صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش موضوع : سیدمحمود طالقانی

تاریخ سند: 1 دی 1341


گزارش موضوع : سیدمحمود طالقانی


متن سند:

فرستنده : 332 (اداره بررسیها) محترما به عرض می رساند.
سیدمحمود طالقانی پیش نماز مسجد هدایت و عضو هیأت مؤسس جمعیت نهضت آزادی به رهبری مهندس بازرگان چند سال است که عصر روزهای پنجشنبه در مسجد هدایت به موعظه می پردازد.
در جلسات وعظ وی به تفاوت بین 300 الی 400 نفر شرکت می جویند که اغلب از دانشجویان ـ بازاریان و سایر طبقات طرفدار جمعیت نهضت آزادی و انجمنهای وابسته به جمعیت مذکور (انجمنهای اسلامی معلمین ـ مهندسین ـ دانشجویان و معلمین) و برخی از عناصر طرفدار جبهه ملی می باشند.
نامبرده ضمن بیانات خود پیوسته به اوضاع روز و مقامات عالیه و مسئول کشور حمله و اولیاء امور را به ایجاد محیط رعب و وحشت ـ نقض قانون اساسی و آزادی بیان و عقیده ـ اختلاس و ارتشاء و فساد متهم ساخته و حضار را به قیام علیه وضع کنونی تحریض و تشجیع می نماید که اینک قسمتهایی از بیانات وی نقل می گردد: در جلسه مورخ 25 /2 /41 مسجد هدایت پس از ذکر مقدمه ای چنین اظهار می دارد (به یک نفر سرباز یک لقمه نان می دهند و به او تلقین می کنند که اگر در کسوت سربازی کشته شدی به خاطر وطنت جانبازی نموده ای ولی او خود را به کشتن می دهد تا فقط و فقط مقام یک نفر حفظ شود.
این است که 400 ملیون مسلمان امروزه اسیر یک مشت بازیگران سیاستهای خارجی شده اند.
اگر در خواب غفلت نباشیم اشخاص ظالم برای حفظ ریاست خود چون درنده ای خونخوار آدم نمی کشند و پرونده سازی نمی نمایند.
اگر ما به دستور قرآن از مال و جان و اولاد خود در راه حق بگذریم و قربانی بدهیم خیلی زود خون آشامها از بین می روند.
در جلسه مورخ 8 /6 /41 خود ضمن اشاره به پاره ای مسائل مذهبی این طور ادامه می دهد (زمامدارها و حکومتها برای حفظ سلطه و ادامه حکمرانی خود بین مردم دشمنی و تفرقه ایجاد می نمایند تا بر اجتماع تسلط داشته باشند.
ای لعنت بر پدر استعمار و استعمارپرست و نوکرهای آنها.
ای لعنت بر پدر افرادی که مسبب تمام این نارضایتی ها و بدبختی ها و بدبینی ها هستند.
هر کس نوکر یک خارجی است.
همه ناراضی و از زندگی بیزارند و کسی آزادی ندارد).
در جلسه بعد از ظهر روز دوشنبه 19 /9 /41 که به مناسبت تصادف با شب ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) در همان مسجد برگزار بوده پس از ذکر مقدمه ای رشته صحبت را به اولیای امور کشانده و مردم را به مبارزه با مسئولین امور و استقامت در مقابل آنان تشویق و چنین ادامه می دهد (دستگاههای دولتی بیت المال مردم را غارت می کنند و باید همه با هم قیام کنند تا پیروزی نصیب آنان گردد).
چون با وجود تذکرات مکرری که به نامبرده در مورد خودداری از ادامه این رویه داده شده مشارالیه همچنان به حملات خود علیه مقامات عالیه و مسئول کشور ادامه و مردم را به قیام و شورش تشویق می نماید لذا عمل وی طبق ماده 79 قانون مجازات عمومی جرم محسوب می شود و در صورت تصویب مراتب به دادستانی ارتش منعکس شود تا نامبرده که در سی ام تیر سال گذشته نیز دستگیر شده بوده و در دادستانی ارتش پرونده مفتوحه دارد تحت تعقیب قانونی قرار گیرد.
ضمنا به استحضار می رساند تا آنجا که اطلاعات رسیده حاکی است در روز 4شنبه (28 /9 /41) طالقانی در مسجد هدایت و یا مساجد دیگر بیاناتی ایراد ننموده است و با این که در مجلس ترحیم بانو اکرم السلطنه دفتری از بستگان دکتر مصدق1 طالقانی نیز حضور داشته معهذا سخنران جلسه شیخ باقر نهاوندی2 بوده که ضمن وعظ به مقامات عالیه و مسئول کشور حمله و از دکتر مصدق تمجید و تأیید و مردم را صریحا و تلویحا به قیام علیه وضع موجود تحریض نموده که اقدام وی نیز منطبق با ماده 79 قانون مجازات عمومی است در صورت تصویب پرونده مشارالیه نیز جهت تعقیب قانونی به دادستانی ارتش احاله شود.
موکول به رأی عالی است رئیس بخش ثابتی 1 /10 /41 رئیس اداره سوم 1 /10 /41 مدیرکل اداره سوم به عرض تیمسار قائم مقام برسد 1 /10 /41 معاون ساواک به عرض تیمسار قائم مقام رسیده دستوری صادر نفرمودند به پرونده سیدمحمود طالقانی ضمیمه شود ثابتی بایگانی شود.

