صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از آقایان مهدی شاه آبادی فرزند محمدعلی و عبدالرسول فرزند مهدی شهرت سبزواری

بازجویی از آقایان مهدی شاه آبادی فرزند محمدعلی و عبدالرسول فرزند مهدی شهرت سبزواری


متن سند:

س ـ هویت کامل خویش را بنویسید.
ج ـ نام عبدالرسول شهرت سبزواری مشهور به رامین نام پدر مهدی متولد سال 1320 در قریه دوان کازرون تحصیلات فوق دیپلم از هنرهای دراماتیک.
شغل کشاورزی و اجاره داری به علت این که مدرک دیپلم خود را به اضافه معافی سربازیم را از دست داده ام و در مراجعه برای المثنی آن به آموزش و پرورش و ندادن آن به کارهای آزاد پرداختم و اکنون کشاورزی و اجاره داری دارم.
عبدالرسول س ـ آیا متعهد به راستگویی می شوید؟ ج ـ کاملاً چون در بازجویی در شب اول و دوم بدون اینکه وعده ای داده شود خود من تصمیم به گفتن حقایق با تکیه به مطلب مندرج در روزنامه ها و رسانه های گروهی که اگر کمی حقایق را بگوید وسایل آزادیش را تهیه می کنند مطالبی را که به من مربوط بود نوشته ام و روی همین اصل جناب تیمسار قرار شد پرونده مرا مطالعه کنند.
عبدالرسول س ـ هویت کامل خویش را بنویسید.
ج ـ آقای شاه آبادی در حضور آقای سبزواری از پاسخ دادن به این سؤال خودداری نموده اند امضاء آقای سبزواری س ـ آقای سبزواری با توجه به اینکه ملاحظه می فرمائید آقای شاه آبادی از پاسخ دادن به سؤالات خودداری می کنند چنانچه این شخص را که در مقابل شما نشسته می شناسید هرگونه فعالیت مشترکی با ایشان داشته اید بنویسید.
ج ـ من با ایشان هیچگونه فعالیتی نداشته ام.
من بعد از این که دو برادرم بهنام و بهزاد کشته شدندچون مدت سه سال بود که از آنها اطلاعی نداشتیم و خیلی بدنبال آنها گشتیم ولی پیداشان نکردیم و بعد در روزنامه خواندم که آنها کشته شده اند و یکی از آنها را وابسته به سازمان به اصطلاح فدایی خلق و دیگری را به مارکسیسم اسلامی بسته بودند و بعد مطالبی در مورد مارکسیستهای اسلامی1 خواندم که به نام اسلام قتل و کشتار کرده اند و مرتکب قتلهای متعدد شده اند و انفجارها و خرابکاریهایی را بوجود آورده بودند.
روی این اصل با اطلاعاتی که از مسائل مذهبی داشتم به این نتیجه رسیدم که حرکت این گروه به نام اسلام با روشی اسلامی منافات دارد و اگر اینها مقلد آقای خمینی هستند چون خمینی دولت را مالک می داند روی این اصل هر نوع تظاهر و تخریب و انفجار را قبول نمی کند و در مورد قتلهای مرتکب شده نیز برخلاف اسلام در یک کشور اسلامی رفتار کرده اند.
با تمام برداشتی که داشتم چون مقلد بودم و می خواستم این مسائل را از دید یک مجتهد تجزیه و تحلیل کنم روی این اصل بااستفاده از یک نشریه به نام آوای انقلاب و زور علیه عقیده که سازمان مجاهدین را از ابتدا تا زمان تحول تجزیه و تحلیل کرده بود نوشته ای تهیه کردم و با ذکر قانون قرآن و مرجع تقلید آن را به پیش آقای شاه آبادی که توسط حسین فدائی با ایشان آشنا شدم بردم و از ایشان می خواستم که کار این سازمان به اصطلاح اسلامی را از دید اسلامی تجزیه تحلیل نمایند.
