صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : انتخابات دوره بیستم

تاریخ سند: 6 اردیبهشت 1339


موضوع : انتخابات دوره بیستم


متن سند:

شماره : 2 ـ 3 ـ 9 ـ 5 شمس زاده پیشکار سابق والاحضرت فقید شاهپور علیرضا1 می گفت آقای دکتر اقبال و دکتر کاسمی2 به وی قول قطعی داده اند که از شهرستان لار که فعلاً دچار زلزله و خرابی شده به سمت نماینده دوره بیستم انتخاب شود ولی هنوز تصمیم مقام شامخ سلطنت در این خصوص اعلام نشده است علاوه بر شمس زاده افراد دیگری که در حزب ملیون3 دکتر کاسمی به آنها قول قطعی نمایندگی دوره بیستم آینده داده عبارتند از : عباس شاهنده4، مرتضی سرمد5، کاسمی مدیرکل وزارت دادگستری، دکتر سنگ برادر زن دکتر کاسمی، هوشنگ عامری6، دکتر فریدون معتمدوزیری7، دکتر مصطفی الموتی8، نصرت اله [نصرت اللّه ]مشکوتی9، علی اکبر کوثری10، خان اکبر، حسین دعاء11، دولو12 روزنامه کاریکاتور، کاظم مسعودی13، سید احمد یزدانفربخش [یزدانبخش] مدیر روزنامه پیک ایران14، محمد یزدانفر15 معاون فرهنگ، پوروالی16، صفی پور مدیر مجله امید ایران و منصوری نراقی17 مدیر روزنامه ملیون18.
افتخاری 9 /2 /39 رونوشت برابر با اصل در پرونده کلاسه .
ـــ.
بایگانی شود 21 /3 /39

توضیحات سند:

1ـ شاهپور علیرضا پهلوی برادر تنی محمدرضا آخرین فرزند رضاخان از ملکه مادر بود.
او در سال 1301 در تهران به دنیا آمد.
همراه برادرش محمدرضا چندین سال در سوئیس تحصیل کرد.
در سال 1315 به ایران بازگشت و وارد دبیرستان نظام شد.
سپس در دانشکده افسری به تحصیل پرداخت و در سال 1320 از این دانشکده فارغ التحصیل شد.
در جریان تبعید رضاخان به موریس، از جمله همراهان وی بود که تا آخرین لحاظ حیات ،بر بالین او حاضر بود.
در سال 1323 جهت تکمیل تحصیلات نظامی از طریق قاهره خود را به فرانسه رسانید و در ارتش آن کشور که درگیر نبرد با آلمان ها بود مشغول شد.
تا مدتی در پاریس ماند و سرانجام در 1326 به ایران بازگشت.
وی روحیه ای تهاجمی و بی پروا داشت.
و در حقیقت روشی چون رضاخان داشت.
و کمتر توجه به تشریفات دربار داشت، زندگی بی بندوبار و آلوده وی حاکی از عنان گسیختگی بی حد وی بوده است.
وی تا سال های حیاتش مدعی جانشینی محمدرضا بود.
در دوران اقامت در فرانسه با زنی لهستانی ازدواج نمود.
در جریان کودتای 28 مرداد 1332 شرکت داشته و از همکاران نزدیک زاهدی بود.
یکی از غامض ترین مسائلی که تاکنون نیز راز آن مکشوف نشده مرگ علیرضا پهلوی است در شب چهارم آبان 1332 که طبق معمول هر سال تولد شاه در دربار جشن گرفته می شد.
پهلوی ها، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ج اول، 1378، 2ـ نصرت اله [نصرت اللّه ] کاسمی فرزند اسداله خان [اسداللّه خان] دبیر حرم در سال 1289 متولد شد.
تحصیلاتش را در ساری، تهران و نجف اشرف به پایان برد.
اسداله خان (پدر نصرت اللّه ) دبیر ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه بود.
کاسمی در سال 1308 وارد دانشکده پزشکی شد و در عین حال در مدرسه سپهسالار به تحصیلات دینی پرداخت.
نصرت اللّه کاسمی توسط یحیی دولت آبادی با یحیی خان قراگزلو وزیر فرهنگ رضاخان آشنا شد و مسئول تنظیم و طبع و نشر کتابهای دوره ابتدایی گردید.
در سال 1318 استادیار دانشکده پزشکی شد و مسئول تنظیم و طبع و نشر کتابهای دوره ابتدائی گردید.
در سال 1318 استادیار دانشکده پزشکی شد.
او سال 36 الی 37 سردبیر مجله دانشکده پزشکی و دامپزشکی بود.
در سال 36 همچنین رئیس دبیرخانه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی گردید.
در سال 1337 به پیشنهاد دکتر اقبال وزیر مشاور شد.
