تاریخ سند: 8 مهر 1342
کریمی کرایچی
متن سند:
در ساعت 20 بعد از ظهر 8 /7 /42 مجلس روضهای در منزل کریمی کرایچی واقع در مقابل گاراژ هروی خیابان تهران منعقد و عده کثیری از مردم در این مجلس شرکت داشتند و آقایانی که منبر رفتند عبارتند از آقای طبسی و کهربائی که ابتداء کهربائی منبر رفته و قدری مرثیه و مصیبت درباره آل محمد علیهالسلام خوانده و ساعت 20 /8 طبسی منبر رفته و طی یک سخنرانی مذهبی پیرامون گفتار زیر بحث گردید.
1. ثبات قدم: در هندوستان مردمی هستند که خیلی مصمم و با اراده میباشند و بر اراده و یا تصمیمی که بگیرند بدون کوچکترین رخنهای یا کوتاهی و اهمال آن را به بهترین وجه انجام میدهند و این مردم عدهای بخصوص در هندوستان را تشکیل میدهند و به نام (کوچی یا مرتاض) خوانده میشوند. این مرتاضین چون در کار خود مصرند بایستی کار محیرالعقول هم از آنها سر بزند گو اینکه تمام کارها و رفتار آنها خلاف قوانین قرآن و آداب و رسوم دینی ما است و از نظر اسلام پسندیده نیست، لیکن حسن خوبی که دارند این است که ثبات قدم دارند. در این موقع گریز ... و گفت شماها که دم از قرآن و خاتم النبیین و ائمه علیهالسلام میزنید چرا اینقدر بیحالید. شما بایستی با دلایل و قوانین جاریه قرآنی با منطق صحیح و برهانی گویا ... به دهان اجانب و اجنبیان بگوئید[بکوبید] در صورتی که بایستی انتظام و امنیت مملکت را حفظ کنید ما که با کسی جنگ نداریم، روحانیت طالب صلح و آرامشند.
2. آزادی زنان . در زمان خلافت عباسیان یکی از خلفا خواب دید که در عالم خواب صورتش سیاه شده است و پس از اینکه خوابش را تعبیر کردند به او گفتند که خدا به تو دختری میدهد؛ ابتداء ناراحت شد ولی با منطق و دلیل قانع گردید و 100 ریال پاداش به تعبیر کننده خواب داد. تعبیر کننده خواب گفت چون در صدر اسلام که اعراب وحشی بودند و اگر احیاناً خداوند دختری به آنها میداد از فرط خشم و غضب صورتشان سیاه میشد، بدین دلیل چون صورت تو در خواب سیاه شده، لذا خدا به تو دختری عطا میفرمایند و موقعی که زن این خلیفه زائید و دختر بود 100 درهم اشرفی جایزه به تعبیر کننده خواب داده شد و در این موقع آقای طبسی گفتند حضرت رسول علیهالسلام فرمودهاند که دختر رحمت و پسر نعمت الهی میباشد و از طرفی چون رحمت بر نعمت برتری دارد لذا مقام دختر از پسر در نظر اسلام محترم تر است و شاید بیشتر حق و حقوق دارد، چون اگر زنی که بچه خود را شیر میدهد، پس از مدت دو سال که بچهاش را از شیر گرفت، میتواند طلب اجرت پول شیری که بچه خورده بنماید و یا اینکه اگر زنی بچهاش را دو آن شیر بدهد دیگر وظیفه ندارد که بچهاش را شیر بدهد و مرد موظف است که برای نگهداری بچهاش دایهای را اجیر کند. در اینجا رو به بانوان کرد و گفت تو را به خدا اسلام زنان را در اسارت دارد و حالا آزاد شدهاند یا اینکه از اول اسلام آمده و زنان را آزادی بخشید و از قید بندگی و بردگی و کنیزی آزاد نمود.
3. قرض[غرض] چیست . اگر دولت قرض[غرض]و مرضی ندارد پس آخر چرا با روحانیت مخالف است و مبارزه مینماید. روحانیت که کاری به کشتار وحشیانه ندارد. روحانیت در همه جا و همه وقت حافظ امنیت و سلامت مملکت است. اگر روحانیت بخواهند انقلاب راه اندازد کاری ندارد، چون جمعی از مردم از آیتاله خمینی رهبری(پیروی]می کنند و عدهای از آیتاله قمی و گروهی از آیتاله شریعتمداری و تودهای از مردم از آیتاله محلاتی1 و دستهای هم از آیتاله میلانی تقلید میکنند و فرامین و دستورات آنها را حتماً بایستی اجراء کنند؛ ولی چون روحانیت طالب مقام و جاه و جلال نیست، بدین کار اقدام نخواهد کرد. اگر دولت قرض[غرض]ندارد و اگر زبان آزاد نیست[است]، پس چرا بایستی روحانیت سکوت اختیار کند و چیزی نگوید و حال آنکه درحال حاضر در شهر مذهبی مشهد 12 جلسه و یا انجمن بهائی که مرتباً تبلیغ میکنند، ولی احدی از آنها جلوگیری نمیکند. آخر چرا دین بهائی که دینی ساختگی است باید آزادانه تبلیغ کنند ولی ما که دینی را که هزار سال و اندی دارد، چگونه آزاد نباشید و در پایان و ابتداء...2
توضیحات سند:
1. آیتالله بهاءالدین محلاتی، فرزند مرحوم حاج شیخ محمدجعفر محلاتی، در سال 1275 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. مدت ده سال از محضر اساتیدی چون آیتالله ضیاءالدین عراقی، سید محمدکاظم شیرازی و مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی بهرهمند گردید و پس از اخذ اجازه و ارتقاء مقام ایران بازگشت پس از فوت پدر در مسجد مولای شیراز به امامت و ارشاد خلق پرداخت. وی علاوه بر تربیت علماء و دانشمندان مذهب و طبقات مختلف مردم به تأسیس جلسه نقد و بررسی و بحث در اصول عقاید همت گماشت و برای نخستینبار در ایران جلسات آموزشی برای معلمان و فرهنگیان تشکیل داد. آیتالله محلاتی همانند پدر بزرگوارش، مخالف رژیم طاغوتی رضاخان و محمدرضاخان بود و در برابر مظالم و مفاسد و نظامات غیرشرعی ایستادگی مینمود. درحالی که بیست سال داشت، همراه پدرش در قیام دلیران تنگستان شرکت نمود و مدت ده ماه، در تمام مراحل همراه پدر بزرگوار خود در جبهه به سر برد. در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی نیز نقش فعال داشته و اعلامیهها و بیانیههای متعددی نیز در این رابطه از او صادر شده است. وی در طول عمر شریفش هرگز از ارشاد مردم و مبارزه علیه رژیم پهلوی غفلت نکرد و در این راه زندانی شد و سرانجام در سال 1360 بر اثر سکته قلبی به لقاءالله پیوست.
آیتالله بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، دو جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
2. صفحهی بعدی این گزارش در اسناد موجود نبود.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 97