صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : تصمیمات و اظهارات جبهه ملی ها

تاریخ سند: 8 مرداد 1354


موضوع : تصمیمات و اظهارات جبهه ملی ها


متن سند:

به : بریستول 331 شماره : 1946 از : آمیب 1ـ مهدی خانبابا تهرانی، جابر کلیبی، بیژن طلایی، خسرو شاکری، سمنار، هرمز صمیمی ـ کامبیز روستا ـ سعید و فرامرز که گاه در محل جدید خانه کنفدراسیون در فرانکفورت اجتماع و تشکیل جلسه می دهند و بیژن طلائی نیز از افرادی است که در امر تنظیم و چاپ و توزیع نشریه سپهر دخالت زیادی دارد.
2ـ جابر کلیبی به مهدی تهرانی گفته است هنگامی که جهت تمدید پاسپورت خویش به سفارت در بن (قسمت کنسولی) مراجعه کرده فرد مربوطه بسیار ترسیده و دائما پاسخ می داده من کاره ای نیستم و دستور از مرکز صادره شده و چون من اصرار کردم که حداقل مدت کوتاهی گذرنامه ام را تمدید نمائید وی بانوک قلم ماه 7 را به ماه 8 تبدیل و گفت در این صورت اگر هم کسی متوجه شود ما خواهیم گفت اشتباهی رخ داده است و اینک شما می توانید تا اواسط ماه اوت با گذرنامه خود به هر کجا که می خواهید مسافرت نمائید.
3ـ مهدی تهرانی به منزل کریم قصیم تلفن کرد و با خانمی که به سختی فارسی صحبت می نمود گفت در ماههای نوامبر و دسامبر یک برنامه هنری تشکیل خواهند داد و احتمالاً او بایستی در این برنامه آواز بخواند.
4ـ مهدی تهرانی اظهار می داشت در ایران فقط وضع محمود خوب نیست زیرا که مسعود معصومی از مونیخ می گفت کوروش لاشائی1 و پرویز نیکخواه در تهران شکنجه گر شده و به زندان می روند و بازجوئی روانی می نمایند و ماشنیهای گران قیمت خریده و زندگی مرفه ای برای خود درست کرده اند.
5ـ مهدی تهرانی پناهنده سیاسی در آلمان غربی می باشد و دارای یک پسر 15 ساله است و از سال 1970 حتی نتوانسته بود با پسرش صحبت کند (همسر سابقش مخالف این امر می باشد) اما دو هفته قبل پسرش تلفن نموده و از مادرش گلایه کرده و 400 مارک پول خواسته که مهدی برایش حواله کرده و از او خواسته که چند روزی به نزد وی بیاید.
6ـ هادی خطیب و مجید ذکائی و فردی به نام احمد (در 15 کیلو متری دوسلدورف سکونت دارد) از دوستان مهدی تهرانی هستند.
با این وصف مهدی می گفت هادی خطیب از جهت روحی در وضع بدی به سر می برد.
از حزب توده تا حدودی بریده شد.
و از جهت تحصیلی از دوستانش عقب افتاده و حتی از نظر مسائل جنسی نیز در مضیقه است و همه اینها یک حالت غم و اندوه و وازدگی در وی به وجود آورده است 7ـ مهدی تهرانی در نظر دارد با کمک هلدمن برای فردی به نام پرویز و همسرش رخی اجازه کار و اقامت اخذ نماید و برای جابر کلیبی درخواست پناهندگی سیاسی نموده و اصولاً معتقد است بایستی این افرادی که رژیم دستور عدم تمدید گذرنامه آنان را صادر کرده از قبل درخواست پناهندگی سیاسی نمایند که بیش از حد دچار اشکال نشوند.
8 ـ دکتر هلدمن به منزل تهرانی تلفن کرده و گفته است دختر او مایل به دیدار او است، اما مهدی دنبال این قضیه نرفته است [ناخوانا] (یکی از افراد گروه با درماینهوف است که مدتها در زندان بوده و اخیرا به علت بیماری از زندان آزاد گردیده است) 9ـ مهدی تهرانی اظهار می دارد بهتر است کاظم کردوانی را مشکوک اعلام نمائیم زیرا او در جهت مخالف دو نفر دیگر هیئت دبیران کنفدراسیون قدم برمی دارد.
10ـ اخیرا خسرو کلانتری به فرانکفورت آمده و سپس به فرانسه مسافرت کرده است.
11ـ دانشجویان منحرف ایرانی که قسمت کنسولی سفارت شاهنشاهی در لندن را اشغال کرده اند در دادگاه شرکت و دادگاه این بار برای افراد 250 پوند قرار صادر و گفته است تاریخ دادگاه آتی را بعد اعلام خواهند کرد.