در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی نماینده ساری بود.
وی همچنین دبیرکل حزب ملیون شد و به سبب دوستی با اقبال همراه او جمعیت یاران را تشکیل داد.
کاسمی ماهنامه گوهر را در 76 شماره منتشر ساخت.
او یکی از اعضای فراماسونری بود.
از کاسمی تألیفاتی برجای مانده است از جمله : واژه نامه پزشکی به نام «فرهنگ پزشکی» می باشد.
3ـ این حزب در سال 1336 به رهبری دکتر منوچهر اقبال نخست وزیر وقت تشکیل شد طلوعی در کتاب خود در این خصوص می گوید : در سال 1336 که اولین سال حکومت اقبال است دو حزب تازه در ایران پا به عرصه وجود نهاد.
هر دو حزب با اشاره شاه تشکیل شد و هر دو مجری اوامر شاهانه بودند منتهی برای حفظ ظاهر دموکراسی در ایران یکی نقش حزب مخالف و دیگری نقش حزب طرفدار دولت را بازی می کرد.
حزب به اصطلاح مخالف دولت به رهبری امیراسداله [اسداللّه ] علم که ظاهرا برنامه ای مترقی داشت و اصلاحات ارضی و سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها را در برنامه خود گنجانده بود حزب "مردم" نام گرفت و حزب دولتی که خود دکتر اقبال در رأس آن قرار گرفته بود به حزب ملیون معروف شد.
(طلوعی همان منبع ص 423).
4ـ عباس شاهنده بعد از سال 1320 وارد کار روزنامه نگاری شد و با حمایت سرویسهای اطلاعاتی انگلیس روزنامه فرمان را منتشر کرد.
این نشریه نخستین بار در 31 خرداد 1322 به صورت یک نشریه عصر در تهران منتشر شد.
سردبیران آن شاهنده، هادی هدایتی و جعفر ندیم بودند.
در سال 1323 ه ش ارگان حزب آزادی شد که توقیف گردید و در 13 بهمن 1323 توسط حزب توده جبهه آزادی با شرکت برخی جراید تأسیس شد، روزنامه فرمان نیز به این جبهه پیوست و تا سال 1324 از حزب توده پیروی می کرد.
در این سال نیز توقیف شد و به جای آن نشریه توده ای دماوند انتشار یافت و در آذرماه 1325 فرمان ارگان اتحادیه کارگری (وابسته به حزب دمکرات قوام) شد.
شاهنده روابط نزدیکی با قوام داشت و روزنامه اش توسط عوامل سرشناس بریتانیا چون مهندس خسرو هدایت، دکتر مهیمن و جعفر شریف امامی کارگردانی می شد.
شاهنده در جریان ملی شدن نفت بر ضد دکتر مصدق فعالیت می کرد و در 14 اسفند 1330 در تظاهرات تهران دفتر روزنامه به آتش کشیده شد و شاهنده با سردبیران چند روزنامه دیگر مدتی متحصن بودند.
شاهنده با اقبال هم روابط نزدیکی داشت و مدتی نیز دبیر حزب ملیون شد.
او در تمام صحنه ها مدافع سلطنت و دربار بود و بعد از سال 1330 همواره مدافع و حامی رژیم بود.
ر.ک : ظهور و سقوط پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 2، ص 291.
5ـ سیدمرتضی سرمد فرزند محمدعلی در سال 1290 ه ش در تهران متولد شد.
وی پس از سپری نمودن مقدمات تحصیلی در سال 1314 از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت و در وزارت دادگستری مشغول بکار گردید.
نامبرده در وزارت دادگستری در مناصب مختلفی از جمله : دادگاه شهرستان تهران، امانت شعبه 15 دادگاه بخش تهران، کفالت دادگاههای بخش تهران، ریاست کل دادگاههای بخش تهران، ریاست شعبه هشت دادگاه شهرستان تهران، ریاست شعبه سه دادگاه شهرستان تهران، مستشار دادگاه استان 3 و 4، دادیار دادسرای استان مرکز، مستشار دادگاه استان مرکز، دادیار دیوانعالی کشور و...
بکار پرداخت.
سیدمرتضی سرمد همچنین به عنوان مأمور در سایر وزارتخانه ها نیز در مسئولیت های مهمی از جمله، سال 1333 مشاور عالی وزارت دارائی، سال 1334 عضو هیئت مدیره بنگاه آبیاری، سال 1336 مدیرکل مؤسسه عمران خوزستان، سال 1338 بازرس بانک اعتبارت صنعتی، سال 1339 مشاور عالی سازمان برنامه، سال 1344 معاون نخست وزیر و سرپرست بازرسی کل نخست وزیری، مدیر شرکت برق خوزستان، مشاورت وزارت کشاورزی، دبیر سندیکای فلزکاری و شیمیایی ایران، کار کرد.
