صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اظهارات امیرتوکل کامبوزیا پیرو شماره 11586/ ه ـ 4/6/49

تاریخ سند: 5 شهریور 1349


موضوع : اظهارات امیرتوکل کامبوزیا پیرو شماره 11586/ ه ـ 4/6/49


متن سند:

از : 9 / ه به : 311 شماره : 11616 /9 ه روز 1 /6 /49 امیرتوکل کامبوزیا.
فنایی.
علی اکبر سلیمی نژاد.
مدنی.
سرهنگ سلحپوش در منزل فنایی بودند.
ضمنا درباره موضوعات مختلفی صحبت کردند.
کامبوزیا روزنامه ای که جریان قتل بختیار را چاپ کرده بود در دست داشته به فنایی اشاره کرده که روزنامه را به بیند و بعد مدنی موضوع را دوباره خواند و هر یک نظری دادند کامبوزیا داستانی تعریف کرد و گفته مردی مثل شعبان جعفری1 مفت خور بود و به شرابفروشی که شراب های خوبی داشته برخورد می کند و می خواهد از آنها بخورد شراب فروش می گوید از قراری که نوکرم از قول یک مسیحی که آن هم از قول یک یهودی نقل کرده بود می گفت این شراب ها در اصل مال یهودیان بوده اند و خیلی کثیف هستند مرد مفتخور می گوید ما حدیث های مستقیم پیغمبر را به چندین صورت روایت می کنیم که اصل آن معلوم نمی شود تو می خواهی من قولی را که از قول نوکرت و یکی مسیحی و یک یهودی نقل شده قبول کنم و بعد شرابها را خورد و رفت.
حالا یک روزنامه لبنانی از قول زواری که از عراق برگشته نقل کرده که بختیار را کشته اند و بعد با خنده و تمسخر موضوع را بی اساس خواند و گفته این خبر ساخته دست ایرانی ها است و فنایی و سرهنگ سلحپوش تأیید کردند بعد در مورد سازمان امنیت صحبت شده و کامبوزیا گفته این سازمان به دست یک عده اسرائیلی و یک عده آمریکایی اداره می شود و ماموران دیگر امر بر هستند و از خود اراده ای ندارند.
توضیح و نظریه شنبه : رفتن کامبوزیا به زاهدان به تاخیر افتاد و تا روز 6 /6 /49 در مشهد خواهد بود ایشان حتی سوار هواپیما شده بود ولی به علت اشکالی که پیش آمده بود و بلیطشان را به همراه نداشته مانده بود و هواپیما رفته بود سرهنگ سلحپوش گویا زمانی رئیس ناحیه ژاندارمری زاهدان بوده و از آن زمان مرید کامبوزیا شده و تمام عقاید و افکار ایشان را مخصوصا ضدیت با یهود را تأیید می کند و فعلاً بازنشسته هست.
کامبوزیا و مدنی پس از ورود به منزل پدر خانم مدنی می روند و بعد به هتل ایران و از آنجا به منزل فنایی می روند.
نظریه سه شنبه : اعمال و رفتار امیرتوکل کامبوزیا در مدت اقامت در مشهد تحت کنترل خواهد بود.
آقای فدایی زاده 7 /6

توضیحات سند:

1ـ شعبان جعفری از قهرمانان کشتی بود و سالهای زیادی از عمر خود را در زورخانه گذراند.
وی باشگاهی به اسم «باشگاه جعفری» تأسیس کرده بود و خود مدیر آن بود.
در جریان انتخابات مجلس هجدهم که در فروردین ماه 1333 انجام گرفت.
چاقو کشان شعبان بی مخ دوش به دوش پاسبان و ماموران فرمانداری نظامی جلوی شعبه های اخذ رای ایستاده و رای کسانی را که می خواستند رای دهند می گرفتند و اگر از جبهه ملی کسی را نوشته بود او را زده و یا بازداشت می کردند و رهگذران را به زور وادار می کردند اسم نامزدهای دولت را به صندوق بریزند.
این جریان در روزنامه های غربی منعکس شد و حتی مجله تایم مطلبی تحت عنوان «ژنرال بی مخ» چاپ کرد و بر بی آبرویی دولت زاهدی و شاه افزود.
مرکز بررسی اسناد تاریخی، خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک، تهران : مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 190

منبع:

کتاب امیر توکل کامبوزیا به روایت اسناد ساواک صفحه 217


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.