صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

امام موسی صدر در گفتگویی اختصاصی با «اخبار الخلیج»

امام موسی صدر در گفتگویی اختصاصی با «اخبار الخلیج»


متن سند:

س : برداشت شما از زدوخوردهای خونین اخیر لبنان چیست؟ و انگیزه های آن کدامند؟ ج : زدوخوردهای خونین لبنان، پی آمد طبیعی دگرگونی های سیاسی است که در صحنه سیاسی لبنان از مدتها قبل یعنی قبل از آغاز جنگ دوساله کنونی به وقوع پیوست.
من بارها گفته ام که جنگ داخلی لبنان یک آزمایش پربار برای انقلابهای خلقی در جهان به شمار می رود و نمونه بارز و روشنی است از اشتباه ها و لغزشهایی که ممکن است یک انقلاب مسلحانه ولی به دور از اصول اخلاقی، دچار آنها شود، وقتی پرزیدنت سرکیس زمام امور را در دست گرفت، نیروی بازدارنده عرب زیر فرمان وی قرار گرفت.
این نیرو نمایانگر قدرت سیاسی و نظامی عرب و در عین حال نمایانگر آغاز همیاری اعراب در بازسازی لبنان است این امر خود یک فرصت تاریخی است زیرا همه اعراب، کشور همسایه و تنها برادر لبنان را به عنوان نجات دهنده لبنان برگزیدند.
با فراهم آمدن این فرصت، حق این بود که رهبران سیاسی از آنچه در امنیت کفایی لبنان می نامند، دست بردارند و راه حکومت قانون را که امنیت، اقتصاد و سیاست را از اعراب به یاری گرفته است، هموار کنند.
این فرصت استثنایی که نظیر آن برای ملت و میهنی کمتر دیده شده است ایجاب می کرد همه رهبران سیاسی و دست اندرکاران آن را مغتنم شمارند و بهانه های گوناگون را کنار بگذارند.
ولی در عمل چنین نشد و هر گروهی به دست آویزهای غیرمنطقی و بی دلیل خود همچنان پابند ماند تا قدرت نظامی خود را در اختیار داشته باشد.
قدرتی که در پرتو آن توانسته اند بر دیگران حکومت کنند آن هم حکومتی بدون نظم بدون رهبری نیرومند.
گروههای چریکها به سرعت آموزش دیدند و بدون هیچگونه نظم یا انضباطی، همراه با احساسات فامیلی و قبیله ای با کششهای سیاسی و محلی به صحنه فعالیت گسیل شدند بدون این که برای خودخواهی ها و یا امیال شخصی و تسویه حسابهای خصوصی آنها حدومرزی باشد.
در نتیجه نوعی از هم گسیختگی و بی نظمی پدید آمد آن هم در شرایط جنگی که برای لبنان یک فاجعه و برای تمدن و پیشرفت آن یک مانع بزرگ به شمار می رود.
برای این که منصفانه داوری کرده باشیم باید بگوییم که رهبران و مسؤولان نظامی لبنان نیز در امر انتقال قدرت واقعی به دولت قانونی به قدر کافی تلاش نکردند.
و همچنین ناگفته نماند که فضای سیاسی خاص لبنان و توطئه اسرائیل و قدرتهای بین المللی در پیچیده ترین وضع بدون تأثیر نبوده است.
با رویدادهای اخیر، دیگر هیچگونه شک و تردیدی نیست که شعارهای عنوان شده از قبیل جنگ طبقاتی، جنگ مسلمانان و مسیحیان و جنگ راست گرایان و چپ گرایان، جنگ لبنانی ها و فلسطینی ها و [ناخوانا] همه رنگ باختند زیرا برخی گروه ها نتوانستند رقبای سیاسی خود را از صحنه بیرون کنند و یا حتی از فعالیت آنها بکاهند لذا این گروه ها خودخوری را آغاز کردند و نابودی از درونشان روز به روز بیشتر شد و از هم گسیختند و دایره عمل آنها به طور مداوم کوچکتر شد و تنها تمایلات سیاسی متکی به نیروی اسلحه بر آنها حکمفرما است.