نامبرده به اکثر کشورهای دنیا سفر نمود و دو بار جهت مطالعه سیستم آب و آبیاری و امور حقوقی به آمریکا سفر کرد.
مشارالیه در حزب ملیون عضویت داشت و در سال 1339 وی از جمله افرادی بود که دکتر کاسمی قول نمایندگی مجلس از طرف حزب ملیون را به آنها داد و یک بار هم کاندید نمایندگی مجلس سنا شد.
سید مرتضی سرمد در سال 1346 عضو جبهه یاران متحد که به اصطلاح خودشان را از افراد شاخص و شاهدوست مملکت معرفی می کردند بود و با تشکیل حزب رستاخیز در تهران همکاری با آن نیز داشت.
نامبرده ارتباط نزدیکی با دستگاه پهلوی داشت و ساواک به کرات با حضورش در مراسم تشریفات موافقت نمود.
سید مرتضی سرمد به دلیل سرسپردگی به نظام ستم پیشه پهلوی و دول استعماری چندین بار از طرف محمدرضا مدالهای مختلف از جمله، نشان درجه یک آبادانی و پیشرفت، دو بار نشان درجه 5 تاج و نشان درجه 3 همایون دریافت کرد.
نامبرده در تشکیلات فراماسونری در لژهای همایون، تهران، مزدا، آریا، سعدی، ابن سینا، کاوه، عطار نیشابوری، کرمان، ایران، دانش و پهلوی عضویت داشت و از اعضاء درجه یک لژ پهلوی، سرپرست اول و استاد ارجمند لژ مزدا بود.
6ـ هوشنگ عامری در سال 1298 متولد شد و پس از سپری نمودن تحصیلات مقدماتی، در سال 1325 از دانشگاه تهران در رشته کشاورزی، مهندسی گرفت و در همان سال به استخدام دولت درآمد.
نامبرده در اداره کل بازرگانی، رئیس دایره آمار و امور گمرک بود.
همچنین در مناصبی دیگر از جمله، معاون دوم اداره پروانه ورود، معاون اداره سهمیه و اعتبارات، معاون اداره صادرات، مأمور خدمت در اداره همکاری فنی آمریکا در ایران، معاون مدیر عامل بانک اعتبارات، بازرس قانونی بانک اعتبارات صنعتی، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل بانک بیمه ایران، استاندار کرمان، مشاور اقتصادی سازمان برنامه و بازرسی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی دربار و دفتر مخصوص شاهنشاهی ایفای نقش نمود.
هوشنگ عامری در تشکیلات فراماسونری در لژهای کرمان، ژاندارک، ابن سینا و خیام عضویت داشت و استاد درجه 3 لژ خیام بود.
7ـ فریدون معتمد وزیری فرزند مهدی در سال 1301 در سنندج متولد شد.
وی دوره ابتدایی را در دبستان اتحاد سنندج و امیر معزی تهران و مقطع متوسطه را در دبیرستانهای شاهپور سنندج و دارالفنون تهران به پایان رساند و در سال 1321 دیپلم ادبی دریافت نمود.
نامبرده از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس حقوق و از دانشگاه ایندیانا دکتری گرفت و در سال 1331 به استخدام دادگستری درآمد و در وزارت دادگستری دارای مشاغل ذیل بود : کارمند دادگستری، انتقال به اداره اصل چهار دادگستری و خدمت در شعبه اصل چهار شیراز، بازپرس شعبه 5 دادسرای شیراز، در سال 1332 توطئه بر علیه مصدق و نهضت ملی و محکوم به کسر عشر حقوق، منتظر خدمت، شغل وکالت، در سال 1335 انتقال به صندوق مشترک ایران و آمریکا.
وی در سال 1336 با بورسیه تحصیلی کشور آمریکا به مدت دو سال در آن کشور در رشته علوم اداری تحصیل نمود و دکتری علوم اداری دریافت کرد و پس از مراجعت به کشور در دانشگاه تهران و مؤسسه علوم اداری به تدریس پرداخت.
فریدون معتمدوزیری در سال 1337 قصد ورود به ساواک را داشت که از نتیجه آن در پرونده چیزی ثبت نشده است.
وی در انتخابات دوره 21 مجلس شورای ملی نماینده مریوان و رئیس کمیسیون استخدام بود و در سال 1348 معاون اداری و پارلمانی وزارت اقتصاد و در سال 49 نماینده کمیته حفاظت در وزارت اطلاعات بود.
