صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : ملاقات در منزل شیخ حسین لنکرانی

تاریخ سند: 25 اردیبهشت 1357


موضوع : ملاقات در منزل شیخ حسین لنکرانی


متن سند:

از : 20 ه 12 به : 312 شماره : 21185/ 20 ه 12 در ملاقاتی که در روز 20 /2 /37 با شیخ حسین لنکرانی در منزل وی انجام گرفت نامبرده دو برگ اعلامیه به وقایع اخیر به امضاء عده ای از روحانیون و تکثیر «فجر اسلام» به یکی از دوستان خود داده است.
نظریه شنبه : نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : شنبه مورد اعتماد است و خبر فوق صحت دارد.
ضمنا عین اعلامیه های موصوف به پیوست ایفاد می گردد.
قهرمان نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه مورد تأیید می باشد.
حاتم نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه تأیید می گردد.
آرزو فیش بررسی و ارائه فرمایند.
58301 اعلامیه جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم در مورد حوادث اخیر ایران بسم اللّه الرحمن الرحیم وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَ اَنْتُمُ الاعْلونَ اِنَ کُنتُمْ مؤمنین : سستی نکنید، اندوهگین نباشید.
اگر ایمانی راستین داشته باشید، شما پیروزید.
یا اَیُّهااْلذینَ آمَنُوا اِنْ تَنصِروااللّه َ یَنْصُرُکم و یثبت اقدامکم : ای مؤمنان اگر بیاری خدا برخیزید، خدا شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می سازد.
برای آنها که از دور اخبار ایران را می شنوند یا از نزدیک شایعاتی بگوششان می رسد و نمی دانند در این مملکت چه خبر است و حقیقت جریانها چیست و احیانا ممکن است حوادث را واژگون دریابند، لازم است واقعیتها را چنانکه هست شرح دهیم و صدای این ملت ستمدیده را بگوش همگان برسانیم : به دنبال یاوه سرائی روزنامه اطلاعات (17 دی 1356) و هتاکی فوق العاده نسبت به عموم مراجع تقلید و بخصوص مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی دامت برکاته احساسات پاک مردم مسلمان ایران برانگیخته شد.
نخست در قم مرکز روحانیت، طلاب و محصلین و عموم طبقات به دادخواهی به منازل علماء و مدرسین پناه بردند، و در راه بازگشت نیروهای پلیس بدون هیچگونه مقدمه ای به روی مردم بی دفاع آتش گشودند و دهها نفر را به خاک و خون کشیدند.
جمعی را کشتند.
گروهی را مجروح کردند و عده ای را دستگیر نمودند.
از آن روز تا حدود نیمه فروردین مرتب تظاهرات و شعار و نشر اعلامیه های مراجع و مدرسین از یک سو و دستگیر کردن و زدن و دست و پا شکستن.
حملات وحشیانه و خرد کردن در و پنجره بعضی از مغازه ها و مدارس و ارعاب و تهدید توسط مأمورین، از سوی دیگر ادامه داشت.
در این مدت جمعی از فضلا و اساتید حوزه و برخی از افراد غیور بازار قم را تبعید کردند مسافران زوار افراد از همه جا بی خبر، زنها و کودکان همه مورد هجوم قرار گرفتند.
مأمورین گستاخ تا داخل حرم حضرت معصومه علیها سلام با چکمه رفتند و با باتون بجان مردم افتادند.
شبانه به مدرسه حضرت آیت الله بروجردی ریختند، و دروپنجره حجرات و سر و دست طلاب را شکستند و همه زندگی آنها را در هم ریختند.
این بود مختصری از ماجرای سه ماهه «قم».
در جهلم شهداء قم، اهالی غیور تبریز را رژیم حاکم با حملات زمین و هوائی ـ که گوئی بجنگ ارتش مسلح بیگانه رفته بود به رگبار گلوله بست و صدها کشته و مجروح روی زمین افکند و جمع بسیاری را بازداشت کرد.
در آنجا هم هنوز درگیری ها ادامه دارد.
سپس به مناسبت چهلمین روز شهیدان تبریز بسیاری از شهرها مانند : زنجان، اصفهان، شیراز، مشهد، یزد، جهرم، گرگان، ساری، کاشان، قم، منطقه آذربایجان و بازار تهران تعطیل شد و مردم به سوگواری پرداختند.
و در شهرهای دیگر چون : اهواز، آبادان، خرم آباد، کرمان، سیرجان، قزوین، بابل، رشت، کرمانشاه و همدان مجالس ترحیم برپا شد و احیانا دست به تظاهرات زدند و با شعارهای حاد و شورانگیزی خشم و تنفر خود را از رژیم حاکم اظهار نمودند.
و در بسیاری از این موارد با هجوم بیرحمانه پلیس روبرو شدند که از همه چشمگیرتر واقعه «یزد»، «جهرم»، «اهواز» و اصفهان بود که صدها کشته و مجروح داشت.
گرچه هنوز آمار دقیقی از آنها بدست نیامده است.
