صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بیانات آقای محلاتی واعظ در مسجد جامع

تاریخ سند: 21 بهمن 1342


بیانات آقای محلاتی واعظ در مسجد جامع


متن سند:

از ساعت 1500 روز 21 /11 /42 آقای محلاتی واعظ به شبستان مسجد جامع وارد شد و به منبر رفت و پس از ذکر مقدمه ای گفت آقایان معذرت می خواهم که دیر آمدم علتش این است که یک عده از رفقایم به من گفتند که وضع مسجد و خانه خدا برگشته است یعنی قالی ها را جمع کرده اند بلندگو را قطع کرده اند.
نفت و هیزم را جمع کرده اند ولی من تصمیم گرفتم هر طوری که شده خودم را به شما برسانم آقایان خوب فکر کنید این کار بچه گانه نیست این ابلهانه نیست که بلندگوی مسجد قالی مسجد و غیره را بردارند مگر با قطع بلندگو وضع ما به هم می ریزد مگر می توانید با این کارها عقیده ما را عوض کنید بلندگو نباشد ما می توانیم بهتر حرفهایمان را به گوش شما برسانیم اراده ما قوی است و خلل ناپذیر است و دیدید که چطور مردم بیش از روزهای قبل آمدند آیا مگر می شود که مردم را از شنیدن حقایق منع کرد شما که مخالف دین و قرآن هستید و از تلاوت و تفسیر آیات قرآن ناراحت هستید بهتر بود یکدفعه بیائید و درب مسجد را قفل کنید و یا اینکه اگر از حرفهای ما ناراحت هستید یک نفر پاسبان مسلمان را بفرستید و بگویید که فلان حرف را نزن و یا اینکه مرا دستگیر کنید.
سپس ضمن صحبت مفصل در مورد عدالت گفت پیغمبران برای بشر عدالت آوردند، تا اینکه بشر در آسایش بسر برد.
تا مردم آزادی داشته باشند تا مردم زیر بار ظلم و ستم و بیدادگری نروند حقشان ضایع نشود و دین اسلام هم که بالاتر از سایر ادیان است همه اینها را برای ما و در اختیارمان گذاشته است اسلام این قانون را 1000 سال پیش برمسلمین آورده است آقایان بشر کنونی دم از حقوق بشر می زند دیروز قسمتی از آن را برایتان شرح دادم ماده اول می گوید که هر فردی باید آزادی کامل داشته باشد یعنی آزادی اظهار نظر و عقیده داشته باشد حرفش را بتواند بزند دردش را بتواند به گوش دیگران برساند باید از همه مقدورات یکسان استفاده نماید یعنی اگر خواست یک نفر را به راه راست و حق و حقیقت رهبری کند آزاد باشد همچنین افزود ماده 9 قانون حقوق بشر می گوید که کسی حق ندارد خودسرانه و از روی هوس خود مردم را بگیرد و زندانی نماید شکنجه نماید و شلاق بزند و ماده دیگر می گوید زن و ناموس مردم باید در امان باشد هر کسی که به مال، ناموس و دین و عقیده شما تجاوز کرد در هر مقامی که باشد باید مجازات شود.
بعد گفت آقایان این خیلی جزئی است در مقابل قوانین اسلام همچنین این قوانین ضمانت اجرائی ندارد.
یعنی اگر کسی زورش بیشتر باشد قدرتش بیشتر باشد می تواند همه اینها را زیرپا بگذارد کمااینکه می بینید ولی قوانین اسلام ضمانت اجرائی داشته یعنی بدست علی (ع) اجراء می گردید و دیدید که چطور همه مسلمین در رفاه و آسایش بسر می بردند، باری اگر قوانین اسلام باشد و حضرت علی (ع) نباشد جانشینان علی نباشند.