نامبرده همچنین مشاور عالی بانک کشاورزی،معاون مؤسسه علوم اداری، عضو انجمن فارغ التحصیلان آمریکا، معاون وزارت اطلاعات، معاون اداری و پارلمانی وزارت صنایع و معاون، رئیس دانشگاه رازی، عضو شورای عالی تاجگذاری، رئیس کمیته برنامه ریزی و رئیس کمیته هماهنگی جشن های 2500 ساله، عضو انجمن بین المللی حقوق، عضو انجمن حقوقدانان آمریکا، عضو هیئت نمایندگی ایران در کنفرانسهای R-C-Dو Cento، عضو باشگاه شاهنشاهی، عضو هیئت امنای دانشکده کشاورزی رضائیه و رئیس کمیته اطلاعات و انتشارات شورای عالی تاجگذاری بود.
فریدون معتمد وزیری در احزاب ملیون، ایران نوین و رستاخیز عضویت داشت و در حزب ملیون معروف به گروه اتازونیها که گرایش به سیاست آمریکا داشتند، بود.
نامبرده از محمدرضا پهلوی نشانهای درجه 3 اصلاحات ارضی، درجه 3 همایون، درجه 3 تاج و نشان جشن های 2500 ساله را دریافت نمود.
8ـ مصطفی الموتی فرزند حسین، در سال 1306 در تهران متولد شده، دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه تهران.
وی کار مطبوعاتی را در پانزده سالگی شروع نموده و در سال 1329 (با خانم عفت عمید نوری، وکیل پایه یک دادگستری، رئیس کمیسیون شورای عالی زنان شمیران و روزنامه نگار) ازدواج نموده و در سالهای 1331 و1332 در روزنامه «داد» مقالات تندی علیه دولت دکتر مصدق نوشت که به همین علت چندین بار دستگیر و روزنامه مذکور نیز توقیف شد.
او در همین زمان با عوامل کودتا (سپهبد زاهدی و اردشیر زاهدی) آشنا و در تظاهرات خیابانی علیه مصدق فعال شده و پس از کودتای 28 مرداد 1332 در دولت زاهدی، سمت معاونت نخست وزیر را به دست آورده است.
در این زمان مجلات شهربانی و ژاندارمری را راه اندازی و در رادیو به ارائه تحلیل های سیاسی بعد از کودتای 28 مرداد پرداخته که باعث شهرت و تحکیم موقعیت او گردیده است.
دکتر الموتی در سال 1333 روزنامه «صبح امروز» را به مدیریت همسرش منتشر کرد و در سال 1338 به عضویت هیأت مدیره شرکت معاملات خارجی منصوب شد و پس از آن به عنوان معاون نخست وزیر، رئیس بازرسی نخست وزیر، به کارش ادامه داد و با آغاز فعالیت گروه «مترقی» و تأسیس حزب ایران نوین به عنوان رئیس فراکسیون این حزب در مجلس شورای ملی منحله فعالیت داشته و یکی از اعضای فعال و مؤثر کمیسیون جشن های 2500 ساله سلطنت پهلوی بوده است.
الموتی با اعمال قدرت و سازش با سازمان برنامه به یکی از ثروتمندان بزرگ تبدیل شده است.
وی در سال 1340 به دعوت رژیم صهیونیستی به همراه همسرش به تل آویو سفر نموده است.
دکتر مصطفی الموتی، همچنین عضو و دبیر جمعیت یاران متحد (عناصر رده اول دربار و نزدیکان محمدرضا پهلوی)، عضو جبهه یاران متحد، عضو جمعیت جهانی فراماسونری (عضو لژ ژاندارک)، رهبر فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین، عضو حزب ملیون، رئیس باشگاه روتاری مرکز، نویسنده و مدیر مسئول روزنامه «داد» و از عوامل باند گسترده و متنفذ عَلَم بوده و با اوج گیری انقلاب اسلامی به کشور انگلستان متواری و پناهنده شد و در سال 1358 در خارج از کشور، روزنامه «اخبار روز» و در سال 1360 کتاب «تاریخ معاصر ایران» و کتاب «ایران در عصر پهلوی، شانزده جلد» و در سال 1370 کتاب «بازیگران سیاسی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی» را منتشر نموده و در آثار فوق، سعی در تبرئه نمودن سیاستمداران دوران رژیم پهلوی را داشته است.
ـ پرونده انفرادی ساواک و اسناد انقلاب اسلامی.
9ـ نصراللّه مشکوتی فرزند نجم الدین (مشکوه السلطنه) در سال 1290 در تهران متولد شد.
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان رساند و از دانشسرایعالی در رشته تاریخ و جغرافیا لیسانس گرفت و در وزارت فرهنگ استخدام شد و در سال 1314 در تهران به دبیری پرداخت.