توضیحات سند:

1ـ دکتر محمد مصدق ملقب به مصدق السلطنه فرزند میرزا هدایت در سال 1261 شمسی به دنیا آمد.
وی در سن 17 سالگی مستوفی خراسان شد.
تحصیلات مقدماتی را در تهران به انجام رسانید و در سال 1287 برای تحصیلات عالیه به پاریس رفت.
بعد از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسی پاریس، به دانشگاه توشاش سوئیس وارد شد و در سال 1293 با اخذ درجه دکتری در حقوق، به ایران بازگشت.
چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینه مشیرالدوله برای تصدی وزارت دادگستری از وی دعوت کرد.
در حین مراجعت به ایران در پائیز 1299 به حکومت فارس منصوب شد.
با این همه در همان سال از شناسایی کودتای سیدضیاءالدین طباطبائی امتناع ورزید.
پس از سقوط سید ضیاءالدین در سال1300 به وزارت دارایی منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت.
در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندی به علت عدم موافقت دولت مرکزی با نظریات او از این سمت استعفا داد.
در سال 1302 وزیر امور خارجه شد در سال 1303 در دوره پنجم قانونگذاری به نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای ملی انتخاب گردید و در این دوره با واگذاری سلطنت به سردار سپه مخالفت کرد.
در دوره ششم مجددا به وکالت مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت با تشکیل مجلس مؤسسان، پس از اتمام این دوره چون دولت در انتخابات مجلس دخالت کرد، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید.
با این که به کلی از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیله شهربانی تهران توقیف شد و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومی آن شهر محبوس بود.
سپس مجددا به احمدآباد تبعید شد.
پس از وقایع شهریور 1320 در دوره چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب گردید.
در این دوره برای استیفای حقوق ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان جبهه ملی را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملی شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس شورای ملی گذراند در اردیبهشت 1330 برای اجرای این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق، نخست وزیری ایران را قبول کرد.
موفقیت مصدق در جریان نهضت ملی شدن نفت، مرهون حمایتها و پشتیبانیهای روحانیون و نیروهای مذهبی بود که در رأس آنها آیه اللّه کاشانی قرار داشت.
اما بروز اختلاف میان آیه اللّه کاشانی و مصدق که با تفکرات لیبرالیستی و ملی گرایی همواره مدافع جدایی دین از سیاست بود، موجب گردید که حکومت شاه با همکاری سیا، نقشه هایی را برای سرنگونی حکومت مصدق طرح ریزی کنند.
در تیرماه 1331 با این که مجلس جدید (دوره هفدهم) به نخست وزیری او رأی تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوی برای تصدی وزارت دفاع ملی، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه، قوام السلطنه را به نخست وزیری منصوب نمود، ولی ملت با قیام سی تیر به رهبری آیه اللّه کاشانی مجددا او را به نخست وزیری برگزید.
در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامی، به 3 سال زندان محکوم شد.
در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت.
مصدق در 14 اسفند 1346 بر اثر بیماری درگذشت.
2ـ شیخ باقر نهاوندی فرزند شیخ جعفر نهاوندی در سال 1299 ه ش در تهران متولد شد.
وی تحصیلات خود را در دبیرستانهای تهران پی گرفت و مدتی بعد به دروس حوزوی روی آورد پس از آن در سال 1325 ش در رشته منقول (الهیات) موفق به اخذ درجه لیسانس شد و بعد از آن به تدریس و تبلیغ پرداخت.
وی فعالیت های سیاسی نیز می کرد و در مواقع مختلف به رژیم شاه انتقاد می نمود و دارای تألیفاتی همچون بزرگترین مدرک شیعه، فرستاده خدا می باشد.
(مؤلفین کتب چاپی، 1340 و مجله روشنفکر شماره 13، 2 /7 /1332)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 146




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.