در پایان چنین امیدوارم که این آزمون تلخ و دردآور به پایان خود نزدیک شده باشد و تصویر روشن و پندآموزی را در برابر اعراب و جهانیان قرار داده باشد که از سرگرفتن این گونه روشها را بازدارد و خونهای با ارزشی را که هنوز ریخته نشده است و همچنین ارزشهای معنوی را که به ارث برده ایم و آینده ای را که هنوز در انتظار داریم حفظ کنیم.
س : با توجه به سخنان قبلی خود اوضاع پدید آمده در لبنان را تا چه اندازه به اوضاع کلی جهان عرب مربوط می دانید؟ ج : بدون تردید لبنان بیش از هر کشور عرب دیگری تحت تأثیر مبارزه عربی قرار گرفته است تا آنجا که می توانیم لبنان را به بازار بورس اوراق سیاسی، اقتصادی و حتی ایدئولوژیکی اعراب تشبیه کنیم.
گرچه مبارزه عربی اساسا یک امر تازه نیست و ریشه های عمیقی نیز در لبنان دارد اما این مبارزه در هر حجمی که باشد نباید در حد یک فاجعه روی لبنان اثر بگذارد در حالی که عملاً شاهد هستیم که متأسفانه چنین شده است مبارزه عربی گرچه زمینه را برای یک انفجار آماده کرده بود اما نباید به صورت گروه های مسلح تحت عنوان «امنیت ذاتی لبنان» در این کشور تجلی می یافت مع الوصف یک توافق عربی حتی اگر محدود به مسأله لبنان باشد می تواند به این تراژدی اندوهبار پایان دهد.
س : آیا برای تحقق چنین توافقی، تشکیل کنفرانس سران عرب ضروری است؟ ج: من نیازی نمی بینم که همه اعراب را در یک کنفرانس گردهم آوریم و آن چه لازم است این است که سیاست هماهنگ و مشخصی توسط اعراب در این مورد دنبال شود این امر خواه از طریق کنفرانس سران باشد یا از راه دیگری و در شرایط فعلی می توان حداقل به تماسهای سوریه، عربستان سعودی، کویت، الجزایر و لیبی اشاره کرد.
س : اگر اعراب خواه به طور دسته جمعی و خواه به صورت جداگانه نتوانستند به چنین توافقی دست یابند، در آن صورت چه راه حلی را پیشنهاد می کنید؟ ج : در چنین حالتی تنها راه حل جمع آوری اسلحه از تمام گروهها و برقراری حکومت قانونی و فرمانبرداری همه از آن، تنها راه حل خواهد بود.
س : کدام مرجعی باید این مهم را انجام دهد؟ ج : تصور می کنیم نیروی بازدارنده عرب صالحترین مرجع برای جمع آوری اسلحه از تمام گروههای درگیر است زیرا این نیرو، یک دست عربی است که به اراده و خواست لبنان عمل می کند.
س : در چنین حالتی آیا این نگرانی به شما دست نخواهد داد که برخی از گروهها بار دیگر از تقسیم لبنان سخن بگویند؟ ج : با کنار رفتن سلیمان فرنجیه از عرصه لبنان و با سقوط جناح چپ افراطی که از سال 1976 خواستار نوعی خودمختاری محلی بود، خط تجزیه و تقسیم لبنان به کلی از میان رفت و امروز تصور نمی کنیم کسی در اندیشه تقسیم لبنان باشد.
البته این باعث نمی شود که ما چشمها را ببندیم و روی بستری نرم چون ابریشم بخوابیم زیرا اسرائیل به طور غیرمستقیم درگیر لبنان است و از هر فرصتی ممکن است سوءاستفاده کند در مقابل تمام لبنانی ها و به ویژه نیروهای وحدت طلب و ترقیخواه باید با استفاده از شرایط منطقه و جهانی مناسب بار دیگر میان تمام طوایف لبنان پلهای ارتباط برقرار کند.