نامبرده در وزارت فرهنگ مشاغل زیر را برعهده داشت : رئیس فرهنگ قزوین، رئیس فرهنگ استان مازندران و گیلان، رئیس اداره آموزش متوسطه، رئیس کل فرهنگ تهران، رئیس دفتر وزارتی، رئیس اداره فرهنگ شهرستانها، بازرس مخصوص وزارتی، بازرس عالی وزارتی، دادستان دادگاه اداری و مأمور سرپرست آموزشگاههای ایران در عراق.
مشارالیه صاحب ششدانگ از روستای قاسم آباد لاهیجان بود و پدر بزرگش موثق السلطان خزانه دار احمدشاه بود و در سال 1324 منشی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی بود.
وی تمایلات چپی داشت و از طرف انجمن به بادکوبه سفر کرد.
همچنین برادرزاده وی که افسر توده ای ارتش بود و حکم اعدام برایش صادر شد ولی با واسطه بازی حکمش لغو گردید.
نصرت اللّه مشکوتی در سال 1347 مدتی مدیر امور ابنیه تاریخی و رئیس باستانشناسی بود و در زمان مدیرکلی اش در اوقاف دزدیهای زیادی داشت.
وی در جشن های ستمشاهی نماینده تام الاختیار وزارت آموزش و پرورش بود و مدتی نیز از طریق بورسیه سازمان ملل به کشورهای سوئیس و بلژیک جهت تحصیل سفر کرد.
نامبرده از جمله افرادی از حزب ملیون بود که دکتر کاسمی مدیر کل حزب قول نمایندگی بوی داد و در انتخابات سال 40 نماینده رودسر در مجلس شورای ملی بود.
وی همچنین عضو کانون تهران بود.
نصرت اللّه مشکوتی از رژیم پهلوی نشانهای علمی درجه 3، سپاس درجه 1 و 2، مدال یک علمی را دریافت نمود.
10ـ علی اکبر کوثری فرزند احمد در سال 1291 در تهران متولد شد.
وی دوره ابتدایی را در دبستان اشرف و مقطع متوسطه را در دبیرستانهای اتحادیه و علمیه به پایان رساند و از دانشسرایعالی لیسانس فلسفه و علوم تربیتی دریافت نمود و در سال 1318 به استخدام دولت درآمد و به عنوان دبیر مشغول تدریس شد.
نامبرده در وزارت فرهنگ، در مناصب مختلف از جمله، دبیر دانشسرایعالی، معاونت اداره دفتر وزارتی، معاونت کتابخانه دانشسرایعالی، دبیر دبیرستانهای تهران، انتقال به اداره خواروبار مشهد برای جمع آوری غله، دبیر دانشکده ادبیات، معاون کتابخانه دانشکده ادبیات، کارمند اداره بازرسی، مدیر دایره آمار مالی و فنی و استخدامی در اداره آموزش عالی و متوسطه، کارمند اداره کل دبیرخانه دانشگاه، کارمند اداره کل بیمارستانهای حسابداری دانشگاه، رئیس دایره کارپردازی اداره کل حسابداری دانشگاه، دبیر و ریاست اداره فرهنگ مازندران، رئیس شورای عالی فرهنگ مازندران، سرپرست فرهنگ استان دوم، دبیر و رئیس فرهنگ استان یکم (گیلان)، کارمند اداره آموزش متوسطه، رئیس فرهنگ استان ششم، مسافرت به آمریکا جهت مطالعه امور فرهنگی، مدیر کل فرهنگ استان ششم، مدیریت کل و رئیس فرهنگ استان نهم (خراسان)، بازرسی عالی وزارتی، مدیریت کل و ریاست فرهنگ استان تهران، رایزن فرهنگی ایران در عراق، مشاور قائم مقام وزیر آموزش و پرورش در سازمان جوانان، سرپرست مدارس ایران در ترکیه و سر مدارس ایرانیان در امارات بکار پرداخت.
علی اکبر کوثری در مناصب مختلف مرتکب اعمال خلاف اخلاق در استانهای مازندران و گیلان به دلیل سوءاستفاده از دختران و معلمان باعث اعتراض عمومی شد و مدتی به همین دلیل منتظر خدمت بود.
وی همچنین تریاکی و قمارباز بود و دزدیها و اختلاسهای زیادی داشت که از جمله آن استخدام غیرقانونی 300 نفر با گرفتن 200 تومان از هر کدام، فروش نمره و سوالات امتحانی، رشوه خواری، گرفتن چند میلیون از شرکت سقف جهت ساخت مدرسه در بغداد و واریز آن به حساب شخصی و حمل کالای قاچاق در هنگام مأموریت در عراق می باشد.
نامبرده عضو حزب ملیون و از دوستان نزدیک دکتر اقبال و کاسمی بود که علیرغم تمام خلافهایش با حمایت آنها مسئولیت هایش استمرار داشت، وی در سال 1338 کاندید حزب ملیون از اهواز در انتخابات مجلس شورای ملی بود و در سال 1336 یک قطعه نشان سپاس درجه 2 دریافت کرد.
