صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش درباره : حسینعلی منتظری، عبدالرحیم ربانی شیرازی1

تاریخ سند: 17 شهریور 1345


گزارش درباره : حسینعلی منتظری، عبدالرحیم ربانی شیرازی1


متن سند:

از : 316 محترما به عرض می رساند.
نامبردگان بالا که در زندان قزل قلعه بازداشت می باشند اخیرا طی ارسال نامه ای به عنوان تیمسار دادستان ارتش.
رونوشت اداره دادرسی ارتش.
دیوان عالی کشور.
سازمان ملل متحد و علماء و روحانیون طراز اول ایران و عراق نسبت به بازداشت خود اعتراض نموده و اعلام داشته اند که سازمان امنیت آنان را بدون مجوز قانونی بازداشت و در حدود شش ماه است که در بازداشتگاه قزل قلعه با تضییقات شدیدی که تناسب با یک زندان سیاسی ندارد و به هیچ وجه با شئون روحانیت تطبیق نمی کند بازداشت می باشند و در مراحل بازجویی از هیچگونه اهانت نسبت به مراجع بزرگ و روحانیت شیعه و ضرب و شکنجه نسبت به آنها کوتاهی نشده و هنوز آثار صدمات جسمانی ناشی از شکنجه های متوالی در بدن محمدعلی منتظری باقی است.
سازمان امنیت برای کوبیدن عده ای که از روش ضد دینی و قانونی دولتها و تبعید آیت الله خمینی انتقاد می نمودند برای آنها پرونده سازی می نماید.
نامبردگان اضافه نموده اند سازمان امنیت می خواست که ما داوطلبانه حاضر به تبعید از قم شویم چونکه می دید تبعید جبری نگرانی ها و احساسات را شدیدتر می نماید2 ولی این امر مغایر با موازین دینی و قانون اساسی و آزادی مسکن و اعلامیه حقوق بشر و مستلزم اعتراف ضمنی به جرم واقع نشده بود و از طرف اینجانبان رد شد.
آیا سازمان به جای اینکه از اعمال خلاف قانون خود «بازداشت بدون سبب» اهانت ها و شکنجه ها و تضییقات شدید در مدت پنج ماه پوزش طلبد و رئیس سازمان قم را به جرم جنایتهای وارده محاکمه کند صحیح بود خلاف قانون دیگری مرتکب شود و با تعهد فوق صورت قانونی به کارهای خود دهد؟ آیا در خواست این موضوع فکری را که مدتها است گسترش پیدا کرده که دولت در صدد است حوزه علمیه قم را تضعیف نماید تقویت نمی کند؟ اگر ما امروز چنین تعهدی را قبول می نمودیم چه چیز مانع دولت بود که فردا عده دیگر از اساتید حوزه را به عناوین واهی بازداشت کند.
پس از اظهار تأسف از رویه سازمان امنیت و دولت صریحا اعلام می داریم که دولت هر گونه آزادی قلم و بیان را از بین برده و نمی خواهد در قلمرو حکومتش کسی از حق و آزادی سخن گوید آیا عملیات چند سال اخیر از حبس، زجر، شکنجه و تبعید نسبت به جامعه روحانیت و سایر مردم آزاد مسلمان و جریان مدرسه فیضیه3 و صحن مطهر قم نشانه ای از اهداف ضد ملی و اسلامی دولت ها نیست؟ آیا حبس و تبعید یکی از مراجع تقلید و ممنوعیت فروش رساله ایشان را به چه چیز تعبیر می توان کرد؟ ما از این گوشه زندان از این وضع ناهنجار اظهار تأسف نموده و مخاطراتی را که برای اسلام عزیز و روحانیت و اخلاق عمومی کشور پیش آمده نموده به مراجع دینی و حقوقی تذکر داده و آنان را از عواقب سوء آن بر حذر می سازیم.
اقدامات انجام شده : از ارسال نامه مزبور به مقصدهای اشاره شده جلوگیری شده است.
4 توضیح اینکه نامبردگان به یکی از ملاقات کنندگان اظهار داشته اند ما قبلاً ساواک را در جریان گذاشته ایم از آقای فلسفی سئوال نمایید چنانچه این دادخواست به دست دادستان ارتش نرسد اعتصاب غذا خواهیم نمود.
نظریه : با توجه به اینکه نامبردگان حاضر به طرد از شهرستان قم نگردیده اند چنانچه تیمسار ریاست ساواک تصویب فرمایند پرونده اتهامی نامبردگان که تکمیل شده به مراجع قضائی ارتش احاله گردد.
رهبر عملیات صابری 17 /6 رئیس بخش 316 ـ جوان رئیس اداره یکم عملیات ـ ثابتی مدیرکل اداره سوم.
مقدم پی نوشت تیمسار ریاست ساواک: پرونده به دادگاه احاله شود.
اصل در پرونده 439 - م ـ ن

توضیحات سند:

