صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

منبع خبر: قریشی

تاریخ سند: 28 آذر 1343


منبع خبر: قریشی


متن سند:

در تاریخ 20 /8 /43 جمعه ساعت 900 جلسه کانون بحث و انتقاد در محل کانون تشکیل و آقای عبدالکریم هاشمی نژاد در ابتداء جلسه نظریات و سئوالاتیکه در هفته گذشته اعضاء روی یادداشتها نوشته و بتصدی مربوطه تسلیم نموده بودند مطرح و توضیح داده شد در این جلسه دو نظریه حائز اهمیت بود یکی درخواست مجدد پخش نوار سخنان آقای خمینی1 و دیگری در باره اینکه چرا سیاستمداران ما به مصر و مصریان بدبین هستند؟ در ابتدا در خواست اول یعنی پخش مجدد نوار خمینی مطرح و با آن موافقت شد و نوار مزبور که عبارت از سخنرانی آقای خمینی در آبانماه جاری در قم بود پخش گردید سپس در مورد پاسخ باین سئوال که چرا سیاستمداران ما به مصر بدبین هستند آقای عبدالکریم هاشمی نژاد پاسخ داد و چنین اظهار داشت (که بدبینی زمامداران) نسبت به مصر بعلت وجود سیاست2 خارجی نیست بلکه علل آن در سیاست داخلی مملکت است و علت داخلی از این جهت است که پیشوای عالیقدری که ما او را بعنوان امام وقت میشناسیم تنها یک روحانی دینی نیست و نبود بلکه ایده و افکارش راهنمای جامعه اسلامی بوده از این نظر مصریان مخصوصا شخص جمال عبدالناصر3 ارادت قلبی خاصی باین شخص دارند و وقتی شنیدند این مقام بزرگ را از این کشور تبعید نموده اند موجی از خشم در مردم مصر ایجاد شد و نماینده آنها یعنی عبدالناصر از زبان مردم مصر انزجار و تنفر آنها را به زمامداران ما ابراز داشت و از اینرو با و نسبتهای ناشایست میدهند.
او تابع استعمار نیست و نمیشود او بدستور استعمار مردان بزرگ خویش را از کشورش بیرون نمیکند.
شنیده ام جراید و مطبوعات و رادیو نیست بوضع اقتصادی مصر حمله کرده اند و میگویند مردم آن کشور از مخارج سرسام آور عبدالناصر جهت تظاهرات سیاسی بجان آمده اند ولی چرا زمامداران ما تنفر و نفرت ملت خویش را که از وضع نابسامان و آشفته این مملکت و وامهای زیاد که دولت بایستی با ربح آن بپردازد و از مملکت را جمع آوری نموده و فقر و مرض و بیکاری وبی پولی در میان مردم شیوع پیدا کرده است جلوگیری نکرده و کلمه ای از این بابت ابراز نمیکنند اینها پول مردم را بزور جمع و از آنها میگیرند که در آینده چیزهای دیدنی و جالب برای سیاحان درست کنند.
یکی از حاضرین راجع بجاسوسی مصریان در ایتالیا سئوال نمود و آقای هاشمی نژاد در جواب گفت این حرفها اینقدرها هم که شنیده اید صحت ندارد چون از نظر سیاست بافی استعمارگران شایعات باور نکردنی بوجود میآورند در اینجا صحبت از سیاست و جاسوسی نیست و من از این جهت بسئوال هفته قبل جواب دادم که عده ای را از جریان بااطلاع سازم.
بحث دیگر راجع به تبلیغ بهائیت و طرز مبارزه با آن و جلوگیری از پیشرفت آنها در اجتماع بود که چگونه بایستی محملات و سخنان پوچ آنها را خنثی کرد این جلسه در ساعت 11200 خاتمه پذیرفت.
- ق

توضیحات سند:

1ـ نوار سخنرانی حضرت امام خمینی (سلام اللّه علیه) مربوط به چهارم آبانماه 1343 می باشد که در آن به افشاگری وطن فروشی شاه و احیای کاپیتولاسیون و بر بادرفتن حیثیت ملّت بزرگ ایران پرداخته شده بود: «انّاللّه و انّاالیه راجعون...
قلب من در فشار است...
.
عید ایران را عزا کردند.
ما را فروختند.
عزّت ما پکوب شد...
قانونی به مجلس بردند که در آن تمام مستشاران نظامی آمریکا، با خانواده هایشان، با کارمندان فنی شان، با کارمندان اداری شان، با خدمه شان و با هر کس که به آنها بستگی دارد، از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند، اگر یک خادم آمریکایی با یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پای خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد! دادگاههای ایران حق محاکمه ندارد! باید پرونده به آمریکا برود! و در آنجا تکلیف را معین کنند! ...
ای علمای قم به داد اسلام برسید.
رفت اسلام...
ای شاه ایران به داد خودت برس!...
امروز تمام گرفتاریهای ما از امریکاست که تمام گرفتاریهای ما از اسرائیل است، این وکلا هم از آمریکا هستند...
.
خیانت کردند.
دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند، اگر هم بودند من عزلشان کردم و تمام تصویب نامه هایی که تا کنون گذرانده اند بی اعتبار است.
ر.ک: بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج 1، صص 726 ـ 716 کوثر، ج 1، صص 164 ـ 165 2 ـ انتساب مبارزات مردم مسلمان به دول خارجی مطلبی بود که در صورت اثبات آن، می توانست ضربه ای به نهضت محسوب شود.
توّهم ارتباط مبارزین مسلمان با دولت مصر که در آن روزها به رهبری جمال عبدالناصر مخالفت هایی را با شاه ابراز می نمود، در ذهن مخاطبین نقش بسته بود.
ساواک هم از این فرصت استفاده کرد و به طرح سئوالاتی در این زمینه از سوی عاملین خود می پرداخت در این میان شهید هاشمی نژاد با درک عمیق موضوع، تنها به تبین موارد مبهم می پردازد.
3ـ جمال عبدالناصر رهبر ملّی مصر است که در سال 1918 میلادی متولد شد.
در جوانیش بخاطر دیدگاههای خاص اغلب با معلمّان و اساتید خود در تعارض بود و او را از مدرسه و دانشگاه اخراج می کردند.
بالاخره با درجه ستوانی از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد.
بدنبال جنگ 1948 اعراب و اسرائیل نارضایی عمومی از رژیم سلطنتی «ملک فاروق» در مصر فزونی گرفت و «ناصر» در 1956 به عنوان اولین رئیس جمهوری مصر زمامدار شد.
او برای مبارزه با استعمار ریشه دار انگلیس، پرچم «پان عربیسم» را در سراسر خاورمیانه به اهتزاز در آورد و ایده هایش در راه "عرب وطنی" منشاء تحولات وسیعی در جهان عرب شد.
در سال 1956 کانال سوئز را ملّی اعلام کرد.
در سومین هجوم اسرائیل در 1967 شکست خورد، امّا محبوبیت او در میان ملّت مصر مانع از قبول استعفایش شد.
جمال عبدالناصر در 1970 میلادی در گذشت.
ر.ک: سیمای نامداران، حسام الدین امامی، صص 328 ـ 329

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد به روایت اسناد ساواک صفحه 150

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.