11ـ سیدحسین دهاء فرزند سیدمحسن، در سال 1287 ه ش در خانواده ممتازالملک در تهران به دنیا آمد و از دارالمعلمین قدیم دیپلم گرفت و از دانشسرایعالی لیسانس ریاضی دریافت نمود و با زبان فرانسه نیز آشنایی داشت.
وی قبل از شهریور 1320 تا مدتی بعد از آن عضو وزارت فرهنگ بود و مدتی نیز ریاست فرهنگ اراک را بر عهده داشت و بعد از آن به وزارت دارایی منتقل شد.
حسین دهاء در وزارت دارایی مسئولیتهای مختلفی از جمله معاونت کمیسیون، مدیرکل دخانیات، رئیس بازرسی، مدیرکل کارگزینی، پیشکار مالیه استان فارس و معاونت وزارت دارایی را بر عهده داشت.
نامبرده همچنین، رئیس اوقاف تهران، رئیس بیمه های اجتماعی، معاون نخست وزیر و سرپرست بازرسی نخست وزیری، استاندار اصفهان و سناتور مجلس سنا بود و بعد از آن تا سال 1357 ریاست کانون بازنشستگان را بر عهده داشت و دهمین کنفرانس ملی کار در سال 1357 به ریاست وی برگزار شد.
حسین دهاء در زمینه مالی در مسؤولیت های مختلف سوءاستفاده های زیادی نمود و در زمان استانداریش در اصفهان به حیدرعلی برومند، کاندید دوره بیستم نمایندگی مجلس شورای ملی در ازای گرفتن صدهزار تومان قول وکالت داد وی با گرفتن پول از مدیران کارخانجات اصفهان دست آنها را در اخراج کارگران از کارخانه و ظلم به آنها و تضییع حقوقشان باز می گذاشت و در سال 41 شایع بود که وی یک صد میلیون اختلاس داشته است و با تبانی، زمینهای زیادی در کرج، کن و جمشیدیه تصاحب نمود.
حسین دهاء، گرایش چپی داشت و در زمان اشتغالش در وزارت دارایی با عناصر توده ای آن وزارتخانه از جمله هادی برخوردار و هدایت کلانتری ارتباط داشت.
نامبرده عضو کانون سوسیالیست ها بود و تمام کارمندان دخانیات را به حزب مزبور می برد و با احزاب عدالت و رستاخیز همکاری می کرد و در حزب ایران نوین عضویت داشت.
حسین دهاء از سیاستمداران طرفدار انگلیس بود و در تشکیلات فراماسونری لژ مزدا عضویت داشت و در بین مردم شایع بود که وی یهودی می باشد و انتخاب اسم سید برای خودش برای اغفال دیگران بوده است.
ـ اسناد ساواک، پرونده انفرادی.
12ـ محسن دولو متولد 1299 و مجرد.
خدمت مطبوعاتی را از سال 1325 آغاز کرد.
وی صاحب امتیاز و مدیر مجله «کاریکاتور» و نماینده مجلس شورای ملی شد و از آغاز شروع کار مطبوعاتی برای بیشتر نشریات کشور کاریکاتور کشیده و به عنوان اولین کاریکاتوریست ایران که کارش در سطح جهانی قرار داشت شهرت یافته بود.
به زبان فرانسه و انگلیسی آشنا بوده و به بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی سفر کرده است.
ضمن کار مطبوعاتی به دریافت نشان همایون و همچنین چند نشان از کشورهای رومانی و یوگسلاوی و مراکش نائل آمده است.
در نمایشگاه جهانی مونترال (کانادا) کاریکاتور وی در میان 200 کاریکاتور از 38 کشور جایزه دوم را برده بوده است.
ر.ک: چهره مطبوعات معاصر، ص 19.
13ـ کاظم مسعودی در سال 1305 متولد شد.
تحصیلاتش فوق لیسانس است.
خدمت مطبوعاتی را از سال 1325 آغاز کرد و مدیریت مؤسسه مطالعاتی آژنگ را به عهده داشته است.
طی خدمت مطبوعاتی خود سالهای خبرنگاری، نویسندگی، سردبیری و مدیریت نشریات مختلف را داشته و از سال 1332 روزنامه آژنگ روزانه و هوایی را انتشار می دهد.
به انگلیسی و فرانسه آشنا است وی از چاپلوسان دربار پهلوی بوده به طوری که 15 بار به دریافت نشان های مختلف از جمله نشان تاج و نشان درجه یک سپاس نائل آمده است.
از تألیفات وی می توان از کتاب «نی زرد» و «آلمان، سرزمین شکست و پیروزی» نام برد.
