صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از : آقای محمدصادق اسلامی گیلانی فرزند محمدباقر

تاریخ سند: 15 شهریور 1357


بازجویی از : آقای محمدصادق اسلامی گیلانی فرزند محمدباقر


متن سند:

س ـ هویت کامل شما محرز است، لطفا چگونگی ارتباط و آشنائی خود را با سیدعلی اندرزگو از ابتدا تاکنون بنویسید.
ج ـ اینجانب سیدعلی اندرزگو را در زمانی که «سال 42» موتلفه بود می شناختم که در فعالیتهای مذهبی و پخش اعلامیه کار می کرد ولی اسم او را هم درست نمی دانستم فقط قیافتا چهره فعالی شناخته بودم.
بعد از دستگیری ما و آزاد شدن ما در بازار شنیدم که یکی از افراد همکار با صادق امانی متواری است و دیگر او را ندیدم تا 8 یا 9 ماه قبل در خیابان با او مواجه شدم پس از سلام و علیک و احوالپرسی من کار بانکی داشتم که آخر وقت آن بود عذرخواهی کردم که باید برسم ایشان گفت پس تلفن خودتان را بدهید تا بعد تماس بگیرم و شماره را دادم و خداحافظی کردیم ـ بعدها چند بار از من دعوت به ملاقات کرد من چون از عواقب این ملاقات می ترسیدم امتناع کردم.
محمدصادق اسلامی س ـ در صورتی که ثابت شود شما بعد از آن هم با سیدعلی اندرزگو تماس داشته اید چه می گوئید؟ ج ـ وقتی من به خودم اطمینان دارم که با ایشان هیچگونه کاری نداشته ام چه باید عرض کنم.
محمدصادق اسلامی س ـ چگونگی آشنائی و ارتباط خود را با اکبر حسینی (صالحی) بنویسید.
ج ـ منزل ما قبلاً خیابان خراسان بوده و ایشان معروف است که لبنیات خوب دارند از آنجا آشنا شده ایم ارتباط ما هم در حد مسائل مذهبی بوده و ارتباط خاصی نبوده است مثلاً یک یا چند اعلامیه مراجع از ایشان گرفته ام که به امضای مراجع بوده است که در یک مورد مارک تکثیر از فجر اسلام را داشت.
محمدصادق اسلامی س ـ سرکار چه اعلامیه، کتب و رساله ای به اکبر حسینی (صالحی) دادید؟ ج ـ به خاطر ندارم که من به ایشان چیزی داده باشم.
محمدصادق اسلامی س ـ راجع به گروه فجر اسلام1 چه اطلاعی دارید؟ ج ـ هیچگونه اطلاعی ندارم.
محمدصادق اسلامی س ـ از چگونگی روابط اکبر حسینی صالحی با سیدعلی اندرزگو چه اطلاعی دارید؟ ج ـ بنده از ارتباط ایشان اطلاعی ندارم.
محمدصادق اسلامی س ـ مشروحا چگونگی آشنائی و نحوه ارتباط خود را با علی اکبر پوراستاد بنویسید.
ج ـ اینجانب آقای علی اکبر پوراستاد را بیش از بیست سال است که می شناسم و ایشان در بازار آهن فروشها مرد مشهوری است و ارتباط بنده هم با ایشان در کارهای کسبی بوده است و لاغیر و در زندان قصر هم چند ماهی با هم بوده ایم ـ اخیرا هم شرکتی برای خریدوفروش لوله های چدنی تشکیل دادیم که پس از تعطیل مغازه ایشان با شکست روبرو شد و منحل گردید.
محمدصادق اسلامی س ـ چه اعلامیه و مدارکی بین شما و پوراستاد ردوبدل شده است؟ ج ـ تا آنجا که من به خاطر دارم اعلامیه ای بین ما ردوبدل نشده است.
محمدصادق اسلامی س ـ سرکار چه کسانی را به اکبر حسینی (صالحی) معرفی نمودید؟ ج ـ هیچکس.
محمدصادق اسلامی س ـ سرکار به چه کسانی اعلامیه جهت توزیع داده اید؟ ج ـ بنده به کسی اعلامیه مستقیم نداده ام اعلامیه مراجع را خودم در مساجد پخش کرده ام.
محمدصادق اسلامی س ـ اعلامیه مربوط به تحریم چراغانی در نیمه شعبان را چگونه تهیه کردید؟ ج ـ یک بسته اعلامیه طلبه ای آورد در منزل گرفتم و خودم توزیع کردم.
محمدصادق اسلامی س ـ طلبه مذکور را معرفی کنید؟ ج ـ اسم و مشخصات و عنوان او را نمی دانم حدود سی سال داشت و عینکی بر چشم و عام بود یعنی عمامه سفید داشت.