س : نظر شما درباره رویدادهای اخیر لبنان چیست؟ ج : در میان مسیحیها با توجه به تماسهای قبلی که با آنها داشتم می توانم بگویم مسیحیها در شمار گروهی هستند که از یکپارچگی و حتی عرب بودن لبنان، بیشترین سود را برده اند زیرا صحنه عربی، صحنه طبیعی و گسترده ای است برای کسانی که بخواهند بلندپردازیهای شخصی را ارضا کنند.
من تصور می کنم دشواری کنونی در وجود گروه های چریکی و سیاست تبلیغاتی و خودداری آنها از گفتگو و مذاکره با دیگران است همچنین تصور می کنم حالت مشابهی نیز بر مسلمانان لبنان حکمفرما است با این تفاوت که انگیزه های آنها با یکدیگر فرق دارد زیرا نقشه های توطئه گرانه بین المللی در نهایت دقت طرح ریزی شده اند به نحوی که هر گروهی فقط همان نقشی را ایفا می کنند که از آنها خواسته شده است.
به هر حال من فکر می کنم حوادثی که اخیرا در شمال رخ داد بازتاب چندانی در دیگر مناطق نخواهد داشت زیرا تجربه های گذشته همگی اعم از مسیحی و مسلمان را به چنان شوکی مبتلا کرد که به خود آیند و این آزمون مسلحانه و دردآور را دوباره ارزشیابی کنند به گذشته بازگردند و به میهن یکپارچه بیندیشند و حکومت قانون را پذیرا باشند هر چند که ممکن است با قسمتی از منافع شخصی آنان سازگار نباشد.
آزمون تلخ لبنان که از اوایل دهه هفتاد آغاز شد اکنون به پایان خود نزدیک می شود و لبنان یکپارچه ای که منافع دولت و ملت در آن برتر از منافع گروهها و اراده فئودالها و گروههای خانواده ای است ، به زودی بار دیگر زاده خواهد شد.
س : آیا از این نگران نیستید که لبنان دچار گرداب تازه ای شود که با ترور شخصیتها آغاز شده است.
ج : نمی توانم وقوع نیافتن حوادث ترورهای فردی را در آینده منکر شوم زیرا صحنه سیاسی لبنانی انباشته از کینه، اسلحه و دیگر انگیزه ها است ولی با وجود نیروی بازدارنده عرب بعید می دانم حوادثی نظیر حوادث سالهای 1975 و 1976 تکرار شود.
البته ناگفته نماند که احترامات [اقدامات] حفاظتی و امنیتی نیز تا حدود زیادی از وقوع ترورهای شخصی جلوگیری خواهد کرد خاصه آن که اگر بدانیم که این گونه ترورها نتایج سیاسی مورد نظر را به بار نخواهد آورد.
س : مسائل شمال ظاهرا شما را از مسائل جنوب بازنداشته است به نظر شما اوضاع در جنوب چگونه است و نظر شما درباره اقدامات «برخی» در آن منطقه چیست؟ ج : اوضاع در جنوب هنوز هم نگران کننده است عقب نشینی ظاهری اسرائیل و سپس واگذاری مأموریت به مزدورانش در باریکه مرزی مانور مزورانه و خبیثی بیش نبود فشار بین المللی علیه اسرائیل در این مورد تا حدودی کاهش یافته است بدون این که به حضور آن در مرز یا حتی در قسمتی از خاک لبنان پایان دهد.
اوضاع در جنوب در حال حاضر در نکات زیر خلاصه می شود : 1ـ در باریکه مرزی گروههای چریکهای مسلحی که در اسرائیل آموزش دیده اند فرمانروایی می کنند و اراده خود را به مردم منطقه تحمیل می کنند یا آنها را با خود همراه می کنند یا لااقل آنها را بی طرف می سازند.