آقای شاه آبادی با آیات و احادیثی که ارائه دادند فرمودند که چون مرجع آقای خمینی است و ایشان با تمام درگیری هایی که با دستگاه دارد دولت را مالک می داند روی این اصل هر نوع تخریب و انفجار و خرابکاری را در ایران حرام می داند و در مورد قتل نفسی چون باید در اثر تحقیق به تعیین برسد که کسی مرتکب قتل شده و طبق دستور اسلام باید کشته شود و این فتوایی است که باید مرجع بدهد و چون مرجع از نظر تحقیق دست و پایش بسته است خودبخود این حکم ها نیز منتفی است بنابراین قتل نفس و نبرد مسلحانه نیز منتفی است و حرکت این سازمان مجاهدین به طورکلی خلاف اسلام است و اینها از ابتدا اسلامی نبوده اند.
س ـ آقای شاه آبادی لطفا توضیح دهید چه فعالیت مشترکی با آقای سبزواری1 داشته اید و آیا اظهارات آقای سبزواری را تایید می فرمائید یا خیر؟ ج ـ آقای شاه آبادی در حضور آقای سبزواری از پاسخ دادن به این سؤال خودداری نموده است امضای بازجو س ـ لطفا آقای سبزواری توضیح دهید چه اعلامیه و یا نواری از جانب آقای شاه آبادی در اختیار شما قرار گرفته است و مفاد آنها چه بود.
دقیقا توضیح دهید.
ج ـ من هیچ گونه اعلامیه و یا نواری از ایشان نگرفته ام.
س ـ توضیح دهید چه بحث ها و یا مذاکراتی بین سرکار و آقای شاه آبادی درباره حوادث اخیر ایران وجود داشته است.
و اولاً چه کسی در این بحث و مذاکرات شرکت داشته است.
ج ـ من فقط برای این که بدانم آیا این سازمان مجاهدین از نظر اسلامی کارش درست بوده یا نه؟ و بحث ما در مورد این تخریب ها و تظاهرات و کشتار این سازمان بوده و ایشان به طورکلی رد نمودند در آن جلسه حسین فدایی با من بوده است و دو جلسه دیگر که ایشان را در شهرری دیدم که باز حسین آمد و گفت که ایشان به شهرری آمده اند توقف خیلی کوتاه بوده و موقعیت بحث وجود نداشته است و اصولاً مشکل من چون از دید یک مجتهد حل شده بود جای بحثی وجود نداشت که صحبتی کنیم و در مورد حوادث اخیر ایران که حتما منظور همین تظاهراتها و تخریب و شیشه بانک شکستن است من با ایشان صحبتی نداشته ام چون خود من این حرکتها را منفی، مخرب می دانم و اینها را آنارشیست صوتی می شناسم که بدون هدف و تحت تاثیر احساسات بدون آگاهی عمل می کنند و این را من بارها در نزد حسین فدایی که برای شلوغی قم و تبریز سؤال کرده بود توضیح داده ام که این کارها آخوند بازی است و مردم مذهبی بدون آگاهی عمل می کنند چون اگر مقلد آقای خمینی باشند به خاطر مالک دانستن دولت از طرف ایشان کار اینها درست نیست و فکر کنم با بحثی که در مورد مالکیت آقای خمینی با آقای شاه آبادی مطرح شده نظر ایشان نیز همین باشد که کار اینها درست نیست ولی مشخصا سؤال مطرح نکرده ام که ایشان جواب بدهند و سؤالها کلی بوده است.
س ـ سرکار در جای دیگر اظهار داشته اید حرکت های اخیر از جانب روحانیون تایید گردیده است در این باره چه توضیحی دارید بدهید.
ج ـ من طی اعلامیه ای که از طرف حسین فدایی برایم آورده شد که مردم را به خاطر چه دعوت به تحصن کرده بودند و امضای عده ای از علماء در زیر آن بود و یک اعلامیه از آقای گلپایگانی که داده شده بود که باز متحصن بشوند و مغازه ها را تعطیل کنند.
از این نظر گفته ام که اینها تحت تاثیر این فتواها کار کرده اند البته حسین فدایی مدعی بوده که علما این تظاهرات را تایید کرده اند...
.
خط خوردگی از طرف اینجانب است.