مراجع تقلید نباشند نمی شود آنها را اجرا کرد باید قوانین اسلام را مراجع تقلید ما شیعیان یعنی حضرت آیت الله خمینی و سایرین عمل نمایند (مردم با صدای بلند صلوات فرستادند) باید علماء آزاد باشند و روحانیون آزاد باشند جامعه روحانیت را آزاد گذاشت تا این قوانین اجرا شود مملکت، مملکت اسلامی است پس چرا مردم این همه در بدبختی و مذلت بسر می برند چرا خفقان همه جا را گرفته است چرا نمی گذارید مردم قرآن تلاوت کنند و به مسائل دینی برسند چرا آقایان شجونی، مروارید و حجازی را گرفتید؟ آخر چه دلیلی دارید که آنها را به زندان برده اید آخر چه دلیلی دارید که رهبر شیعیان عالم حضرت آیت الله خمینی را در زندان نگه داشته اید1 و نمی گذارید که مردم بیچاره از وجود مبارکشان کسب فیض کنند مگر این همه ظلم و جور قابل دوام هست شما با این کارهایتان احساسات مردم را تحریک می نمائید تا برضد شما قیام کنند شما اگر راست می گوئید که طرفدار دین و مذهب اسلام هستید چرا نمی گذارید روحانیون و وعاظ این مجالس سوگواری را برگزار کنند؟ قانون اسلام باید توسط یک فرد مسلمان اداره شود نه اینکه یک نفر عیاش و شرابخوار بر ما حکومت نماید آقایان خوب قوانین اسلام را درک کنید خوشحالم از اینکه عده زیادی از رفقای عزیز دانشجو در اینجا حضوردارند من به شما سفارش می کنم که بروید دنبال دین اسلام و قوانین اسلامی را بگیرید تاکنون نگذاشته اند که این دین مقدس تبلیغ شود و به گوش جهانیان برسد نفسها را در گلو خفه کرده اند شما هستید که باید در این راه پیش قدم باشید یاد بدهید در زمان آیت الله بروجردی یک نفر دانشمند ارمنی کتاب بزرگی در مورد دین اسلام و حقانیت امام حسین نوشت این کتاب را آیت اله بروجردی دستور دادند تا به فارسی و به زبانهای خارجی ترجمه شود و به چاپخانه داده شد ولی چون گویا مطالب آن با منافع نامشروع و امیال شخصی مسئولین مطابقت نمی کرد آن هم مثل هزاران کتابهای دینی دیگر در همانجا بایگانی شد تا بالاخره با اصرار آقای بروجردی به یک صورت دیگری که طبق نظر خودشان بود و لطمه ای برای ریاستشان نمی زد به چاپ رسید پس ای جوانها بیدار باشید نگذارید قوانین اسلامی از بین برود چرا جوانان ما را از فراگرفتن علوم دینی منع کرده اید چرا نمی گذارید جوانان ما با قانون اسلام آشنا شوند حالا یک نفر دانشجوی سال 2 دانشسرای عالی فنی مختصر اطلاعی در مورد اسلام و قوانین با ارزش آن ندارد باری شما آموزش علم و معرفت را از فرزندان این مملکت گرفتید و در عوض فرهنگ خارجی را جایگزین آن کردید من باز هم از روی منبر به شما مسئولین گوشزد می کنم ما منظوری نداشته و غرض نداریم کمی به خود آیید والا این کارها به ضرر خودتان تمام می شود ما باید حقایق را بگوئیم در اینجا حتما از آقایان مأمورین محترم وجود دارد و من می دانم که خیلی از آنها با ایمان و با تقوا می باشند.
چه می شود کرد آنها هم معذورند زیرا می دانید که المأمور معذور.