12ـ جابر کلیبی از لندن تلفن کرده به مهدی گفت چنانچه با اینجانب کاری داشتند می توانند از طریق تلفن شماره 38548988 با من تماس بگیرید.
13ـ راسخ از یونان تلفن کرده گفت از جزیره نیکلاس تلفن می نماید و چند روز دیگر به فرانکفورت باز خواهد گشت.
مهدی تهرانی به وی گفت در آتن به فردی به نام[ناخوانا] مراجعه و با او بحث و مقاله ای نیز از او گرفته با خود بیاور ـ تلفن منزل او در آتن 642254 و تلفن محل کار او در آتن 816263 می باشد.
14ـ مهدی تهرانی گفته است در ماه اوت و احتمالا سپتامبر به یکی از جزایر یوگسلاوی مسافرت و با روشنفکران آنجا مذاکره و تبادل نظر خواهد کرد.
15ـ مهدی تهرانی از منحرفین خواسته است (مانند جابر کلیبی) کوشش کند سفارتخانه ها کتبا مخالفت خود را با عدم تمدید گذرنامه اعلام نمایند زیرا در این صورت با کمک وکلای مدافع خواهند توانست در مدت چند روز گذرنامه مخصوص بیگانگان دریافت نمایند.
16ـ مهدی تهرانی می گفت ایران آزاد که در امریکا چاپ می شود متعلق به کمیته مرکزیها است.
17ـ مهدی تهرانی معتقد است چنانچه کنفدراسیون دو قسمت شده و هر گروهی برای خود کنفدراسیونی تشکیل دهند مهم نیست و هر گروهی که پلاتفرم وی و هم مسلکانش مخالف باشد با آن گروه همکاری نخواهند کرد.
18ـ مهدی تهرانی کتاب انقلاب و ضد انقلاب را انتشار داده و به قیمت 2 مارک به فروش می رساند و اخیرا صد جلد آنرا به علی شیرازی (مقیم برلین غربی) جهت فروش داده بود اما ماشین او به سرقت رفته است.
مهدی تهرانی صد جلد از کتابهای فوق را نیز به فرانسه ارسال کرده و برای او به فروش رسانیده اند.
19ـ مهدی تهرانی می گفت از تهران جزوه ای در 220 صفحه برای او فرستاده شده که در مورد نفت و نقش حزب توده بوده و با مدارکی از مجلس شورایعالی تا سقوط مصدق همراه می باشد که با خط دستی نوشته شده و برای تهیه مقالات بسیار مدرک خوبی است.
20ـ فردی به نام فرهاد (ملقب به فرهاد کوچکه) حدود ده ماه در امریکا بوده و مدتی هم در الجزیره و به زودی به ایران خواهد رفت.
21ـ مهدی تهرانی اظهار داشت در حال حاضر مبلغ 118000 مارک از پولهای که برای زلزله زدگان جمع آوری شده بود در اختیار می باشد که با کمک هلدمن به دنبال راهی هستیم که این پولها را برای کمک به خانواده های زندانیان سیاسی و جنبش ظفار ارسال داریم اما به اصطلاح ابتدا بایستی کلاه شرعی برای این اقدام تهیه نمائیم.
22ـ خانمی به نام رخی به مهدی تهرانی گفت از فرانسه شنیده است که دو نفر به منزل هادی و سهیلا رفته و با عنوان اینکه از ایران آمده و قصد خریداری ماشین دارند هادی را از منزل بیرون آورده و کتک زده و حتی می خواسته اند او را بکشند و تو نیز (مهدی) بایستی خیلی مراقب خودت باشی زیرا مدتی است رژیم دویست سیصد نفر از باشگاه شعبان جعفری1 را به اروپا فرستاده تا دانشجویان را کتک بزنند.
مهدی گفت رژیم همیشه کوشش داشته موانع را به هر طریقی که باشد از سر راه بردارد اما بایستی بدانید که کمیته مرکزیها نیز از این راه استفاده می کنند.
23ـ مهدی تهرانی و کامبیز روستا معتقدند روی جلد نشریات به جای عکسهای تفنگ و مسلسل و غیره بایستی تصاویر گل و گیاه چاپ شود که خواننده بیشتر میل به خواندن کتاب بنماید.
24ـ مهدی تهرانی اظهار می داشت در فرانکفورت یک ایرانی نقاش می شناسد (شاید هم نام او نقاش است که کار گرافیک می نماید و خیلی هم پولدار است تصمیم دارم با او مذاکره و در مورد کارهای گرافیک نشریاتمان به ما کمک نماید.
توضیح چهارشنبه.
در مورد بند 2 در محل سفارت تحقیق و در صورت واقعیت به آقای میدانی مسئول امور کنسولی سفارت شاهنشاهی تذکر داده خواهد شد.
کوروش در کلاسه 313111 بایگانی شود.
20 /5 331 بایگانی شود