محمدصادق اسلامی س ـ این طلبه را چه کسی به شما معرفی نموده بود؟ ج ـ احتیاج به معرفی نداشت هر کس اعلامیه مراجع را می آورد بنده می گرفتم.
محمدصادق اسلامی س ـ ماجرای مراجعه طلبه مذکور به منزل شما و مذاکراتی که ردوبدل شد را بنویسید.
ج ـ ایشان در زد و در را که باز کردم پس از سلام گفت مقداری اعلامیه به امضا حضرت آیت الله خمینی برای شما فرستاده اند «البته قبلاً پرسیده اسم شما چیست و من گفتم محمدصادق اسلامی» من هم گرفتم بعد تعارف کردم بفرمائید پذیرایی کنم ایشان گفتند کار فوری دارم باید بروم.
محمدصادق اسلامی س ـ مفاد اعلامیه مذکور چه بود؟ ج ـ ایشان نوشته اند امسال چراغانی به مناسبت نیمه شعبان صحیح نیست زیرا عده ای از مسلمانها کشته شده اند و ما عزادار هستیم.
محمدصادق اسلامی س ـ اعلامیه هایی که امضاء آقای خمینی را داشته و سرکار در یک ماهه اخیر آنها را توزیع نموده اید بنویسید.
ج ـ غیر از اعلامیه نیمه شعبان اعلامیه دیگر مربوط به حادثه آبادان بود که هنوز توزیع نکرده دستگیر شدم.
محمدصادق اسلامی س ـ اعلامیه مربوط به حادثه آبادان را در چه تاریخی، و به چه نحوی تهیه کردید؟ ج ـ از چگونگی تهیه آن خبر ندارم شخص عاقل مردی که عبا بر دوش داشت در منزل آمد و بدون سلام و علیک و سخنی به من داد و رفت هر چه گفتم این چیست و از کجا هست جوابی نداد در پایین یکی از آنها که خواندم اسم آقای خمینی بود من هم بردم داخل منزل تا بعد تصمیم بگیرم که صبح دستگیر شدم و توزیع نشده بود (خط خوردگی از اینجانب است).
محمدصادق اسلامی س ـ سرکار وجوهات شرعی خود را به چه طریقی می پردازید؟ ج ـ اینجانب با خرج سنگینی که دارم کمتر وجوهات می پردازم اگر به مرحله پرداخت برسد به آقای پسندیده می پردازم تقریبا دو سه بار تاکنون موفق شده ام خدمت ایشان برسم.
محمدصادق اسلامی س ـ آخرین بار در چه تاریخی و به چه منظوری با آقای پسندیده ملاقات کردید؟ ج ـ سال گذشته خدمتشان رسیدم و فقط برای پرداخت وجوهات مبلغ پنجاه هزار ریال پرداختم.
محمدصادق اسلامی س ـ اخیرا درباره ملاقات با آقای پسندیده چه مذاکراتی بین شما و علی اکبر پوراستاد و سیدعلی اندرزگو صورت گرفت؟ ج ـ این مذاکره با بنده نبوده است و بنده از این مذاکره اطلاعی ندارم.
محمدصادق اسلامی س ـ جوادی را معرفی کنید؟ ج ـ همان آقای سیدعلی اندرزگو به من گفت وقتی تلفن می کنم می گویم جوادی.
محمدصادق اسلامی س ـ اعتقاد شما به مبارزه مسلحانه برای برقراری حکومت اسلامی چیست؟ ج ـ بنده به کلی با مبارزه مسلحانه مخالفم زیرا افراد اگر اسلحه ای تهیه کنند اسلحه های کوچک است و نمی تواند در مقابل تانک و هواپیمای فانتوم مقابله کند ـ بنده عقیده دارم برای اصلاح مشکلات جامعه باید از طریق قانون عمل کرد مخصوصا که قانون اساسی ایران دارای محتوای کاملی است و توسط علما اسلام و مسلمانهای صدر مشروطیت تهیه شده و نظارتی که برای علما طراز اول در قوانین قائل شده همه خواسته ها را تامین می کند.
محمدصادق اسلامی س ـ درباره چگونگی تهیه و توزیع اعلامیه تعطیل بازار تهران چه اطلاعی دارید؟ ج ـ از چگونگی چاپ و توزیع اعلامیه مذکور اطلاعی ندارم.
محمدصادق اسلامی س ـ اظهارات خود را گواهی می نمائید؟ ج ـ اظهارات خود را با امضا گواهی می کنم.
محمدصادق اسلامی

توضیحات سند:

1ـ گروه فجر اسلام از جمله گروههای مبارز قبل از انقلاب بود که نقش فعالی در امر چاپ و توزیع اعلامیه ها داشتند.

منبع:

کتاب شهید محمدصادق اسلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 302




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.