1ـ آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی در سال 1301 ه ش در شیراز متولد شد.
در سال 1327 برای تکمیل مبانی علمی خود به قم رفت و محضر اساتیدی چون مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد و مرحوم یزدی را درک کرد و فقه و اصول را فرا گرفت.
او از یاران صدیق امام (س) بود.
اعلامیه مشترک ایشان و یازده نفر درباره مرجعیت امام پس از رحلت آیت الله سیدمحسن حکیم، نقطه عطفی در مبارزات روحانیت در روزهای خفقان و استبداد شاهی بود.
پس از این اعلامیه بود که دیگر علماء و روحانیان نیز به صدور اعلامیه ها و بیانیه هایی در این زمینه مبادرت کردند و رژیم را به انفعال کشاندند.
آیت الله ربانی شیرازی در طول مبارزات سیاسی خود علیه رژیم شاه بیش از ده بار زندانی شد.
آخرین بار در ماه مبارک رمضان سال 1357 پس از سخنرانی در شیراز دستگیر شد و به زندان افتاد.
ایشان پس از انقلاب اسلامی نماینده حضرت امام (ره) در استان فارس شد و نیز به عضویت شورای نگهبان درآمد.
وی در دهم فروردین ماه 1360 هنگامی که از جهاد سازندگی شیراز به منزل بازمی گشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
اما از این سوءقصد ضد انقلاب، جان سالم به در برد.
اما هفدهم اسفند ماه همان سال هنگام عزیمت به تهران برای شرکت در جلسه شورای نگهبان بر اثر واژگون شدن خودرو درگذشت و به دیار باقی شتافت.
2ـ مقاومت در برابر عملی شدن طرح توطئه تصفیه حوزه از طریق قبول تبعید اختیاری از قم، ساواک را به این نتیجه رساند که با ادامه بازداشت ها بهتر می تواند، اوضاع را در حوزه علمیه قم کنترل نماید.
چون ساواک به خوبی می دانست که بخشی از مبارزات برخاسته از حوزه قم بدست مرحوم ربانی اداره می شود و ضرر آزادی او و رفتن به قم به مراتب بیشتر از ضرر ناشی از اعتراضاتی است که در مخالفت با ادامه زندان مرحوم ربانی گهگاه از گوشه و کنار به گوش می رسد و با گذشت زمان به خاموشی می گراید.
آیت الله ربانی که دید چه بسا ممکن است این نقشه جدید کارگر افتد و با طولانی شدن مدت بازداشت، از میزان حساسیت ها نسبت به بازداشت ایشان و دیگر علمای زندانی کاسته گردد و شاه به هدف خود مبنی بر تصفیه حوزه برسد.
اقدام به نوشتن نامه سرگشاده ای به مجامع بین المللی و مراجع و علمای دینی در سراسر ایران و برخی دیگر از کشورهای اسلامی نمود.
آیت الله ربانی عهده دار نگارش این نامه گردید و در بخشی از این نامه تاریخی ضمن بیان خطر تصفیه حوزه بر لزوم ایستادگی و مقاومت طلاب در برابر تحقق این توطئه شوم تاکید نمود.
3ـ سالهای 1341 و 1342 سالهایی است که روز به روز آن با حادثه و تحوّلی همراه بود.
شاه پس از تصویب لوایح ششگانه و هیاهوی انقلاب سفید! با مخالفت مردم به ویژه روحانیون مواجه شد.
دوّم فروردین سال 1342، با 25 شوال سالروز شهادت حضرت امام صادق علیه السّلام مصادف بود.
مجلس عزاداری در مدرسه فیضیه قم برپا شد.
افراد مشکوک و نظامیان با لباس شخصی و عده ای چماق دار با فرستادن صلوات های نابجا، مجلس را بر هم زدند و در برابر اعتراض طلاّب، شروع به ضرب و شتم و ایجاد رعب و وحشت کردند.
صدای رگبار مسلسل ها در فیضیه و کشتار طلبه ها و مردم در این مدرسه، چنان مردم را متوحش کرد که به خانه مراجع مذهبی پناه بردند.
درگیری تا غروب آن روز در مدرسه فیضیه ادامه یافت و مأموران رژیم شاه، جنایتهای بی شماری را مرتکب شدند.
کماندوها دهها طلبه را از حجره ها بیرون کشیدند و از طبقه دوم به زیر انداختند.
دود و گرد و خاک و بوی خون و باروت فضای مدرسه را فرا گرفت.
لباسهای روحانیون و کتب علمی و دینی در میان شعله های آتش سوخت و صحن حجره های فیضیه از خون طلاّب رنگین شد و این تراژدی غم انگیز که دهها کشته و صدها زخمی به همراه داشت، حدود ساعت 7 بعد از ظهر پایان یافت.
با حمله گارد به مدرسه فیضیه، حوزه های علمیه سراسر کشور به اعتراض برخاستند، بازارها بسته شد و جلسات درس روحانیون تعطیل گردید.
علماء و مراجع با ارسال تلگرافها و سخنرانی ها، علیه رفتار مأموران موضع گرفتند.
امام خمینی (سلام اللّه علیه) با چندین سخنرانی داغ و آتشین این خاطره را در اذهان زنده نگه داشت و جهت مبارزه علیه رژیم پهلوی، با مهاجرت علما به عراق مخالفت نمود.
4ـ علیرغم ادعای مأمور ساواک، این نامه سرگشاده که از پشت میله های زندان و درب های آهنین بازداشتگاه قزل قلعه نوشته شده بود به طرز مخصوصی به خارج از زندان فرستاده و تقریبا در سراسر ایران و برخی از کشورهای دیگر پخش گردید و رژیم شاه را در موقعیت دشواری قرار داد.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری به روایت اسناد ساواک صفحه 42



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.