توضیحات سند:

1ـ کوروش لاشایی، فرزند فتح اله، متولد 1316، رشت : نامبرده پس از خاتمه تحصیلات متوسطه به آلمان غربی عزیمت و برای اولین بار در سازمان دانشجویان مونیخ به فعالیت می پردازد و در یکی از کنگره های کنفدراسیون با واسطه ای به حزب توده معرفی می شود.
وی متعاقبا پس از انشعاب از حزب توده، به همراه عده دیگری «سازمان انقلابی حزب توده» را تأسیس می نمایند و جهت گذرانیدن دوره های چریکی به چین و کوبا سفر نموده و به عنوان یکی از گردانندگان سازمان انقلابی در آلمان فعالیت می نمایند.
مشارالیه پس از آغاز غائله کردستان چندین بار به صورت غیرقانونی و با اسامی و گذرنامه های مستعار و جعلی وارد کشور شده و در کردستان ملاقاتها و ارتباطاتی برقرار و بالاخره در تاریخ 9 /1351 به هنگام ورود غیر مجاز به کشور با نام مستعار جلال شیرنی دستگیر و بازداشت می گردد.
وی پس از دستگیری با ابراز ندامت از گذشته خود، پس از انجام مصاحبات مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی علیه سازمان انقلابی به همکاری جدی با رژیم پرداخته و از سوی دفتر مخصوص شاه به عنوان «دبیرکل لژیون خدمت گذران بشر» و «رابط مخصوص وزیر دربار» در لژیون انتخاب و به فعالیت می پردازد.
(اسناد ساواک، پرونده های انفرادی) 1ـ شعبان جعفری از قهرمانان کشتی بود و سالهای زیادی از عمر خود را در زورخانه گذارند.
وی باشگاهی به اسم «باشگاه جعفری» تأسیس کرده بود و خود مدیر آن بود، در جریان انتخابات مجلس هجدهم که در فروردین ماه 1333 انجام گرفت، چاقو کشان شعبان بی مخ دوش به دوش پاسبانان و مأموران فرمانداری نظامی جلوی شعبه های اخذ رأی ایستاده و رأی کسانی را که می خواستند رأی دهند می گرفتند و اگر از جبهه ملی کسی را نوشته بود او را زده و یا بازداشت می کردند و رهگذران را به زور وادار می کردند اسم نامزدهای دولت را به صندوق بریزند.
این جریان در روزنامه های غربی منعکس شد و حتی مجله تایم مطلبی تحت عنوان «ژنرال بی مخ» چاپ کرد و بر بی آبرویی دولت زاهدی و شاه افزود.

منبع:

کتاب چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 365



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.