش، بند و بست چی می باشد و نفوذ وی در اشخاص خوب است، وی استعداد زیادی در متشکل کردن دسته های کارگری و تشکیلات حزبی دارد.
ـ ر.ک روزنامه کیهان از تاریخ 12 /9 /77 الی 19 /9 /77 شاهنده فردی ابن الوقت و تابع منافع شخصی خود بوده است و در همین راستا در تشکلهای مختلفی عضویت داشته است.
وی عضو «جمعیت یاران» دکتر منوچهر اقبال، عضو پروژه مشترک «بدامن» که گروهی از نویسندگان و روزنامه نگاران و روشنفکران و دهها نشریه و روزنامه را در خدمت منافع انگلیسی در ایران تعقیب می کرد، بود.
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های انفرادی 2ـ روزنامه فرمان صاحب امتیاز ـ علی شاهنده هیئت تحریریه ـ عباس شاهنده، جعفر ندیم، هادی هدایتی روزنامه عصر که اولین شماره آن 22 خرداد 1322 منتشر شد.
مواضع این روزنامه در سال 1324 چپ گرای افراطی طرفدار حزب توده (البته بدون ذکر وابستگی) و ارگان حزب آزادی بود سپس در سال 1325 طرفدار قوام السلطنه و حزب دمکرات ایران شد ولی چند مرتبه متوقف شد و به ترتیب روزنامه های دماوند و نسیم شمال به جای آن منتشر می شد.
در آذر ماه 1325 تغییر نام داد و با اسم فرمان کارگران منتشر شد که البته از همان امتیاز فرمان استفاده می کرد.
فرمان کارگران ارگان اتحادیه سندیکاهای کارگری ایران بود و این اتحادیه از پشتیبانی حزب دمکرات ایران برخوردار بود اما در فروردین سال 1326 ه ش بار دیگر به نام فرمان و با شکل سابق منتشر شد اما حالا دیگر تغییر موضع داده بود و به صورت یک روزنامه وابسته به دربار منتشر می شد.
با توجه به اینکه عباس شاهنده یکی از فعالان این روزنامه بود بعدا مدیرکلی شهرداری تهران را داشت روزنامه او بعد از شهریور 1320 ه ش تا سال 34 منتشر شد و شاهنده از نزدیکان منوچهر اقبال بود و وابستگی نزدیکی با دربار پیدا کرد.
«تاریخ مطبوعات ایران حسین ابوترابیان».
3ـ عبداللّه هدایت فرزند مخبرالدّوله در سال 1278 ه ش متولد گردید.
پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در مدارس علمیه و الیانس، در مدرسه دارالفنون و مدرسه نظام مشیرالدوله مشغول تحصیل شد.
سپس وارد ارتش گردید و پس از اخذ درجه سرتیپی و سر لشگری برای تکمیل تحصیلات توپخانه به اروپا اعزام شد.
او اولین افسری است که در ارتش ایران به درجه ارتشبدی رسید.
ارتشبد هدایت صاحب هشت شغل مهم اصلی بود که عبارتند از: ریاست رکن 3 ستاد ارتش، معاونت ستاد ارتش، فرماندهی دانشکده افسری، ریاست اداره توپخانه، معاونت اوّل وزارت جنگ، بازرسی ناحیه 4 دفاع ملّی، وزارت جنگ و فرماندهی دانشکده جنگ.
او همچنین عضو هیئت رئیسه نیروی هوایی، رئیس هیئت مدیره باشگاه افسران، رئیس هیئت نظامی ایران در امریکا، عضو کمیسیون تصفیه ارتش و رئیس انجمن نشان دانش بود که مشاغل علی البدل یا مأموریتی وی می باشند.
هدایت از سوی محمدرضا پهلوی به آجودانی مخصوص او منصوب شد و 10 نشان لیاقت و چندین تقدیر نامه دریافت کرد.
در کودتای 28 مرداد و در سه جنگ مهّم نهضت جنگل و مبارزه با میرزا کوچک خان، عملیات بجنورد (جنگ الهاک خان) و مأموریت جنگی اصفهان وزد و خورد با بختیاریها شرکت داشت.
وی پس از بازنشستگی، به جرم فساد و ارتشاء در دادگاه نظامی محاکمه و به زندان محکوم شد.
او صاحب 9 جلد کتاب می باشد که عمدتا در زمینه جنگ، اسلحه شناسی و توپخانه نگاشته شده است.
ارتشبد عبداللّه هدایت در فروردین ماه سال 1347 به علت بیماری قلبی در گذشت.

منبع:

کتاب رشیدیان‌ها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 19

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.