افراد دستگیر شده در این جریانها با ضربات سخت و سبعانه، مواجه می شدند و بدن آنها کبود و گاهی مجروح می شد.
در این روزها وضع زندانیان سیاسی نیز بسیار رقت بار بود.
این جوانان عزیز و غیرتمند، نخست برای رسیدگی به درخواستهای قانونی و مشروعشان از جمله بهبود وضع غذا ـ بهداشت ـ آزادی در استفاده از وسایل ارتباط جمعی ملاقات حضوری ـ و ملاقات بستگان درجه دوم، اعتصاب ملاقات کردن و پس از آنکه از این طریق به نتیجه نرسیدند دست به اعتصاب غذا زدند و در حدود 27 روز از خوردن غذا خودداری کردند.
بدن ها نحیف شد رنگها پرید و نیروها از دست رفت.
جمعی به بیمارستان منتقل شدند و زیر سرم قرار گرفتند تا سرانجام به برخی از خواسته های ناچیز و مشروع خود دست یافتند.
کسان آنها هم که برای ملاقات می رفتند مکرر در دائره زندان مورد یورش بیدادگران واقع شدند و حتی زنها هم کتک خوردند.
این بود گوشه ای از ماجرای دو سه ماهه اخیر ایران که هنوز هم به صورتهای مختلف ادامه دارد.
اما دستگاههای تبلیغاتی رژیم، پیوسته مردم شریف را که از طبقات مختلف روحانی، دانشگاهی، بازاری، کارگر و غیره دست بدست هم داده اند و هماهنگ و یک صدا از این دستگاه پلیس اظهار انزجار می کنند.
به اخلالگری متهم می کند.
آنها را مرتجع و مارکسیست و تحریک شده می خواند و فورمولهای همیشگی دیکته شده را تکرار می کند حقایق را به رسم دیرینه واژگون جلوه می دهد و مسایلی را که چون آفتاب روشن است با کمال وقاحت انکار می کند جمعیت های متجاوز از ده هزار و پانزده هزار و گاهی همه مردم یک شهر را که برای اعلام تنفر و انزجار خود از رژیم در مساجد و اماکن دیگر اجتماع می کند «گروهی اندک» می شمارد.
به مراجع عظام تقلید، علماء، طلاب و دانشجویان و مردم مسلمان برحسب «ارتجاع» یا «مارکسیسم» می زند و هر چه دلش می خواهد می گوید.
آمار کشته ها و مجروحین را تا بتواند پایین می آورد.
و اخیرا که دریافته است نه آن تبلیغات آب و رنگی دارد و نه گلوله های پلیس کاری از پیش می برد، به فکر تازه افتاده و این بار مأموران و مزدوران را به عنوان کمیته های جناح پیشرو و اعضای نیروی پایداری بسیج کرده است.
پیش بینی می شود که رژیم می خواهد به وسیله مزدوران، هرج و مرج به راه اندازد و غارتگری و ویرانگری کند، ترور نماید از هرگونه تهمت و افترا و توطئه و شایعه سازی برای لکه دار کردن افراد و مؤثر در نهضت استفاده کند و نقشه های شومی را که در سر دارد به وسیله آنها پیاده نماید.
غافل از آنکه مردم بیدار ایران هرگز فریب این ماسکهای قلابی را نمی خوردند و این حرفهای بی اساس را باور نمی کنند چنانکه نه در جریان 25 شوال مدرسه فیضیه کسی باور کرد که آن همه مأمور مسلح دهقانند، و نه در واقعه عید قربان کاروانسرای سنگی کسی مأموران را با کارگان [کارگران] اشتباه کرد.
این حناها برای ملت ایران هرگز رنگی ندارد.
ما ضمن قدردانی و ستایش از پایداریها و مقاومتهای مردم مسلمان ایران.
تنفر و انزجار خود را از اعمال وحشیانه و ضد انسانی دستگاه جبار اظهار می داریم و پیروزی این جنبش اسلامی و موفقیت نهایی مردم از جان گذشته و فداکار را ـ در سایه عنایات خاصه حضرت ولی عصر ارواحناالفداه ـ از خداوند متعال خواستاریم.
(6 / ج 1 /98 مطابق با 25 /1 /1357) ابوالفضل النجفی الخوانساری ـ العبد مسلم ملکوتی ـ الاحقر محمد شاه آبادی ـ احمد رضوای النجفی الزنجانی ـ الاحقر محمدحسین مسجد جامعی ـ مرتضی مطهری ـ مهدی الحسینی الروحانی ـ سید موسی شبیری زنجانی ـ علی مشکینی ـ علی احمدی میانجی ـ محمد فاضل ـ جعفر سبحانی ـ عبداللّه جوادی ـ محسن حرم پناهی ـ محمدمحمدی گیلانی ـ عبدالرسول شریعتمداری ـ جهرمی ـ احمد جنتی ـ الاحقر محمدتقی المجلسی ـ یحیی انصاری شیرازی ـ محمدحسن المرتضوی النگرودی ـ محمدتقی مصباح ـ جلال طاهری گلپایگانی ـ حسین راستی کاشانی ـ حسین مظاهری ـ مرتضی بنی فضل ـ عباس محفوظی ـ اسماعیل صالحی ـ سید علی محقق ـ محی الدین فاضل هرندی ـ یوسف صانعی ـ رسول موسوی تهرانی ـ محمد مؤمن ـ سید محمدحسین کاشانی ـ رضا توسلی ـ علی اکبر مسعودی ـ سید حسن طاهری ـ حسن تهرانی ـ محمدعلی شرعی ـ محمدعلی فیض.

منبع:

کتاب شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 578



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.