صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

رونوشت محترما بعرض میرساند طبق گزارش1 مامور مربوطه در ساعت 19 روز 22 /1 /42 نماز بوسیله آقای حاج سید عبدالحسین دستغیب در مسجد جمعه خوانده شد در ساعت 19 سید عبدالحسین دستغیب بمنبر رفته دعای کمیل خواند و ضمن آن به آنهائی که نسبت به علماء نظر سوء و اراده بدی دارند نفرین کرد در ساعت 20 /20 دقیقه حاج سید عبدالحسین دستغیب به منبر رفته و پس از قرائت خطبه به حضار چنین گفت: مردم بهم موافق باشید با هم اتحاد و یگانگی داشته باشید و دلها را یکی کنید تا شیاطین انس که رخنه در دین نموده اند بشما فایق نیایند مثل شخصی که فرزندان خود را حاضر نموده و هر یک را ریسمانی داد به آنها.
نتوانستند هر رشته را جداگانه پاره کنند آنگاه چند ریسمان بهم تابید و به آنها داده هیچ کدام از آنها نتوانستند آنرا پاره کند (خیط یک تار را نباشد قوّتی.
چون بهم برتافتی اسفندیارش نگسلد) ناطق افزود آنچه تفرقه بین مسلمین بود مسببین فراهم نموده اند شما گوینده لااله الااللّه محمد رسول اللّه علی ولی اللّه هستید به کسی هم سوء ظن نبرید تا شیاطین به ما رخنه نکنند بطور کلی عرض میکنم خداوند مسلمین را با هم موافق بدارد از شر این فتنه در امان خود نگهدارد شما اتحاد داشته باشید میتوانید آتش را خاموش کنید نه اینکه آتش را روشن کنید آنچه میشنوید بدیگران برسانید مردم و به نفع شماست که جلوی این فتنه ها را بگیرید با یکدیگر هم صدا شوید از آن روزی که این آتش فتنه روشن گردید همه عالم فهمیدند میدانند شما با همّتید با هم مخالفین را بر جای خود بنشانید (وااسفا، واحیرتا) امروز روزی است که علماء و شما از همه چیز گذشته اید در این هنگام ناطق به سخنان عده ای درباره علماء اشاره کرد و گفت هر چه می خواهند بما بگویند مفتخور، ارتجاع سیاه، ما باید در راه دین و قرآن کشته شویم حضرت علی علیه السلام برای دین کشته شد در این موقع ناطق قضیه معاویه و علی علیه السلام و یزید و حضرت امام حسین علیه السلام را مورد بحث قرار داده و افزود امروز علماء از جان گذشته و قیام نموده اند امروز واجب است پشت سر علماء راه افتاد و همه باهم همصدا شوید حاضرین به غائبین بگوئید که مسببین چه فتنه ها که خیال دارند انجام دهند با این صورت علماء فدائی لازم دارند و لازم است خود را فدای قرآن نمود آنگاه ناطق فریاد زد آی ایرانی آی فارسیهای با غیرت، آی شیرازیهای با همت، همه چیز در خطر است روحانیت در خطر است سینه زنی در خطر است مسجد در خطر است همه چیز و همه چیز، همه چیز را نمی توانم بگویم در این موقع صدای گریه حاضرین بلند شد ناطق افزود لباس مذلت در بر مسلمین می پوشانند ناطق مسلمانان ایران را مخاطب قرار داده و گفت مسلمانان ایران مخصوصا شیرازیها امروز همه علما قیام کرده اند هم دنیا و هم آخرت اجر دارد اگر سستی کنید روحانیت از بین میرود و کفار بر شما مسلط می شوند آنوقت ذلیل میشوید آنگاه ناطق به مسببین وقایع اخیر اشاره کرد و گفت فعلاً مسببین مشغول هستند برای از بین بردن روحانیت مرکز علم مرکز روحانیت مدرسه فیضیه1 را چه کردند قرآن و کتابخانه و عمامه و عباها را چه کردند برای چه، چرا این طور میکنند.
شما که به ما می گفتید ارتجاع سیاه، خود شما که از طایفه مغول بدتر کردید.
در این هنگام گریه مردم حاضر در جلسه شروع شد.
ناطق افزود مردم مسلمانی در روی زمین نیست مگر اینکه دلش خون است.
روزنامه نگاران مسلمان را توقیف کردند و امتیاز آنانرا گرفته اند برای اینکه بقیه روزنامه نگاران که به میل آنها هستند هر چه می خواهند بنویسند گفتار کذب.
کردار کذب.
بنویسند فارس آرام است.
عجب آرام است.
شما بمصادر امور بگوئید بلکه بدنیا بگوئید ایران آرام نیست فارس آرام نیست.
خدایا مسلمانان چه کنند.
مسلمانان باید رو به اجنبی کنند.
در این حال ضمن اینکه مردم گریه میکردند ناطق از مردم چنین خواست مردم اعلامیه صادر کنید.
تلگراف کنید.
اگر نمیگذارند جلوگیری میکنند بنویسید به بلاد خارج از برای شما در روزنامه ها چاپ کنند.
