تاریخ سند: 23 فروردین 1355
موضوع: اخوان مرعشی
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ: 23 /1 /2535[1355]
به: 312 شماره: 2148 /9 ﻫ
موضوع: اخوان مرعشی1
روز 5 /1 /2535 جعفر بهبهانی2 فرزند مرحوم آیتالله بهبهانی3 در منزل اخوان مرعشی واقع در کوچه شوکتالدوله حضور داشت و جمعی از طلاب و علماء و سیدمحمد مددی نجفی4 نیز به منظور دیدار بهبهانی به منزل مزبور آمده بودند. مددی ضمن گفتگو با بهبهانی از گرفتاریهای خود و بازداشت فرزندانش صحبت [کرد] و از بهبهانی پرسید شنیدهام آقای علم5 وزیر دربار در تهران به منزل آیتالله خوانساری6 رفته و از ایشان خواسته است جوانهائی که مرام اشتراکی. کمونیسم و مارکسیست هستند و در مملکت خرابکاری میکنند و امنیت را به هم میزنند، حکم تکفیر اینگونه افراد منحرف را صادر کنند و خوانساری در جواب آقای علم اظهار داشته اگر قرار باشد، اول باید حکم تکفیر شما را بدهم که اینقدر مردم را اذیت میکنید. در مملکت هیچ چیز پیدا نمیشود، مردم نان . ارزاق و گوشت ندارند، همهاش حرف تحویل مردم میدهید، همه را ناراضی کردهاید، یک نفر از شما راضی نیست، نگذارید میرزا فضلالله نوری7 ثانی هم در تهران درست شود.
اخوان مرعشی گفت چون آیتالله خوئی8 و خمینی سخت مریض هستند و احتمال خطر برای هر دو هست، دولت میخواهد بعد از مرگ خوئی و خمینی، خوانساری مرجع تقلید شود، لذا با انتشار رفتن آقای علم وزیر دربار به منزل خوانساری میخواهند او را محبوب کنند و تقویت نمایند.
نظریه چهارشنبه . نظر قابل ذکری ندارد.
محمدعلی مددی الموسوی (نجفی)
توضیحات سند:
1. آیتالله سیدکاظم اخوان مرعشی فرزند آیتالله حاج سیدمحمدرضا مرعشی در سال 1298 ش در نجف اشرف به دنیا آمد. پنج ساله بود که پدر خود را از دست داد. در سن ده سالگی به همراه خانواده به رفسنجان آمد و پس از فراگیری مقدمات تحصیلی، در سن 13 سالگی، راهی حوزه علمیه قم شد و به فراگیری علوم حوزوی مشغول گردید و زمانی از سوی آیتالله بروجردی(ره) برای تبلیغ راهی کرمان شد و در یکی از سخنرانیهای خود، علیه رضاخان صحبت کرد که همین مسئله، دستگیری او را به دنبال داشت. ایشان پس از 17 سال اقامت در قم، در سال 1328ش به نجف اشرف رفت و به تحصیل و تدریس مشغول شد و پس از 22 سال همجواری با حرم حضرت علی (ع)، در سال 1350ش، به ایران بازگشت و پس از اقامتی دو ساله در قم، راهی مشهد شد و در آنجا به تدریس و تبلیغ و اقامه جماعت پرداخت.
در دوران اوجگیری انقلاب اسلامی، بیت ایشان در مشهد مقدس، کانون رایزنیها و تصمیمگیریهای انقلابی بود، که شکستن محاصرهی بیمارستان امام رضا(ع)، یکی از آنهاست.
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چند بار راهی جبهه شد تا در تقویت روحیه رزمندگان اسلام مؤثر واقع شود.
