صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات حاج شیخ عباس دوست‌حسینی

تاریخ سند: 21 اسفند 1348


موضوع: اظهارات حاج شیخ عباس دوست‌حسینی


متن سند:

از: 10 / ی تاریخ: 21 /12 /1348
به: 10/ ﻫ شماره: 692/ 10/ ی
موضوع: اظهارات حاج شیخ عباس دوست‌حسینی

نامبرده روز 15 /12 /48 ضمن بیاناتی در مسجد صاحب‌الزمان 1 یزد اظهار می‌‌داشت: «...‌ای مردم به طلاب علوم دینی زبانی، قدمی، مالی و به هرعنوان که می‌‌توانید حمایت و کمک بنمائید زیرا آنها سربازان دینی امام زمان می‌‌باشند و این سربازان در مملکت ما لازم و واجب می‌‌باشند و کمک به آنها هم ضروری است، در اینجا باید به داستان مسافرت ناصرالدین شاه قاجار به لندن پایتخت انگلستان اشاره کنم. زمانی که ناصرالدین شاه به لندن رفته بود ملکه انگلستان دستور داد تمام قوای انگلستان جلو ناصرالدین شاه رژه بروند. ملکه انگلستان از ناصرالدین شاه سئوال می‌‌کند که آیا شما در ایران سرباز و ارتش دارید یا نه، ناصرالدین شاه در پاسخ می‌‌گوید ما در ایران حاکم دین داریم، یعنی مرجع تقلید که اگر به مردم ایران بگوید باید تمام شما جهت دفاع از کشور خودمان با کشور دیگری جنگ کنید تمام مردم متفقاً دستور او را عمل می‌‌کنند و خود من هم یکی از سربازان او هستم، این بیان ناصرالدین شاه سران مملکت انگلیس را برآن داشت نقشه‌ای کشیده که مردم از دور علماء پراکنده شوند و اختلاف بین مردم و علماء درست شد و مردم نسبت به علماء بی‌اعتنا شدند2.» (روان)
آقای مجتبوی. این شخص شناسائی، پرونده‌اش تکمیل و تحت مراقبت باشد. 12 /1 /49
فیش به نام شیخ عباس دوست‌حسینی بررسی و ارائه شود. 12 /1 /49

توضیحات سند:

1. مسجد صاحب‌الزمان (حسین رجب): در محله فهادان یزد، کوچه حمام‌گود قرار دارد و در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ ش به ‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
2. استعمارگران انگلیسی، بعد از جریان نهضت تنباکو که بر اساس آن، قرارداد استعماری رژی با فتوای آیت‌الله میرزای شیرازی(ره) ملغی گردید، زمانی که تأثیر این فتوا را تا اندرونی ناصرالدین شاه دیدند، برآن شدند تا این رکن اساسی، یعنی علماء و مراجع و به طور کلی روحانیت را مورد تضعیف قرار داده و از صحنه خارج نمایند که اوج این حرکت در زمان به قدرت رسیدن رضاخان میرپنج بود. حضرت امام خمینی(ره) در این باره می‌‌فرماید: « عمده نظر این بود که روحانیت را دیده بودند. آنهایى که احتمالاً این را وادار به این امور مى‌کردند، دیده بودند لااقل این صد سال را درست دیده بودند که هر وقت که بنا بود یک شکستى به ملت بیاید، روحانیت جلویش را مى‌گرفت. یک شکستى به کشور بیاید روحانیت جلویش را مى‌گرفت. دیده بودند که در مثلا ًعراق که انگلیسها عراق را آن وقت تقریباً گرفته بودند، آن روحانى بزرگ «مرحوم آقا میرزا محمد تقى» جلویش را گرفت و از [دست‌] ایشان گرفت عراق را. استقلال عراق را او مى‌گرفت از آنها. و باز دیده بودند که قبل از او میرزاى شیرازى با یک کلمه، ایران را نجات داد از دست انگلیسها و مزاحم را مى‌دیدند که همین روحانیین هستند. و اگر چنانچه بخواهند آن چیزهایى که آنها مى‌خواهند که عبارت از مخازن شرق بود، عبارت از معادن شرق بود، اینها را آنها مى‌خواستند و علاوه بر این، شرق را بازار کنند براى خودشان. از آن طرف مخازنشان را ببرند و از آن طرف با صورت دیگر بازار درست کنند و هر چه دارند به این بازار صرف کنند. ما را به صورت یک مصرف درآورند. مى‌دیدند که روحانیت اگر زنده باشد، و چشمش را باز کند و بگذارند به حیات خودش ادامه بدهد، این مزاحم است. از این جهت روحانیت را با تمام قوا کوبیدند. به طورى که این حوزه علمیه‌اى که آن وقت البته هزار و چند صد تا محصل داشت، رسید به یک چهارصد نفر، آن هم چهارصد نفرى که توسرى خورده، چهارصد نفرى که هیچ نتواند یک کلمه صحبت کند. یک کلمه تمام منابر را در سرتاسر ایران، تمام خطبا را در سرتاسر ایران زبانشان را بستند. و تمام علما را در سرتاسر ایران زبانشان را بستند. مع ذلک خوب، در زمان رضاشاه هم یکى- دو- سه دفعه قیام کردند علما. مع ذلک چون قیامى بود که ملت از بس ترسیده بود از او همراهى نمى‌توانست بکند شکسته مى‌شد. از آذربایجان قیام کردند. از خراسان قیام کردند. از همه ایران، یک وقت در قم جمع شدند و نهضت کردند لکن شکسته مى‌شد. این براى این بود که آنها مى‌دیدند اگر بخواهند همه چیز ما را ببرند و صدا درنیاید، باید اینها را از بین ببرند، تا اینکه ملت نتواند دیگر یک جایى باشد که به [وسیله‌] آن، [آنان‌] را رهبرى کنند و متمرکز بشود قوا در آنجا. این مقصد اینها بود.» صحیفه امام، ج‌11، ص 455.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 1 صفحه 85

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.