باری ما هم مأمور هستیم و ما هم معذوریم ما هم مأمور هدایت مردم براه حق و حقیقت هستیم ما نیز می خواهیم که فقر و فلاکت از این مملکت رخت بر بندد ما ریاست نمی خواهیم ثروت نمی خواهیم ما که این دنیا را نداریم یعنی مثل بعضیها از عیش و نوش بهره ای نمی بریم پس اقلاً بگذارید آخرت را برای خود بگیریم رستگار شویم باری ما از اول وضعمان معلوم است طلاب ما با ماهی 30 تومان می سازند که آنهم با گرفتاری حضرت آیت الله دچار بحران شده است و به علت وضع اسفناک اقتصادی دچار بحران شده است مردم هم نمی توانند مثل سابق با رأی و عقیده خود کمک کنند.
آقایان مسئولین شما از روحانیون پشتیبانی کنید طرفداری کنید و این به صلاحتان است مگر آن مدتی که رادیو مسکو به ملت ما فحش می داد یادتان رفته که چطوری دست به دامن روحانیون می بردید همیشه اینطور نمی شود که تعریف کنند بالاخره آن روزها باز هم خواهد آمد چرا وقتی می گویید که روحانیون طرفداران فلان دولت هستند و گاهی می گویید که آنها مرتجع هستند چرا به روحانیت تهمت می زنید آیا ما مرتجع هستیم آیا آیت الله خمینی مرتجع است؟ چرا نمی گذارید جناب آقای فلسفی در منابر و برای برادران دینی سخنرانی نمایند ما به موقع خود را نشان دادیم این جریانات اخیر و کشت و کشتار که همه می دانند بدست کی انجام شد؟ به نفع طبقه روحانیت تمام گردیده.
و روحانیت مثل یک معدن گرانبهائی که در دل خاک باشد و بوسیله عواملی وجود خود را ظاهر سازد قیافه اصلی خود را نشان داد و به همه فهماند که جز استقلال مملکت و سرکوبی بیگانگان و استعمارگران و رفاه حال ملت بدبخت چیز دیگری ندارند پس شما هستید که باید ببینید و کاری نکنید که هم این شکاف که به وسیله استعمارگران و بیگانگان بین ما ایجاد شده روزبروز عمیق تر گردد سعی کنید این شکاف را پرکنید و ملت مسلمان را خوشبخت سازید آن وقت است که واقعا یک مملکت اسلامی بوجود آورده اید آن وقت است که می توانید ادعا کنید ما هم یک کشور مستقلی هستیم و سرنوشت و ملت بدست خود او است.
ناطق سپس در مورد حکومت معاویه و یزید و اینکه چطور بیت المال را صرف هزینه تبلیغات بیهوده به نفع خود می نمودند مفصلاً صحبت کرد : روزی که معاویه به حضور حضرت علی به یک مجلسی آمده بود یک عده از اطرافیانش بپا خواستند و احترام کردند ولی عده زیادی از یاران صمیمی حضرت به او اعتنا نکردند معاویه گفت علت چیست و چرا به من احترام نکردید جواب دادند که ما پیرو حضرت علی (ع) هستیم و از وی طرفداری می کنیم معاویه جواب داد باری من احتیاجی به طرفداری شما آبکش ها که با شترها آب می کشید ندارم من با اعیان و اشراف و ماشین زیر پاها سر و کار دارم باری معاویه با آن اکثریت مسلمان کار نداشت تنها با یک عده که با پول به دور خود جمع کرده بود سروکار داشت.
نامبرده در پایان دعا کرد و گفت خدایا ما را یاری کن.
خدایا علمای ما را موفق بدار خدایا وجود حضرت آیت الله خمینی مرجع تقلید شیعیان را سلامت بدار.
خدایا وجود مبارک ایشان را از بلاها محفوظ بدار.
خدایا آنهایی که بدین اسلام، قرآن و علمای اسلام خدمت می کنند موفق و و منصورشان بدار.
خدایا آنهایی که با علماء مخالفت می کنند، دین اسلام را می خواهند از بین ببرند، اگر قابل هدایت هستند هدایتشان فرما و اگر نیستند وجودشان را از صفحه روزگار نابود کن.