برخی از آثار قلمی ایشان به این شرح است: مناسک حج، حاشیه بر عروۀالوثقی، شرح عروۀالوثقی و تقریرات درس فقه آیتالله بروجردی(ره). آیتالله سیدکاظم اخوان مرعشی در تیرماه سال 1381ش، به دیار باقی شتافت و در رواق دارالزهد حرم مطهر امام رضا(ع) مدفون شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در پیامی خطاب به آیتالله واعظ طبسی، به مناسبت درگذشت ایشان فرمودند:
«بسمه تعالی . جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای واعظ طبسی(دامت برکاته) . رحلت مرحوم مبرور آیتالله آقای حاج سیدکاظم مرعشی(رحمهالله علیه) را که از فقهای عالیقدر در مشهد مقدس بودند، به جنابعالی و آن حوزه مقدس و نیز به خاندان مکرم آن مرحوم و بالخصوص به اخوی معظمشان تسلیت عرض میکنم و از خداوند متعال علو درجات آن مرحوم و صبر و اجر برای بازماندگانشان مسئلت مینمایم. والسلام علیکم و رحمهالله . سیدعلی خامنهای 18 /4 /1383»
از ایشان، آثار و تألیفاتی به یادگار مانده است که از جمله آن میتوان به تقریرات بحث خارج آیات عظام بروجردی(ره)، حجت(ره) و سیدعبدالهادی شیرازی(ره)، حاشیه و شرح بر عروۀالوثقی، حاشیه بر کفایۀالاصول، حاشیه بر وسیلهالنجاۀ، مناسک حج و رساله عملیه (توضیح المسائل) اشاره کرد.
2. سیدجعفر بهبهانى فرزند سیدمحمد در سال 1295 ش در تهران به دنیا آمد. علاوه بر فراگیرى مقدمات و مبانى ادبیات عربى و فقه و اصول و منطق، از دانشکده حقوق لیسانس گرفت. مدتی سردفتر اسناد رسمی بود و سپس به فرانسه رفت و دکترى حقوق گرفت. در زمان حکومت مصدق، از مخالفین او بود و برخی مدعی نقش داشتن او در کودتای 28 مرداد سال 1332 نیز میباشد. پس از کودتا، نماینده مجلس شورای ملی شد که این نمایندگی در دورههای 18 تا 20 ادامه داشت. طبق اسناد ساواک، تمایل او بیشتر به طرف آمریکاییها بود و از انگلیسیها همیشه بدگویى مىکرد. در آبان سال 1340 به همراه اسدالله رشیدیان، فتحالله فرود، یوسف هاشمى، جمعیتى تحت عنوان «مدافعین قانون اساسى» بنیاد نهاد که پس از چندى توسط على امینى بازداشت گردیدند و پس از آن، به نوعی از سیاست کناره گرفت و منزل او محل رفت و آمد سیاسیون وقت بود. سیدجعفر بهبهانی در سن 73 سالگی از دنیا رفت.
شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران . ج 1. ص 331
3. آیتالله سیدمحمد بهبهانى فرزند سیدعبدالله در سال 1250 ش در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و سطح، به خواندن فقه و اصول پرداخت و مدت شش سال نیز فلسفه و معقول را نزد میرزا ابوالحسن جلوه فرا گرفت. وى هفت سال هم در محضر علامه آشتیانى به تحصیل خارج فقه و اصول همت گمارد. در نجف اشرف از محضر مرحوم آخوند خراسانى و فقهاى معاصر بهرهمند گردید و به درجه اجتهاد رسید. پس از بازگشت به ایران، ضمن تدریس در حوزه علمیه تهران، در کنار پدر، براى حکومت قانون و تشکیل مجلس تلاشهاى زیادى نمود. او که از آزادیخواهان تندرو به حساب مىآمد، در دوره دوم مجلس شورای ملی، وکیل مجلس شد. وى نزد عموم سیاستمداران کشور از احترام خاصى برخوردار بود و برخى پیامهاى خصوصى حضرت آیتالله بروجردى توسط ایشان به مقامات بالاى دولتى ابلاغ مىشد. بعضى از علماى مرکز، در کارها و رویدادها، بدون مشورت با او کار نمىکردند. وى یکى از روحانیون مشهور و از سران مشروطه بود و در کمیسیونى که از طرف مشروطهخواهان تشکیل شد، به همراه 27 نفر دیگر براى اداره امور کشور تعیین شد. این کمیسیون محمدعلى شاه را از سلطنت خلع و احمدشاه را به نیابت وى انتخاب کرد. از دیگر کارهاى سیاسى او، بسیج عدهاى از مردم جنوب تهران به نفع شاه و حضور در برابر کاخ شاه و منع وى از مسافرت به خارج در واقعه نهم اسفند 1331 بود. شهرت علمى و جایگاه معنوى او سبب شد که تدریجاً در تهران ملجأ و مرجع مؤمنان و نیازمندان شود. وى حدود چهل سال در تهران به تدریس خارج فقه و اصول و ترویج دین پرداخت. آیتاللّه بهبهانى در جریان نهضت امام خمینى در آخرین ماههاى عمر خود، به حمایت از امام برخاست و از همین رو مورد غضب رژیم واقع شد و در تنگنا قرار گرفت. وى در 20 آبان ماه سال 1342 در سن 92 سالگى دارفانى را وداع گفت و پس از تشییع باشکوهى در تهران، جنازهاش به نجف اشرف منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.
