صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

وضع علما و روحانیون در بازار تهران

تاریخ سند: 12 تیر 1342


وضع علما و روحانیون در بازار تهران


متن سند:

شماره : 7948 / س ت پس از آنکه آقای نجفی به منزل جدید انتقال یافته است از نحوه ملاقاتها و دیدوبازدیدهایی که مرتبا در منزل آقای خوانساری و نجفی مشهود می شود برنامه کلی آنها به طریق زیر استنباط می گردد.
آقای حاج میرزا عبداللّه آشتیانی که فوق العاده مردی بانفوذ می باشد و تاکنون هم حتی المقدور خود را در سیاست آلوده نکرده است با اصرار و فشار مریدان خود و سایر علما حاضر شده است که اعلامیه ای بر علیه دولت امضا نموده و در آن سقوط دولت و آزادی آقای خمینی و طلاب علوم دینی را از سربازخانه ها1 بخواهد و قرار شد پس از آنکه اغلب علما شهرستان ها به تهران آمدند مشترکا این اعلامیه را که قبل از همه آقای آشتیانی امضا کرده امضا نمایند.
اولین کسی که با چاپ و انتشار این اعلامیه مخالف نموده آقای خوانساری و بعد از او آقای شریعتمداری می باشد و با این ترتیب اختلاف غیرمحسوس بین علما و روحانیون در تهران ایجاد شده است.
اکنون که آقای میلانی به تهران وارد شده و آقای نجفی در منزل جداگانه مشغول فعالیت است ملاقاتهای جدید و بسیاری با نامبردگان اخیر بعمل آمده و از عمل آقایان شریعتمداری و خوانساری که حاضر به امضا اعلامیه نیستند گلایه می نمایند بخصوص که اخیرا آقای آشتیانی نیز پیغام فرستاده است من هم از امضا اعلامیه و به چاپ رساندن آن منصرف شده ام.
آقای شریعتمداری در ملاقاتی که آقایان نجفی و میلانی با او نموده اند اظهار داشته من تاکنون دوبار برای اعلیحضرت در مورد خواسته های علما پیغام داده ام یک بار به وسیله تیمسار سرلشگر پاکروان2 و مرتبه دوم توسط آقای امام جمعه تهران و تاکنون جواب خواسته های شفاهی مرا نداده اند اگر اعلامیه با امضا بفرستیم و ترتیب اثر ندهند آن وقت پرستیژ علما از بین خواهد رفت و مجبور خواهیم شد که آخرین شدت عمل خود را نشان دهیم و با این ترتیب صلاح نیست پس بهتر است منتظر جواب از طرف تیمسار سرلشگر پاکروان یا آقای امام جمعه تهران باشیم.

توضیحات سند:

1ـ یکی از حربه هایی که معمولاً رژیم پهلوی علیه روحانیون بکار می گرفت، «اعزام طلاب جوان به خدمت نظام وظیفه بود».
حتی در زمان مرحوم آیت الله بروجردی هم هرگاه رژیم از سوی ایشان تحت فشار و اعتراض قرار می گرفت، زمزمه به سربازی بردن محصلین علوم دینی را بر سر زبانها می انداخت.
در پی وقوع حادثه فیضیه و صدور اعلامیه تاریخی حضرت امام خمینی دایر بر «شاه دوستی یعنی غارتگری» و نیز پاسخ حماسه آفرین آن حضرت و آیت الله گلپایگانی به تلگراف آیت الله حکیم درخصوص مهاجرت علما به نجف و ادامه مبارزه علیه دستگاه حاکمه.
فرمان اعزام روحانیون قم به سربازی از سوی رژیم صادر گردید.
در فروردین ماه 1342 اداره نظام وظیفه طی بخشنامه ای اعلام کرد: «فقط به طلابی کارت معافیت تحصیلی خواهد داد که علاوه بر اشتغال به تحصیل در رشته علوم دینی، دارای دیپلم 6 ساله متوسطه نیز باشند.
» تا قبل از صدور بخشنامه مذکور از طرف اداره نظام وظیفه عمومی، روش موجود راجع به نظام وظیفه طلاب چنین بود که دو نفر از مدرسین مورد اعتماد وزارت فرهنگ، اشتغال به تحصیل طلاب مشمول را گواهی می کردند و وزارت فرهنگ به استناد آن گواهی، طلاب مورد بحث را به عنوان محصل علوم دینی به حوزه های نظام وظیفه معرفی می نمود و حوزه ها نیز برای آنان کارت یکساله معافیت تحصیلی صادر می کردند و هرگاه طلاب علوم دینی به درجه اجتهاد می رسیدند، طبق قانون از خدمت سربازی معاف شناخته می شدند.
مندرجات اسناد ساواک حاکی از آن است که «مأمورین شهربانی در تاریخ 24 /1 /42 بدون رسیدگی به سوابق طلاب، تعدادی از آنها را در خیابان و مساجد دستگیر و به نظام وظیفه شهرستان تحویل داده اند.
» در تاریخ 31 /1 /42 ساواک گزارش می دهد: «حوزه نظام وظیفه تاکنون 24 نفر از محصلین علوم دینی حوزه علمیه را که مشمول خدمت وظیفه بوده اند، جهت خدمت به مرکز اعزام نموده است.
اثر این موضوع در حوزه این بوده که طلابی که خود را مشمول می دانند یا قم را ترک و به شهرستانها رفته اند یا اینکه به لباس شخصی در آمده اند و فقط طلابی در شهر دیده می شوند که مسّن و یا از نظر قوانین نظام وظیفه وضع آنها روشن است.
به دنبال جلب طلاب و اعزام آنها به سربازی، کلاسهای درس حوزه علمیه قم بکلی تعطیل شد و عده ای در صدد برآمدند که جهت ادامه تحصیل به مشهد بروند.
» روحانیون در همه جا این اقدام دولت را یک عمل خصمانه علیه روحانیت و تضعیف روحانیت شیعه و اسلام قلمداد کردند و در اعلامیه ها و نامه های خود به نجف و کربلا نیز این موضوع را مبارزه دستگاه علیه اسلام و روحانیت ابراز داشتند.
همین امر ساواک را بر آن داشت تا جهت فرونشاندن اعتراض و خشم عمومی، پیشنهاد نماید که «به وضع طلاب نیز مانند مشمولین عادی طبق مقررات رسیدگی شود» و این در حالی بود که اعزام طلاب به حوزه نظام وظیفه همچنان در شهرهایی چون اصفهان، رضائیه (ارومیه)، مشهد و سنندج ادامه داشت.
سرانجام در روز 14 /7 /42 وزیر کشور تلفنی به فرماندار قم دستور داد که به رئیس حوزه نظام وظیفه ابلاغ کند که مزاحم طلاب مشمول نشوند.
به دنبال توقف اعزام طلاب به سربازی، کلاسهای درس حوزه از روز 20 /7 /42 آغاز گردید.
اما در مشهد از روز 18 /9 /42 اداره نظام وظیفه، شروع به احضار مشمولین نمود.
مطابق گزارش ساواک: «بعد از مدتی سیاست ملایم تری نسبت به روحانیون اتخاذ گردید و قرار شد قید «داشتن دیپلم» از طلاب برداشته شود.
به همین دلیل در اول دیماه 1342 آئین نامه تحصیلات طلاب علوم دینی به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید که آن هم با مخالفت گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری روبرو شد و نوعی عمل انتقامی علیه روحانیون تلقی گردید.
» در گزارش دیگری، ساواک به این نکته تصریح کرده که «برای کنترل طلاب نباید اظهار داشت که آنها دارای مدرک کلاسیک معینی باشند.
قید داشتن دیپلم برای طلاب که در بخشنامه فروردین ماه اداره نظام وظیفه گنجانیده شده بود و همچنین شرایطی که در آئین نامه و برنامه جدید وزارت فرهنگ رعایت شده با عرف و عادت و روش کار حوزه های علمیه موافق نیست و اجرای آنها موجب نگرانی و بدبینی روحانیون است.
» در سال 1345 مجددا موضوع اعزام طلاب به سربازی مطرح شد و در تاریخ 2 /6 /45 کمیسیونی با شرکت وزیر آموزش و پرورش، مشاور نظام وظیفه و نماینده ساواک و سه نفر از اعضای عالیرتبه وزارت آموزش و پروش تشکیل گردید تا نسبت به اجرای آئین نامه سال 1342 مذاکره شود که از این جلسه هم نتیجه ای حاصل نشد.
در سال 1351 یک بار دیگر تعدادی از طلاب حوزه دستگیر و برای خدمت اعزام شدند.
اما سرانجام رژیم نتوانست به یک دستورالعمل کلی و قابل اجرا در خصوص نظام وظیفه طلاب دست یابد و اعزام طلاب دستگیر شده به سربازی که هر از چند گاهی تکرار می شد، موجب سردرگمی اداره نظام وظیفه شده بود و آنان مانده بودند که در این زمینه چه سیاستی را در پیش بگیرند!.
2ـ سرلشکر حسن پاکروان فرزند فتح اللّه در سال 1290 شمسی در تهران به دنیا آمد.
پاکروان از دولتمردان عصر رضاخان بود که در زمان فاجعه قتل عام در مسجد گوهرشاد استانداری خراسان را به عهده داشت.
تحصیلات نظامی خود را در دانشکده «پواتیه» و «فونتن بلو» فرانسه به پایان رسانید.
او در سال 1312 به ایران بازگشت و مدتها به عنوان مربی در دانشکده افسری اشتغال داشت.
در سالهای 1320ـ 1322 افسر ستاد ارتش و در سالهای 1323 ـ 1324 فرمانده پادگان بوشهر و افسر انتظامات بنادر جنوب بود.
پاکروان در سالهای 1325ـ1327 افسر رکن دوم ستاد ارتش گردید و در سالهای 1328ـ1329 به عنوان وابسته نظامی به پاکستان رفت.
پس از بازگشت به ایران مدتی ریاست رکن دوم ستاد ارتش را به عهده داشت و مجددا در سالهای 1333ـ1334 به عنوان وابسته نظامی به هند رفت.
با تأسیس ساواک در اسفند 1335 پاکروان معاون ساواک گردید و در اسفند 1339 به دنبال عزل تیمور بختیار به ریاست ساواک رسید.
وی تا سال 1343 ریاست ساواک را بر عهده داشت و از جمله حوادث زمان او فاجعه حمله به مدرسه فیضیه، قیام 15 خرداد و دستگیری حضرت امام بود.
سپس جای خود را به نصیری داد و به عنوان وزیر اطلاعات وارد نخستین کابینه هویدا شد (1343ـ1345).
او از شهریور 1345 تا مهر 1348 سفیر ایران در پاکستان بود و در این تاریخ به عنوان سفیر به فرانسه اعزام شد و تا آبان 1352 در پاریس مستقر بود.
پاکروان در بازگشت به ایران، از سال 1352 توسط ارتشبد فردوست در بازرسی شاهنشاهی به کار گرفته شد و در مهرماه 1356 به عنوان مشاور و سرپرست امور مالی وزارت دربار منصوب گردید.
پاکروان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دستگیر و بعد از محاکمه، در تاریخ 22 /1 /1358 اعدام گردید.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، جلد 2، صص 448 ـ 449.
وقایع اتفاقیه و شرح احوال رجال، ص 114.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 113

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.