در این وقت ناطق بطور تمسخر گفت، بگوئید ایران آرام است وای.
وای.
وااسلاما وا قرآنا در زمان سلطنت هخامنشی سلاطین بزرگ ایرانی روی سنگها که هم اکنون با خط میخی باقی و موجود است نوشته اند: خدایا ایران را حفظ کن.
ای یزدان پاک ما را از دروغ محفوظ بدار.
چرا روزنامه نگاران دروغ مینویسند؟ چرا نمینویسند بمصادر امور که مسلمانان.
ایرانیان همه دلخون هستند همه ناراحت هستند امیدواریم که مصادر امور همه از خواب غفلت بیدار شوند خدا میداند که چه فتنه ها بشود.
چه خونها بریزد.
ناطق افزود مردم به قلم.
به زبان پشتیبانی خود را بنویسید حاضرین فریاد بر آوردند که همه حاضر هستیم.
سپس ناطق ادامه داد و گفت خیال کردند خوب کاری انجام داده اند؟ این مجلس نمونه ای از اتحاد مسلمین است.
خدایا این فتنه راخاموش کن (مردم آمین میگفتند) مفاسد نه یک نه صد، هزارها، بعدا برای شما خواهم شمرد.
اگر حاضرید من راه علاج را گفتم.
تو را بحق علی علیه السلام اتحاد.
اتحاد.
اتحاد.
همه همصدا شوید برای دفاع از دشمن [میهن].
دفاع از حریم اسلام.
از حریم قرآن پشتیبانی خود را از علماء و روحانیت.
به نصرانی.
یهودی بگوئید آنها چاپ کنند و بنویسند و از حال ما با خبر باشند در اینجا ناطق اشاره به پیشنهاد هفته گذشته خود کرده و گفت اما راجع به اذان که پیشنهاد اول ما بود خوب امتحان دادید.
جزاکم اللّه خیرا.
مخصوصا بازاریها که خداوند برکت و وسعت به کار آنها دهد ظهر، مغرب همه و همه اذان گفتند اما پیشنهاد دوم، مطابق اوضاع زمان لازم است تعظیم علماء.
تکریم آنها احترام عمامه بسر و روحانیت حتی روضه خوان حتی مرثیه خوان.
هر کس که عمامه بر سر دارد اگر مسلمانان با غیرت حاضرند در عوض آنهایی که عمامه ها را سوزانیدند و خواستند آثار پیغمبر را از بین ببرند شما دست سید را ببوسید دست سید و علماء و روحانیون را ببوسید.
واللّه بوسیدن دست سید از بوسیدن ضریح شاهچراغ بهتر است دست سید را بوسیدن تجلیل از علماء و تجلیل از دین است.
در مقابل این بیدین ها.
این بی شرفها.
که عمامه ها را پاره کردند و علماء را کشتند و مجروح کردند اگر میسر است همه بروید قم بجای اینکه هفت جای سر علماء را شکسته اند شما تجلیل کنید.
مخصوصا حجاج.
در این سفر با عظمت و با برکت در قسمت سهم امام علیه السلام و سهم سادات از طلاب تجلیل نمائید از روحانیت تجلیل نمائید.
آقایان فعلاً می خواهند در حوزه علمیه قم علماء را از بین ببرند مثل فلان کس و فلان روزنامه نویس که دروغ و کذب نوشته و گفته طلبه مفتخور و ارتجاع سیاه موقوفه را میبرند و میدزدند و می خورند.
کدام موقوفه؟ کجاست موقوفه؟ واللّه در قم به طلاب ماهی سی تومان میدهند حالا که طلاب کشته شدند البته کشته شدگان راه اسلام هستند بیائید ای مردم در مقابل آنچه که بی شرفها کردند شما تلافی کنید.
وای وای عمامه بسر در قم در تاکسی جرأت ندارد بنشیند لکن زن فاحشه همه جور قدرت دارد ای شمائی که از من راه چاره می خواهید، بسم اللّه .
پشتیبانی خود را اعلام کنید.
همه با هم یکصدا بگوئید قرآن.
اسلام.
علماء.
واللّه بمقصد خواهید رسید.
پروردگارا می خواهیم صدا بدهیم صدای ما را گرفته اند مصادر امور گوشهایشان بدهکار نیست در اینجا ناطق بمصادر امور نفرین کرد مردم گریه میکردند سپس نفرین به مسببین وقایع اخیر قم کرد و بموضوع پشتیبانی از آیه اللّه خمینی اشاره نمود و به حجاج دعا کرد در ساعت 45 /21 ناطق از منبر پائین آمد کلیه علماء و روحانیون بجز آیه اللّه رضوی و صدرالدین حسینی و ناصر الاسلام حضور نداشتند [داشتند ]جمعیت مانند هفته گذشته بود ضمنا آقای حاج سید محمدرضا فرزند ارشد مرحوم حاج سیدعبدالباقی که حدود 25 سال ساکن قم بوده اند که به همراهی 5 الی 6 نفر طلاب قم به شیراز آمده اند در جلسه شرکت داشت انتظامات از هر حیث بر قرار و خلاف نظمی مشاهده نگردید مراتب بازگشت بمرقومه شماره 84/ م ـ 21 /1 /42 جهت استحضار خاطر عالی عرض شد.
رونوشت برابر اصل است.