4. آیتالله سیدمحمدعلی مددی الموسوی فرزند سیدعلی مشهور به علی مدد در سال 1302ش. در نجف متولد شد و تحصیلات خود را نزد علمای آن دیار از جمله پدرش و مرحوم آیتالله سیدابوالقاسم خوئی تکمیل کرده است. وی سپس به مشهد آمده و در مسجد بالاسر در حرم مطهر به امامت جماعت و تدریس در حوزه علمیه مشهد مشغول شد. ساواک در سال 1356 گزارش نموده آیتالله سیدعلی مددی که پسرانش زندانی ضدامنیتی هستند پس از پایان سفر حج به عراق رفته و با روحالله خمینی ملاقات کرده است. در خبری دیگر در اوایل سال 1357 نوشته شده دو تن از فرزندان ایشان به جرم اقدام علیه امنیت مملکت و پخش اوراق مضره بازداشت شدهاند. آیتالله مددی در سال 1389 دار فانی را وداع گفته و در صحن جمهوری حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
5. اسدالله علم در سال 1298 ش در بیرجند متولد شد. پدرش محمدابراهیم علم معروف به شوکتالملک بود که این لقب و امیرى قائنات را در زمان سلطنت مظفرالدین شاه، از برادر بزرگترش امیراسماعیل خان علم به ارث برده بود. امیر شوکتالملک علم مانند برادر ارشد و اجدادش با انگلیسیها، که نسبت به ثبات و امنیت منطقه سیستان و بلوچستان در مجاورت افغانستان و هند حساسیت زیادى نشان مىدادند، روابط نزدیک داشت و در جریان جنگ جهانى نیز با نیروهاى انگلیسى که بخش مهمى از خاک ایران را تحت اشغال خود داشتند همکارى مىکرد.
امیر اسدالله علم به توصیه پدرش، در سال 1318، در سن 20 سالگى با ملک تاج دومین دختر قوامالملک شیرازى ازدواج نمود و از این ازدواج پسرى متولد نشد که بر مسند پدر جاى گیرد و علم تنها داراى دو دختر شد. امیراسدالله علم در سال 1321 از دانشکده کشاورزى کرج فارغالتحصیل شد و چون تهران آشفته و تحت اشغال نیروهاى بیگانه بود، عازم بیرجند شد. امیر شوکتالملک که قبل از پسرش به بیرجند رفته بود در سال 1323 در همانجا درگذشت و علم اداره امور املاک وسیع پدرش را بهعهده گرفت. در اواخر سال 1324 علم ضمن مسافرتى به تهران به ملاقات قوامالسلطنه نخستوزیر رفت، که تازه از سفر مسکو به تهران بازگشته بود. قوامالسلطنه این جوان 26 ساله را ظاهراً به واسطه سابقه دوستى و آشنایى با امیر شوکتالملک و شاید هم به توصیه انگلیسیها که در آن زمان نقش حساسى در سیاست ایران داشتند، براى فرماندارى کل سیستان و بلوچستان در نظر گرفت. اسدالله علم که در سىام تیر ماه سال 1341 به نخستوزیرى برگزیده شد، اول کارى که کرد یاران گرمابه و گلستان خویش از قبیل «دکتر باهرى»، «پرویز ناتل خانلرى»، «امیر متقى» و «رسول پرویزى» را گرد خود جمع کرد. او نه کارى به احزاب موافق و مخالف و گروههاى سیاسى داشت و نه آدمى بود که به طور حاد در کارهاى سیاسى دخالت مستقیم نماید، فقط و فقط مجرى اوامر ملوکانه بود. اسدالله علم بسیار زود به وزارت رسید و نخستین بار در سن 29 سالگى در کابینه دوم ساعد (آبان 1327 ـ فروردین 1329) وزیر کشاورزى شد. او در کابینه على منصور (فروردین ـ تیر 1329) نیز این سمت را حفظ کرد و پس از آن در دولت رزمآرا (تیر ـ اسفند 1329) وزیر کار شد. در همین زمان بود که هنگامى که به اتفاق رزمآرا وارد مسجد شاه مىشد، نخستوزیر مقتدر و چهره آیندهدار استعمار غرب، مورد اصابت گلوله خلیل طهماسبى قرار گرفت و معدوم شد. در سالهاى 1329 تا 1339، علم از نزدیکترین یاران محمدرضا پهلوى بود و در ماجراى 28 ـ 25 مرداد 1332 نقش فعالى ایفا نمود. علم وسیعترین باند را در کشور ایجاد کرد و در همه استانها داراى مهرهها و عوامل خود بود که آنها را به وکالت و یا مقامات عالى مىرساند. مهمترین پایگاه علم در خراسان و شرق کشور و فارس بود؛ در خراسان و سیستان و بلوچستان به علت این که پایگاه اصلى خانوادهاش بود و در فارس بهعلت وصلت با خانواده قوام شیرازى.
علم پیش از انقلاب در 15 فروردین 1357 به مرض سرطان در آمریکا درگذشت و روزهاى انقلاب را ندید. او در وزارت دربار چهار معاون داشت که یکى از آنها قائممقام و جانشین او محسوب مىشد و در غیاب علم وظایف او را انجام مىداد. این اولین بار بود که چنین سمتى در وزارت دربار ایجاد شد.
6. آیتالله سیداحمد خوانسارى، فرزند حاج سید یوسف در 1 مهر 1270 ﻫ ش در شهر خوانسار متولد شد. مقدارى از ریاضیات و علوم مقدماتى و سطح را در زادگاهش فرا گرفت و سپس براى ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در آن شهر خارج فقه و اصول را از محضر آیات عظام حاج میرمحمد صادق مدرس اصفهانى و آخوند ملاعبدالکریم گزى و میرزا محمدعلى تویسرکانى، فراگرفت و بعد از طى مراحل، براى تکمیل معلومات خود به نجف عزیمت نمود و در آنجا دو سال در درس مرحوم آخوند خراسانى و چندین سال هم در درس مرحوم حاج سیدمحمدکاظم یزدى و آیتالله نائینى و استادان دیگر شرکت جست تا به مدارج عالیه رسید و در سال 1305 به ایران مراجعت کرد و با اقامت در اراک از محضر آیتاللّه عبدالکریم حائرى استفادههاى علمى فراوانى برد.
بعد از انتقال حوزه علمیه از اراک به قم، ایشان نیز بعد از مدتى به قم آمد و نماز جماعت فیضیه به ایشان واگذار شد. در مدتى که در قم بود از مدرسین و فضلاى برتر حوزه علمیه به شمار مىرفت و در درس خارج فقه وى شاگردان مبرزى چون امام موسى صدر شرکت مىکردند. وى از مدرسین فلسفه و ریاضیات نیز شمرده مىشد. در سال 1329 به درخواست مردم تهران و امر آیتالله العظمی بروجردى در تهران ساکن شد و بیش از سه دهه یکى از مراجع متنفذ تهران و منشأ خدمات مؤثرى گردید. در ابتداى نهضت مردم ایران در جریان انجمنهاى ایالتى و ولایتى حضور یافت ولى به تدریج از عرصه سیاسى کناره گرفت. هر چند که مستقیم و غیرمستقیم در جهت حمایت از مبارزان تلاش مىنمود. آیتالله سید احمد خوانسارى در سال 1362 دارفانى را وداع گفت و با تشییع جنازهاى باشکوه در تهران و قم در مسجد بالاسر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد. امام خمینى در ارتحال ایشان پیام تسلیتى ارسال کردند و طى آن از خدمات او به اسلام تجلیل نمودند.
آثار علمى ایشان:
شرح مختصر المنافع در چند جلد، حاشیه بر عروۀالوثقى، توضیح المسایل، مناسک حج.