توضیحات سند:

1ـ امام خمینی (ره) در مورد اهداف شاه از به کار بردن این لفظ اینگونه بیان می فرماید : «این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافیانش از او تبعیت کرده اند.
این مفهوم، مفهومی نادرست و حاوی تناقض است و برای از اعتبار انداختن و از بین بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه است.
مفهوم اسلامی که براساس توحید و وحدانیت خداوند بنا شده است با ماتریالیسم در تضاد است.
اصطلاح «مارکسیسم اسلامی» یک اصطلاح خلاف حقیقت است.
به عبارت دیگر، شاه و دستگاه تبلیغاتی اش از اتحاد «ارتجاع سیاه» و «خرابکاری سرخ» نیز هدفی را که گفتیم تعقیب می کند؛ تا مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیرقابل بحث و انکار است از میان ببرد.
هیچگاه میان مردم مسلمانی که بر ضد شاه در حال مبارزه اند و عناصر مارکسیست افراطی یا غیرافراطی اتحاد وجود نداشته است.
من همواره در اعلامیه های خود خاطرنشان ساخته ام که مردم مسلمان بایستی در مبارزه خود همگون و متجانس باقی بمانند و از هر نوع همکاری سازمانی با عناصر کمونیست برحذر باشند.
بدین ترتیب با اتحاد بین تمام مسلمانان است که ما با شاه مبارزه می کنیم و خواهیم کرد.
و به همین دلیل است که شاه سعی دارد مبانی مبارزه ای ما را وارونه جلوه دهد.
ر.ک : صحیفه امام، ج 3، صص 370 و 371 1ـ عبدالرسول سبزواری فرزند مهدی، متولد 1320 کازرون و فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشکده تهران می باشد.
وی دوران دبستان تا دبیرستان را در آبادان به پایان رسانده و در سال 1340 برای دیدن دوره رشته تئاتر در اداره هنرهای دراماتیک، به تهران آمد و سپس در سال 1341 کلاس هنرپیشگی تئاتر را با درجه خوب به پایان رساند.
وی سپس به کار نقاشی و مباشری کشاورزی می پردازد.
عبدالرسول سبزواری در سال 1355 پس از ازدواج به شیراز رفته و سپس با رفتن به قریه صالح آباد از توابع شهرری به زندگی مخفی می پردازد.
سرانجام مشارالیه در مورخه 30 /3 /57 به اتفاق همسرش دستگیر و طی بازرسی از منزلش یک قبضه اسلحه کمری و تعدادی اعلامیه به دست می آید.
ساواک در مورد فعالیتهای وی می نویسد : «عبدالرسول سبزواری از اعضای فعال گروه و پیرو مشی مبارزه مسلحانه به منظور براندازی رژیم مشروطه سلطنتی و ایجاد حکومت واحد اسلامی بوده و با همکاری عده ای از جوانان تهران و شهرستانها بخصوص شهرری، به شرح زیر اقدام به تهیه و تکثیر اعلامیه ها، نشریات، جزوات مضره و دفاعیات افراد خرابکار و محکوم و معدوم و تبلیغ در بین مردم کشور نموده و به تدریج افرادی را با جزوات مضره شناسایی اماکن و شخصیتهای داخلی و مأمورین امنیتی و انتظامی را به منظور خرابکاری و گروگان گرفتن و ترور برمی آیند و اعضای این گروه دستورات تشکیلاتی خود را از عبدالرسول سبزواری و مهدی شاه آبادی دریافت و هر یک از آنان به نوبه خویش تلاشهایی در جهت تبلیغات به طور جداگانه روی افرادی که دارای زمینه مساعد در پیشبرد مقاصدشان را داشته اند آغاز کرده تا گسترش دهنده فعالیتهای براندازی و خط مشی گروه خود باشند».
در مورخه آذرماه سال 57، اداره دادرسی ارتش، قرار مجرمیت نامبرده را صادر می نماید.
مشارالیه در مورخه 11 /11 /57 به قرار صادره از جانب اداره دادرسی ارتش اعتراض نموده و تقاضای آزادی خود را نموده است.
وی در بهمن ماه همان سال آزاد گردید.
پرونده انفرادی ساواک

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی شاه آبادی به روایت اسناد ساواک صفحه 366



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.