به غالب کشورهای جهان سفر کرده است.
ر.ک : چهره مطبوعات معاصر، غلامحسین صالحیار، ص 38.
14ـ نشریه پیک ایران با روش سیاسی، اجتماعی، انتقادی، خبری، ادبی و علمی به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی سیداحمد یزدانبخش و سردبیری ایرج یزدانبخش از سال 1328 تا 1345 در تهران به صورت هفتگی و روزانه منتشر می شد.
راهنمای مطبوعات ایران (1304 تا 1357 ش) مؤلف، سیدمحمد صدری طباطبائی، ص 195 15ـ محمد یزدانفر فرزند ابوالقاسم سال 1287 در تهران متولد شد.
وی تحصیلات خود را تا مقاطع متوسطه در دارالفنون ادامه داد.
از شهریور 1300 به آموزگاری دبستانهای تهران پرداخت.
15 /7 /1305 در دبیرستان ناصری اهواز به تدریس پرداخت.
از 15 /6 /1307 مدیر مدرسه ابتدایی ثریا، 17 /3 /1313 معاونت اداره بازرسی، 11 /6 /1324 برای تکمیل تحصیلات در امور تعلیم و تربیت و مطالعه فرهنگی به انگلستان رفت.
از 21 /9 /1325 بازرس وزارتی، 23 /4 /1326 مدیر کل فنی، 2 /2 /1334 به معاونت وزارت فرهنگ منصوب شد.
21 /2 /1335 به منظور مطالعه به مدت 4 ماه به آمریکا رفت و از 13 /8 /1337 بازنشسته شد.
در سال 1344 مؤسسه عالی آموزشی به نام «مدرسه عالی ادبیات و زبانهای خارجی» به صاحب امتیازی علی اصغر حکمت در تهران تأسیس شد.
سرپرستی امور این مؤسسه محمد یزدانفر سپرده شد.
وی از 20 /10 /1346 با موافقت شاه به عضویت شورای عالی آموزش و پرورش درآمد.
(پرونده محمد یزدانفر در ساواک) 16ـ اسماعیل پوروالی ایروانی فرزند غلامحسین در سال 1304 در مشهد بدنیا آمد.
نامبرده در سن طفولیت بهمراه خانواده اش به تهران آمد و پس از سپری نمودن تحصیلات مقدماتی به دانشگاه تهران راه یافت.
مشارالیه در سال 1331 از دانشکده ادبیات لیسانس تاریخ و جغرافیا دریافت نمود و از سال 1319 در زمینه روزنامه نگاری با روزنامه ستاره همکاری کرده و از سال 1322 با روزنامه بهار ارگان حزب پیکار که بعدها به نبرد و ایران ما تغییر نام یافت فعالیت و همکاری کرد.
در اسناد ساواک وی را از عناصر حزب توده معرفی نموده که ضمن چاپ مقالاتی بر علیه دستگاه سلطنت در روزنامه ها، در غائله پیشه وری در آذربایجان با فرقه دموکرات همکاری داشت و از سال 20 تا 27 چندین بار به دلیل چاپ مقالات به اصطلاح مضره به فرمانداری نظامی تهران احضار شد.
اسماعیل پوروالی در حزب میهن پرستان نیز عضویت داشت و در سال 1327 به عنوان معاون اداره تبلیغات وزارت اطلاعات بکار پرداخت و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 به معاونت سیاسی و سرپرست رادیو تهران انتخاب شد و تا سال 1350 در این سمت باقی بود.
نامبرده در سال 1335 درخواست انتشار روزنامه بامشاد را نمود که با موافقت مسئولین از سال 1336 با هدف طرفداری از دولت و حزب ملیون شروع به فعالیت نمود ولی در همین سال به دلیل چاپ عکسی از محمدرضا و درج شعری نامناسب در حاشیه آن دستگیر و به مدت یک ماه در بازداشت به سر برد که طی مکاتبه ای به شاه با ابراز ندامت درخواست عفو نمود که با قبول توبه و ندامتش از زندان آزاد شد.
مشارالیه در سال 37 در محافل مختلف خود را مشاور دکتر منوچهر اقبال نخست وزیر معرفی می نمود که با دستور او به مسئولیت امور تبلیغات و انتشارات وزارت کار و بیمه های اجتماعی با حقوق ماهیانه 25 هزار ریال انتخاب شد.
ساواک در سال 38 طی یک ارزیابی اسماعیل پوروالی را فردی طرفدار مقام شامخ سلطنت و دولت فعلی و به دلیل چاپ مقالاتی در روزنامه اش بر علیه کمونیست، مخالف شوروی و نویسنده با استعداد و توانمند و در سیاست خارجی میانه رو معرفی نموده است.