توضیحات سند:

1 ـ برگ خبر گزارش مذکور بشرح زیر می باشد : تاریخ : 23 /1 /42 شماره : 832 /5 از : سرپرستی شهربانیهای فارس و بنادر به : تیمسار معظم استاندار محترم فارس و بنادر درباره : اظهارات حاج سید عبدالحسین دستغیب در مسجد جامع محترما رونوشت گزارش مامور مربوطه در مورد اظهارات آقای حاج سید عبدالحسین دستغیب در مسجد جامع جهت استحضار به پیوست تقدیم میدارد.
سرپرست شهربانیهای فارس و بنادر ـ سرهنگ شاه خلیلی گیرندگان شهربانی کل کشور ـ اداره اطلاعات جهت اطلاع ریاست سازمان اطلاعات و امنیت فارس جهت اطلاع 1ـ حادثه فیضیه : سالهای 1341 و 1342 سالهایی است که روز به روز آن با حادثه و تحوّلی همراه بود.
شاه پس از تصویب لوایح ششگانه و هیاهوی انقلاب سفید! با مخالفت مردم بویژه روحانیون مواجه شد.
دوّم فروردین سال 1342، با 25 شوال سالروز شهادت حضرت امام صادق علیه السّلام مصادف بود.
مجلس عزاداری در مدرسه فیضیه قم برپا شد.
افراد مشکوک و نظامیان با لباس شخصی و عده ای چماق دار با فرستادن صلوات های نابجا، مجلس را بر هم زدند و در برابر اعتراض طلاّب، شروع به ضرب و شتم و ایجاد رعب و وحشت کردند.
صدای رگبار مسلسل ها در فیضیه و کشتار طلبه ها و مردم در این مدرسه، چنان مردم را متوحش کرد که به خانه مراجع مذهبی پناه بردند.
درگیری تا غروب آن روز در مدرسه فیضیه ادامه یافت و مأموران رژیم شاه، جنایتهای بیشماری را مرتکب شدند.
کماندوها دهها طلبه را از حجره ها بیرون کشیدند و از طبقه دوم به زیر انداختند.
دود و گرد و خاک و بوی خون و باروت فضای مدرسه را فرا گرفت.
لباسهای روحانیون و کتب علمی و دینی در میان شعله های آتش سوخت و صحن حجره های فیضیه از خون طلاّب رنگین شد و این تراژدی غم انگیز که دهها کشته و صدها زخمی به همراه داشت، حدود ساعت 7 بعد از ظهر پایان یافت.
با حمله گارد به مدرسه فیضیه، حوزه های علمیه سراسر کشور به اعتراض برخاستند، بازارها بسته شد و جلسات درس روحانیون تعطیل گردید.
علماء و مراجع با ارسال تلگرافها و سخنرانی ها، علیه رفتار مأموران موضع گرفتند.
امام خمینی (سلام اللّه علیه) با چندین سخنرانی داغ و آتشین این خاطره را در اذهان زنده نگه داشت و جهت مبارزه علیه رژیم پهلوی، با مهاجرت علما به عراق مخالفت نمود.
ر.ک: نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج 1 شاهنشاهی پهلوی در ایران، عبدالامیر فولاد زاده، ج 3، ص 158

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک صفحه 39



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.