صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 5 آذر 1354


متن سند:

به : 312 از : 6 ه 1 شماره : 10932/ه 1 روز چهارشنبه 28 /8 /54 در حسینیه اعظم آقای احمد کافی ساعت 2040 وارد حسینیه اعظم شدند ساعت 2100 خواهرزاده ایشان آغاز سخنرانی کرد تا ساعت 2120 در این موقع آقای کافی منبر رفتند ابتدا حدیثی از امام جعفر صادق گفت و پیرامون آن به بحث پرداخت می گفت مردم اگر ظلم و ستم و گناه کنید چوب خوردن دارد اگر دارای استقامت می باشید بکنید.
سپس داستانی نقل کرد گفت سه نفر بودند ابراهیم.
موسی.
محمد.
این سه نفر به اتفاق مسجدی ساختند موقع افتتاح رسید از یک روحانی تقاضا کردند که در آن به عنوان پیشنماز باشد خلاصه مطلب پیشنماز وقتی نماز می خواند دعای معروف در وصف ابراهیم و موسی [را میخواند]، آقا محمد ناراحت شد که اسم او را هم نگفته چون ایشان هم در تهیه مسجد شرکت کرده بود و خدمت کرده روز بدین منوال می گذشت و دعای موردنظر در وصف ابراهیم و موسی را می خواند محمد شبی پیشنماز را دعوت کرد به خانه و گفت من هم جزو آن سه نفر هستم که مسجد را درست کرده ایم می خواستم که اسم مرا هم در دعا بخوانید باز موفق نشد و دعا همان دعا بود بالاخره به او پول داد باز نگفت یک شب او را در مسجد گرفت و دست بسته برد و کتک زد گفت من هم جزو سه نفر بودم وقت نماز شد این بار گفت در وصف محمد و ابراهیم و موسی مردم گفتند آقای پیشنماز چنین دعائی در قرآن نیست گفت چیزی نگوئید دیشب جبرائیل مرا با چوب زد و گفت از این پس چنین بگو.
گفت وقتی دولت از یک شخصی که سرش به تنش می ارزد او را تحت تعقیب قرار می دهد برای او مراقب و مأمور تعیین می کند.
می گوید ببینید کجا می رود چه می گوید با چه اشخاصی رابطه دارد کی می آید و کی می رود.
چه گفته.
چون بشر می خواهد همه چیز را بداند و کاوش کند درباره فکر و تفکر بشر سخن گفت که چگونه کشور شوروی توانست به اقمار آسمانی دست درازی کند.
گفت خدا نیز مأمورینی در کمین شما مردم گذاشته که ظلم و ستم و گناه و حق کشی نکنید امام زمان را مأمور و شاهد اعمال شما گذاشته ای شخص، وقتی مردم خدا می گوید تو پنجاه سال چرا بر مردم ظلم و ستم کردی و گناه کردی چرا حق کشی کردی و دیگر ...
حال فهمیدی بشر.
اول صیاد اسب، اسلحه و دیگر چیزها داشت ولی حال چون ترقی کرده و مغز بهتری دارد به وسائل دیگر آراسته شده مثالی زد و گفت ماشین سواری در مسافرت است به قهوه خانه ای در وسط راه می رسد مسافرین پیاده می شوند یکی فقط چای می خورد یکی نان و چای و یکی نان و پنیر و چای وقت پول دادن می رسد آنکه همه چیز خورده می گوید من پول نمی دهم خلاصه درگیر می شوند و طرف کشته می شود ولی صیاد از دور با دوربین مخصوص مراقب اوضاع است و می آید قهوه خانه و کاوش می کند ثابت می کند که قهوه چی مسافر را کُشته بله او صیاد آن چنان بود ولی حال با اسب و به طور واضح نمی آید.
با یک جیپ می آید ولی از همه چیز اطلاع دارد با سرعت صد کیلومتر برنامه ایشان ساعت 11 شب به پایان رسید طبقات روحانی آقای مرعشی و طلبه های دینی در این مجلس شرکت داشتند بعد از پایان سخنرانی گفت چون فردا شب جهت دعای ندبه صبح جمعه باید تهران باشم برنامه ساعت یک ربع به هفت انجام می شود.
نظریه شنبه: جمعیت زیادی شرکت داشتند و قرار است صبح جمعه به تهران عزیمت نماید.
نظریه دوشنبه: خبر صحت دارد فرد مورد بحث در سخنان خود بعضی نکات را بی منظور نگفته است در صورت تصویب در مرکز به وی تذکر لازم داده شود.
پیکار نظریه 26ـ اصلح است تذکر لازم به وی داده شود.
آقای وثوقی بهره برداری شود 8 /8 /56

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 397


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.