نامبرده در سال 39 جهت مخالفت با دولت وقت و تلاش برای نخست وزیری دکتر منوچهر اقبال فعالیت و تبلیغ داشت و در سال 39 به دعوت سفارت کبری یوگسلاوی و با موافقت ساواک جهت بازدید از فدراسیون روزنامه نگاران به آن کشور و در سال 44 به عنوان نماینده دولت و مطبوعات ایران به همراه تعدادی دیگر از روزنامه نگاران به دعوت اسرائیل به فلسطین اشغالی سفر نمود.
اسماعیل پوروالی در سال 44 به مناسبت بیست و پنجمین سال روزنامه نگاری خود جشنی برپا نمود که نخست وزیر نیز در آن شرکت داشت.
نامبرده در سال 45 در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا سخنرانی نمود و در سال 47 خانه مطبوعات را تأسیس و جهت هرگونه همکاری با ساواک اعلام آمادگی کرد و ساواک در سال 49 با استخدام فرزندش بنام مهرزاد پوروالی در مشاغل حساس شرکت نفت موافقت نمود.
مشارالیه در سال 50 به عنوان مدیر مرکز رادیو و تلویزیون ملی ایران در پاریس به فرانسه رفت و در سال 52 با تهیه جزوه ای درباره تحصیل فرح در فرانسه و تقدیم آن به نامبرده از طرف دفتر فرح از پوروالی تشکر و قدردانی شد و در سال 54 مبالغ قابل توجهی از بودجه اختصاصی به مرکز رادیو و تلویزیون ملی در فرانسه را اختلاس کرد و بعلاوه از کانالهای دیگری از مجله وزارت آب و برق، وزارت فرهنگ و هنر، شرکت ملی نفت، کمک های متفرقه از بودجه محرمانه نخست وزیری به عناوین مختلف کمک دریافت می نمود و در سال 53 نیز طی نامه ای به دربار به دلیل خسارت از ناحیه توقف انتشار مجله درخواست کمک کرد که شاه دستور مساعدت به وی را به دولت داد.
اسماعیل پوروالی دارای فساد اخلاق بود و این مسئله در پاریس به دلیل حضور همسرش در سوئیس و زندگی مجردی ابعاد وسیعتری یافت.
ساواک مستمرا با حضور نامبرده در مراسم تشریفات و در سال 57 در جشن های دو هزار پانصد ساله موافقت نمود و هویدا نیز از خدمات پوروالی به نظام شاهنشاهی تقدیر کرد و از طرف شاه نیز نشان های همایون و تاج را دریافت نمود.
17ـ محمود منصوری نراقی فرزند عباس در سال 1307 در نراق محلات متولد شد.
ساواک وی را لیسانسیه علوم الهیات و دکتری حقوق بین المللی معرفی نموده است.
نامبرده یکی از عوامل فعال در کودتای 28 مرداد 1332 و مؤسس و مدیر روزنامه ملیون بود که طی سالهای 39، 42 و 54 از شمیران و کاشان کاندید نمایندگی مجلس شورای ملی و مجلس سنا بود که درباره نتیجه آن مطلبی در پرونده درج نشده است.
مشارالیه عضو حزب رستاخیز ملت ایران و لاینز بین المللی ایران بود و در سال 1350 در کنفرانس صلح در یوگسلاوی شرکت داشت.
محمود منصوری، فردی عیاش، خوشگذران و صاحب باغی در نیاوران بود که آن را مرکز فساد، فحشا و شکنجه نیروهای مخالف رژیم قرار داد و دائما مردم محل را با برخوردهای خود مرعوب می نمود و اهالی چندین بار قصد برخورد با او را داشتند.
نامبرده با زدوبند فراوان زمین های زیادی بدست آورد و خلیل رزم آرا برای موفقیت در راهیابی به مجلس شورای ملی از شهرستان ملایر مبلغ 60 هزار تومان بوی داد.
مشارالیه با خانمی نیوزلندی به نام سوزان منصوری (فرمن) فرزند کریستافر رایموند ازدواج نمود و در یکی از سفرهای خارجی اش مدارک خانم هوسپیان را سرقت و با جعل عنوان و مهر توانست پس از ورود به کشور اموال خانم فوق الذکر را تصرف نماید.
محمود منصوری از دوستان نزدیک هویدا، نخست وزیر و نصیری، رئیس ساواک بود.
18ـ روزنامه ملیون با روش سیاسی، اجتماعی و خبری به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی محمود منصور نراقی با سردبیری محمد شاهکار از سال 1337 در تهران به صورت روزانه منتشر می شد.
این روزنامه ارگان حزب ملیون بود.
راهنمای مطبوعات ایران (1304 الی 1357) مؤلف : سید محمد صدری طباطبائی نائینی

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله امید ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 132

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.