صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

دکتر نورالدین کیانوری 54 ساله ـ متولد تهران ـ نواده شیخ فضل اللّه نوری ـ رشته مهندسی ساختمان را قبل از جنگ دوم جهانی در آلمان گذرانده است، پس از تاسیس حزب توده یکی از اعضای فعال حزب توده و در کنگره اول مرداد 1323 به عضویت کمیسیون تفتیش انتخاب گردید، استاد دانشگاه و مدیر روزنامه بشر ارگان جوانان.
در سال 1326 عضو هیئت اجرائیه و بعدا عضو کمیته مرکزی گردید، مسئولیتهای گوناگونی از قبیل تبلیغات ـ مطبوعات و غیره داشته است.
در جریان 15 بهمن 1327 به اتفاق چند تن از اعضای کمیته مرکزی از قبیل دکتر یزدی ـ بقراطی ـ احمد قاسمی ـ نوشین ـ دکتر جودت ـ بازداشت گردید و محکوم به زندان شد.
در آذر 1329 توسط سازمان افسری حزب وسیله فریدون واثق (ستوان دوم سابق نیروی هوایی) و ستوان یکم محمدزاده و ستوان یکم قبادی1 افسران شهربانی از زندان قصر قاجار فرار کردند، مدتها به اتفاق همسرش بانو مریم فیروز (دختر فرمانفرما) به نام مستعار مهستی و غیره به حالت مخفی به سر می برد در سال 1954 از ایران خارج شد و در شوروی بسر می برد.
در سال 1957 به اتفاق چند تن از اعضای کمیته مرکزی از شوروی به آلمان شرقی آمده مدتی در لایپزیک و چند سال است در برلین شرقی بسر می برد آدرس کنونی او BLN.
Jeflandstar.
عمارت 10 طبقه حوالی میدان Alexanerplatz.
چند سال است که در یکی از ادارات مهندسی ساختمان کار می کند، قبلاً از حزب ماهیانه /2000 مارک حقوق می گرفته است، دارای همسری است به نام بانو مریم فیروز تحت نام مستعار مهستی که در یکی از کتابخانه ها کار می کند ـ بدون اولاد.
وی برادر همسر عبدالصمد کامبخش است(دکتر اختر کامبخش) دارای سه برادر بوده که یکی رئیس سابق شعبه بانک ملی در تبریز بوده که فوت کرده و در حال حاضر فرزندش ایرج نزد همسر کام بخش زندگی می کند ـ دیگری سرهنگ احمد کیانوری افسر توپخانه بوده که گویا بازنشسته است و نفر سوم سرتیپ است که شوهر خواهر کامبخش می باشد ـ وی از خانواده کیا اهل مازندران می باشد که معروفترین ایشان عماد کیا معاون وزارت خارجه و سپهبد حاج علی کیا می باشند ـ از خانواده نامبرده به استثنای وی همه از مخالفین حزب توده می باشند.
در جریان فرقه دموکرات آذربایجان برادرش رئیس شعبه بانک ملی تبریز بوده که توسط دموکراتها زندانی گردید.
دکتر کیانوری مسئولیتهای عمده ای در حزب داشته است منجمله در سازمان افسری حزب رل بزرگی بازی می کرده است و نیز یکی از عوامل تهیه اسلحه برای حزب بوده است.
در جریان حزب در صف مقابل احمد قاسمی و دکتر یزدی قرار داشته است، شایع است که وی باعث دستگیر دکتر یزدی شده است، بدین ترتیب که فقط او اطلاع داشته است که در آن روز دکتر یزدی نزد دندان پزشک خواهد رفت و جریان را به فرمانداری نظامی وسیله تلفن اطلاع داده است، دکتر یزدی در مقابل خانه دندان پزشک بازداشت گردید.
مخالفین او در حزب او را فردی انقلابی چپ، کمونیست چپ می نامند، او را مسئول اکثر اعتصابات و دمونستراسیونهائی می دانند که دهها نفر بیگناه کشته شدند، گفته می شود که وی یکی از افرادی است که مانع همکاری حزب با دکتر مصدق می شده است.
شایع است هنگامی که در تهران مخفی بوده اغلب شبها با لباس سرهنگ دومی بیرون میآمد و حتی شبی در حین دستگیر شدن یکی از سربازان فرمانداری نظامی را شخصا به وسیله گلوله به قتل می رساند، در حال حاضر در جریان دانشجویان ایرانی در غرب رل بزرگی بازی می کند، گفته می شود که او طرفدار تشکیل کنگره حزبی می باشد زیرا می خواهد به وسیله دسته بندی خود و طرفداران خود را روی کار بیاورد و خودش دبیرکل حزب بشود.
دکتر کیانوری فردی است خودخواه و مستبد که طاقت شنیدن کوچکترین انتقاد یا مخالفت طرف را ندارد به قول بعضی ها فردی است چاخان، پرحرف، عوامفریب که برای وصول به هدف خود از هیچگونه جنایتی خودداری نمی نماید.
اطلاعات سیاسی و فلسفی عمیقی دارد و مطالعات زیادی در این باره نموده است، اغلب مقالات او در مجله دنیا و روزنامه مردم چاپ می شود.
یکی از منسوبین او جلال الدین کیا افسر سابق ارتش عضو سابق حزب کمونیست ایران بوده است که حالا تریاکی است.
شایع است که از ابتدای تاسیس حزب توده عقیده داشته است که باید به موازات حزب کمونیست یک حزب فاشیست هم تشکیل داد زیرا معلوم نیست آلمانها یا روسها فاتح می شوند.

توضیحات سند:

1ـ ستوان حسین قبادی فرزند نوروز علی : از اعضای سازمان نظامی حزب توده بود که در فرار خسرو روزبه و اعضای کمیته مرکزی حزب آذر ماه 1329 از زندان قصر نقش اساسی را عهده دار بود.
وی افسر نگهبان زندان قصر بود و پس از این اقدام در خرداد سال 1330 به شوروی گریخت.
در آن جا به دلیل اختلاف با حزب توده و حزب کمونیست شوروی به اتهام سرقت پتو به ده سال زندان محکوم شد و به سیبری اعزام گردید.
وی پس از آزادی تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
و در مورخه 13 /9 /42 به مرزبانان ایران تحویل داده شد و در زمان محمدرضاشاه اعدام گردید.
قبادی در پلنوم چهارم (وسیع) حضور داشت و در ایران در شاخه شهربانی عضو و مسؤول آن شاخه بود.
وی مشاور عضو هیأت اجراییه کمیته مرکزی تشکیلات افسران بود و پس از فرار از ایران به دوشنبه اعزام شد و پس از مدتی وارد دانشگاه دولتی تاجیکستان گردید و در دانشکده ادبیات و تاریخ به تدریس مشغول شد و پس از چند ماه بیکار گشت.
نام مستعار وی در شوروی دهقان بود.
ر.ک : خاطرات اکتشافی، کلن آلمان، 1377؛ خاطرات کیانوری، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، 72، اسنادساواک

منبع:

کتاب چپ در ایران - دبیران اول حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 274


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.