2ـ نیروی پاسدار صلح سازمان ملل برخورد و درگیری باهر گروه خودداری می کند و اکنون می کوشند در طریق مذاکره و گفتگو مواقع آنها را بگیرند اما گفتگو با اسرائیل اعم از این که مستقیم یا غیرمستقیم باشد نتیجه اش کاملاً روشن و قابل پیش بینی است.
3ـ فشار آمریکا و افکار عمومی جهان به منظور مجبور ساختن اسرائیل به عقب نشینی کامل تا حدودی کاهش یافته و دولت لبنان درصدد افزایش این فشار است هر چند که در نتیجه آن تردید دارد.
4ـ ارتش نظامی لبنان وارد باریکه مرزی نمی شود زیرا از موقعیت خود در قبال چریکهای مسلح مستقر در آنجا اطمینان ندارد و خاصه آن که اسرائیل چند متر آن طرفتر قرار دارد.
5ـ اگر دولت کار افسرانی چون سعد حداد و سامی شدیاق را که با اسرائیل همکاری دارند یکسره می کرد، این مشکل هرگز پیش نمی آمد ولی باید گفت که دولت در این مورد توسط جبهه لبنانی ها زیر فشار زیادی قرار داشت و سرانجام شد آنچه شده است.
6ـ از این نگرانم که این بحران به دیگر مناطق جنوب سرایت کند و به این ترتیب بحران در حالی که از پنجره بیرون می رود این بار از در وارد شود.
کوته سخن این که مسائل لبنان روز به روز پیچیده تر می شود و هر روز که می گذرد بیش از پیش درگیر می شویم مگر این که به طور قاطع به تمام این مسائل یک جا پایان داده شود و این میسر نیست مگر توسط یک دست عربی نیرومند و صمیمی که به اراده لبنان عمل می کند.
س : آیا تصور نمی کنید جنبه فلسطین مسأله را در جنوب نادیده گرفته اید؟ ج : جنبه فلسطین مسأله جنوب این نیست که دهها نفر به مناطق زیر کنترل نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل رخنه می کنند زیرا این گروهها اسلحه و قدرت فعاله ندارند بلکه مسأله در این است که دولت قانونی در شمال رودخانه «لیطانی» حاکمیت ندارد و این مسأله ای است که ما بارها آن را به فلسطینی ها و دیگر اعراب یادآور شده ایم زیرا که این جا یک خلأ سیاسی آن هم در منطقه ای که مشرف به دریای مدیترانه است به چشم می خورد و وجود این خلأ در شرایط بین المللی کنونی بسیار خطرناک است و بعید نیست که این منطقه روزی قرارگاه سربازان یکی از دو ابرقدرت جهانی درآید و حوادث شاخ آفریقا و زئیر در اینجا تکرار شود به این دلایل است که من می گویم این به سود فلسطین، لبنانی ها و اعراب است که حکومت دولت قانونی در این منطقه استقرار یابد.
س : آیا درباره ارتش لبنان اظهارنظری ندارید؟ ج : در واقع اعتقاد و اقدام نامحدود ما به حکومت دولت قانونی به طور طبیعی ما را بر آن می دارد ارتش را نیز فقط همراه با دولت قانونی مدنظر گیریم و ما امیدواریم با ادامه این روش بتوانیم دشواریها را حل کنیم هر چند که می دانیم شرایط کنونی لبنان و وجود گروههای مسلح در محیطی که کارمندان غیرنظامی و افراد ارتش خدمت می کنند بدون تردید روی مسائل اطراف تأثیر فراوانی دارد و نمی گذارد آن سازمانها به طور صحیح رشد کنند و فرم مطلوب را بگیرند.
س: برخی از ناظران، معتقدند دیدارهای شما از عربستان و الجزایر با یکدیگر ارتباط دارند.