7. شهید آیتالله شیخ فضلالله نورى فرزند ملا عباس در 2 ذیحجه 1259 ﻫ ق/ 3 دی 1222 ش در تهران متولد شد. در عنفوان جوانى جهت تحصیلات عالیه همراه با مرحوم حاج میرزا حسین نورى (محدث)، دائى و پدر زن خود به نجف اشرف مهاجرت کرد. مرحوم شیخ در نجف پس از تلمذ در محضر مرحوم حاج میرزا حبیبالله رشتى در حوزه علمیه مرحوم میرزاى شیرازى حاضر و پس از هجرت آن مرحوم در سال 1253 به سامرا به همراه ایشان به سامرا هجرت نمود و پس از مدتى در عداد بزرگان و افراد مورد وثوق مرحوم میرزاى شیرازى قرار گرفت.
شیخ شهید در حدود سال 1262 به تهران بازگشت و از جمله معاریف علماء و مجتهدین و فقهاء و محدثین این شهر گشت، به نشر و تبلیغ احکام الهى و اخبار اهل بیت پیامبر (ص) و تدریس طلاب علوم دینى و حل معضلات و مسائل مردم پرداخت.
شیخ شهید در جنبش ضد انگلیسى و استقلالطلبانه تنباکو، فعالانه شرکت کرد و همراه با مرحوم میرزاى آشتیانى و برخى دیگر از علماى ایران در رهبریت این حرکت قرار داشت. در جریان نهضت مشروطیت ابتدا از سران نهضت بود و پس از آنکه انحراف مشروطه را مشاهده کرد به مخالفت با مشروطهخواهان و عناصر وابسته به سفارت انگلستان پرداخت و از سوى دشمنان مورد اذیت و آزار قرار گرفت و علیرغم تلاشهاى بسیارى که در جلوگیرى از انحراف خواستههاى مردم و تحقق حکومت مشروطه داشت در نهایت در 8 مرداد 1288 توسط قواى مهاجم (سردار اسعد بختیارى) دستگیر و پس از یک محاکمه ساختگى به دادستانى شیخ ابراهیم زنجانى، فراماسون ضد اسلام، محکوم به حکم از قبل تعیین شده گشت و در عصر 29 تیر 1289 مطابق با زادروز تولد حضرت على(ع) در میدان توپخانه به جرم دفاع از اسلام و استقلال به دست دشمنان اسلام و ایران به فراز دار رفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
جنازه مرحوم شیخ را پس از بىاحترامى فراوان به اصرار منسوبین آن مرحوم و وساطت عضدالملک تحویل خانواده آن شهید دادند.
جنازه توسط شیخ ابراهیم نورى از شاگردان و بستگان شیخ در خانه آن «شهید» با کمک فرزند وى غسل و کفن و در اتاقى در همان منزل قرار داده شد. پس از گذشت چند ماه و با فرونشستن تب و تاب سیاسی آن را شبانه بهطور ناشناس به قم انتقال دادند و در صحن مطهر حضرت معصومه (س) دفن کردند.
8. آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم خویى، فرزند سیدعلىاکبر از مراجع بزرگ شیعه در رجب سال 1317 ﻫ ق/ آبان 1278 ﻫ ش در شهر خوى پا به عرصه وجود نهاد. در 13 سالگى به نجف اشرف مشرف شد و از محضر استادان بزرگ آن حوزه کهن بهره برد و خود نیز از استادان علوم آن دیار شد. ایشان از جمله موفقترین شاگردان آقا ضیاء عراقى و مرحوم نائینى و کمپانى بود و خود موفق به پرورش شاگردان بزرگى شد. در ماجراى لایحه شاهانه انجمنهاى ایالتى و ولایتى به مخالفت با رژیم پهلوى برخاست. وى پس از 94 سال خدمت و تحمل فشارهاى بىشمار از سوى دولت بعثى عراق، روز پنج شنبه هشتم صفر 1413 هـ ق برابر با 17 مرداد 1371 ﻫ ش به سراى باقى شتافت. از وى کتابها و مقالات ارزشمندى از جمله «کتاب رجال» او باقی مانده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 09 صفحه 21