صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اعلامیه مضره

تاریخ سند: 5 اردیبهشت 1357


موضوع : اعلامیه مضره


متن سند:

به : 12 / ه از : 5 / ه شماره : 5886/ ه 1 دو برگ اعلامیه مذکور که به دیوار مسجد بروجردی الصاق شده بود ساعت 2230 روز 31 /1 /37 توسط یکی از مأمورین کلانتری محل مربوطه از دیوار کنده شد.
نظریه شنبه : نظری ندارد نظریه یکشنبه : ضمن تقدیم عین دو برگ اعلامیه مورد نظر به استحضار می رساند پیش نماز مسجد مذکور عطاءاللّه اشرفی خوزانی معروف به حاج آقا عطا اصفهانی بوده و پسرانش نیز در تهران و قم طلبه می باشند و مرتبا نیز با پدر خودشان در ارتباط می باشند احتمال دارد اعلامیه به ایشان ارسال و توسط ایادی وی به دیوار مسجد نصب شده باشد.
اهواز نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه مورد تائید است پناهی نظریه چهارشنبه : نظریه یکشنبه مورد تائید است پرورش یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجارۀ تنجیکم من عذاب الیم، تومنون باللّه و رسوله تجاهدون فی سبیل اللّه باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون (صف، آیه 10 ـ 11) در روز 19 دیماه 56 و در پی دیدار یک روزه کارتر امریکائی از سرزمین مفلوک ایران، عمال سرسپرده رژیم که در رأس آن کثیف ترین خوک جهان امپریالیسم یعنی عاری از مهر خائن قرار دارد، گروهی از طلاب و مردم عادی قم را بدنبال یک توطئه قبلی هدف گلوله قرار داده در خون نشاندند.
قلبهای پاک و مغزهای متفکر این مبارزان را گلوله های اجنبی سوراخ نموده، باشد که بدین وسیله نه تنها عقده های حقارت شکوفا گردید، بلکه سرسپردگی سگهای رژیم به آن و سرسپردگی رژیم منفور ایران به امپریالیسم و صهیونیسم جهانی یک بار دیگر چون پانزده خرداد به اثبات رسد.
شما بگذارید که اینها، همین کره های داغ شده ارباب با در غم فروبردن خانواده هایی، عزم ها را محکم، اراده ها را قوی و امید به فجر مردم در بند ایران را افزون نمایند.
بگذارید که اگر برادران فلسطینی ما از طرف اسرائیل مورد حمله قرار گرفته.
آواره گشته اند، و جهانیان اسرائیل را متجاوز قلمداد نموده اند، مردم مظلوم و محروم، ما نیز از طرف این اراذل و اوباشها مورد حمله قرار گیرند تا باز جهانیان بدانند که اعلامیه حقوق بشر در وطن ما چیزی جز طوماری از کاغذ در مجلس و نوشته هایی در کتب نیست بگذارید همه مردم بدانند که حکومتی فاسد در مملکت ما به غارت منابع طبیعی و مردم ما مشغول است و استعمار نو بر این مرز و بوم تسلط کامل داشته و مردم در یکی از خفقان آورترین دوره های تاریخ به سر می برند.
خوب بود این بادکنکهای بی هدف و باد شده به وسیله رژیم که در قم دست خویش را به خون فرزندان مسلمان آغشته کردند، اینها که در روز 19 دیماه در قم جنایاتی را مرتکب شدند که دست کمی از جنایات سربازان اسرائیلی در سرزمین های اشغالی، نداشت، و اینهایی که در کشتار قم خود را پیروز نامیدند، یک ماه بعد از آن در تبریز حضور می یافتند و با چشم خود پوچی و پوکی خویش و اربابانشان را مشاهده می نمودند.
زیبا بود که آن کسی که در قم بچه 12 ساله ای را برای ثبوت سرسپردگی خویش هدف گلوله قرار داد، در 29 بهمن در تبریز با گوشهای خود فریاد بچه های دوازده ساله را می شنید، که همگی می گفتند : نابود باشی ای رژیم، منفور باشی ای رژیم، مرگ بر تو ای جلاد و ...
تا شاید در آن هنگام باورش می شد که سفیر گلوله های آمریکائی و اسرائیلی که در بدن مردم مسلمان جای می گرفت، در برابر فریادهای قم و تبریز چه بیصدا!! و حنای آنها چه بیرنگ!! شاید باورش می شد که پایه های سلطنت لرزان این دیکتاتور چگونه در حال ریزش است.
شاید باورش می شد که مردم حکومت اسلامی را طالبند نه حکومت ضد اسلامی پهلوی را.
در 29 بهمن 56 هنوز خون شهیدان قم بر روی خیابانها گواهی بر آن می داد که : رژیم حاکم بر ایران صددرصد ضداسلامی و ضدقرآنی است.
اسلام رژیم همان اسلام معاویه و قرآنش نیز همان...
خونها هنوز گواهی می دادند که شاه برای پیشبرد هدفهای خائنانه خود به هیچ کس رحم نخواهد کرد حتی به کودکی خردسال!!! روز 29 بهمن که رژیم از به هدر دادن خون بیگناهان قم برای خود درسی نیاموخته بود، رفت تا در تبریز به تکرار آن بپردازد، رفت تا زنجیری بودن خود را بهتر ثابت کند، و رفت تا کشتار وحشیانه مردم قم را به تشدید هر چه تمامتر در تبریز نیز به انجام برساند.
آن روز رزمندگان تبریز را در خون کشاندند، ولی ما می پرسیم آیا توانستند کوچکترین ترسی را در قلبهای پاک مبارزان ایجاد کنند؟؟ و این سوالی است که خود باید در آینده بدان پاسخ گویند.
ما ضمن ارج نهادن به راه و اهداف آنها، ضمن گرامیداشت خاطره آنها، از شما برای مقابله با تجاوزهای این خانواده خونخوار دعوت می کنیم : هر چه پرخروشتر باد فریاد مبارزان ایران به رهبری قائد پرارج اسلام امام خمینـی هرچه پرجوشتر باد نبرد مسلحانه توده های انقلابی ایران (ما در حدود امکانات این صفحه برای شما گفتیم، و این با شماست که چسان به یاری ما برخـــیزیــد؟؟)

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله عطاءالله اشرفی اصفهانی به روایت اسناد ساواک صفحه 121



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.