ممکن است در این باره توضیح دهید؟ ج : عربستان سعودی و الجزایر روی مقاومت فلسطین و به طورکلی روی بسیاری از گروه هایی که در لبنان فعالند تأثیر واضح و غیرقابل انکاری دارند و همان طور که قبلاً به شما گفتم ایجاد نوعی هماهنگی عربی می تواند لبنان را از گردابی که در آن فرو رفته است رهایی بخشد پس دیدار من از این دو کشور بر همین محور و اندیشه بوده است.
در الجزایر اعلامیه مشترکی انتشار یافت در حالی که در عربستان سعودی نیز، مطالبی در همین زمینه در مطبوعات و دیگر رسانه های گروهی انتشار یافت.
س : برداشت شما از موضع نظامی و سیاسی سوریه در لبنان چیست؟ و آیا در این موضع تغییر پدید آمده است؟ ج : برای پاسخ به سؤال لازم است ابتدا کمی به عقب برگردیم و روشن کنیم سوریه چرا و به چه دلیل با دولت قانونی لبنان هماهنگ شد لبنان در اوایل سال 1976 در برابر چند احتمال قرار داشت که هر کدام از آنها هم برای لبنان و هم برای سوریه و دیگر اعراب در حکم یک فاجعه بود.
ادامه کشتار و یا بین المللی کردن بحران، به هر حال به تجزیه و تقسیم لبنان می انجامید و دخالت اسرائیل نیز می توانست آغاز یک انفجار تازه ای در منطقه باشد و به عبارت دیگر لبنان به صورت برخورد گاه رقابتهای گرم و داغ اعراب می شد.
لذا سوریه با موافقت سلطه قانونی لبنان و با پشتیبانی اعراب دست به اقدام زد و این به منظور جلوگیری از سقوط لبنان و تجزیه آن بود.
وظیفه نیروی بازدارنده عرب منحصر بود در حمایت از دولت قانونی و کمک به آن در فائق آمدن بر تمام گروههای درگیر بود به این دلیل است که روابط سوریه با هر یک از این گروهها بستگی دارد به روابط آنها با دولت قانونی لبنان و اگر نگاه دوباره به رویدادها بیاندازیم تصور روشنی که این واقعیت را تأکید کند برایمان به خوبی مجسم خواهد شد.
و علت تغییر و دگرگونی روابط ارتش سوریه عامل در لبنان با هر یک از طرفهای درگیر، همین مسأله است که گفتم.
س : آیا شما به آینده لبنان خوشبین هستید؟ ج : این دشوار است که بگوییم مسأله لبنان جدا از مسأله خاورمیانه قابل حل است ولی ما به هر حال تاکنون سعی کرده ایم و باز هم سعی خواهیم کرد و به هر اندازه به فورمول حل مسأله لبنان نزدیک می شویم.
البته ناگفته نماند که افق آینده لبنان همچنان پوشیده از ابر است ولی من هنوز همچنان امیدوارم و در این امیدواری ابتدا به اعتقاد و خواست خود لبنانی ها سپس منویات خیرخواهانه برادران عرب تکیه دارم و از همه اینها گذشته من به عنایات ذات الهی و رحمت او امیدوارم و اطمینان دارم که دست خداوند از هر دست دیگری نیرومندتر است.
و خداوند چنین خواست آنها که در زمین ناتوان بودند پیشوایان و وارثان باشند.
س : از بسیاری از کشورهای عربی دیدن کردید آیا در نظر ندارید از بحرین دیدن کنید؟ ج ـ بدون تردید من در نظر دارم در تابستان و تا اوایل پاییز امسال یک دیدار عمومی از خلیج به عمل آورم و مسلما این زمان مناسبی خواهد بود برای دیداری که با اشتیاق فراوان در انتظارش هستم.

منبع:

کتاب امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 486









صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.