خدایا مریضهای ما را شفا بده آقای محلاتی در آخر از مردم خواست که سکوت را رعایت کنند و هیچگونه شعاری ندهند و ساعت 1630 دقیقه از منبر پائین آمد و مردم مثل روز قبل او را به بیرون هدایت نمودند.
2 مختار سعید 1ـ اطلاعیه بدهید.
2ـ قسمتهای جالب در گزارش روزانه درج شود.
21 /11 /42

توضیحات سند:

1ـ اشاره به دستگیری و بازداشت امام خمینی (ره) و جریان پانزده خرداد سال 42 دارد : بهار 1342 ایران و به ویژه شهر قم پرتلاطم و جنب و جوش بود و کانون این خروش منزل حضرت امام (ره) در قم بود.
محرم 1383 ق مصادف با خرداد 1342 بود.
در ایام عزاداری سرور شهیدان، نام حضرت امام (ره) و نظرات ایشان ورد زبان محافل و هیأت های مذهبی بود.
حکومت پهلوی که می دانست روحانیون مخالف در این ایام به خوبی از فرصت استفاده می کنند وحشت زده در صدد جلوگیری از تبلیغات ضد رژیم برآمد و به وعاظ دستور داد که در ایام عزاداری از طرح مباحث سیاسی به ویژه مسائل روز خودداری ورزند.
اما حضرت امام (ره) با علمای قم مذاکره کرد و از آنان خواست تا هر چه بیشتر عاشورا را به نقطه اوج نهضت رسانند و پیشنهاد کرد روحانیون روز عاشورا به مدرسه فیضیه بروند و برای مردم سخنرانی کنند.
رژیم که از شور و هیجان و ازدحام مردم در مدرسه فیضیه وحشت داشت سعی کرد تا با شایعه پراکنی مردم را بترسانند و در صبح روز عاشورا یکی از مقام های ساواک از طرف شاه حضرت امام را تهدید کرد که اگر بخواهد در مدرسه فیضیه سخنرانی کند کماندوها آنجا را به آتش و خون می کشند، پاسخ امام خمینی این بود که ما هم دستور می دهیم که فرستادگان اعلیحضرت را تأدیب نمایند.
به رغم تهدیدات شاه، عصر روز عاشورا امام (ره) از منزل خارج شدند و در میان ابراز احساسات انبوه جمعیت بی سابقه وارد مدرسه فیضیه شدند و نطق تاریخی و سرنوشت ساز خویش را ایراد کردند.
امام در سخنانشان به صراحت و به شدت به شاه و سیاست های حکومت او اعتراض کردند و او را مجری برنامه ها و مقاصد آمریکا و اسرائیل معرفی کردند و نتیجه سیاست های رژیم را نابودی اسلام و بدبختی ملت دانستند.
درپی این سخنان، مأموران رژیم در شب 12 محرم مطابق 15 خرداد 1342 به منزل حضرت امام هجوم بردند و حدود 3 بعد از نیمه شب ایشان را دستگیر و شبانه به تهران منتقل و در زندان قصر زندانی کردند.
این اقدام رژیم عامل بروز قیام 15 خرداد 1342 شد.
خبر دستگیری رهبر انقلاب با سرعت در سراسر ایران انتشار یافت.
مردم قم قبل از دیگر شهرها قبل از طلوع آفتاب 15 خرداد در جوار منزل حضرت امام (ره) اجتماع کردند و به اتفاق حاج آقا مصطفی به سوی حرم حضرت معصومه (س) رفتند.
علماء و روحانیون هم که در منزل آیت الله گلپایگانی جمع شده بود، بعد از صدور بیانیه ای به مردم پیوستند و فریاد یا مرگ یا خمینی در آسمان قم طنین افکند.
جمعیت انبوه سپس به راهپیمایی پرداخت اما هنوز از حرم چندان فاصله نگرفته بودند که با رگبار مسلسل نیروهای رژیم مواجه شدند و درگیری آغاز شد که تا ساعت 5 بعد از ظهر ادامه داشت و سپس شهر قم در خاموشی فرو رفت.
طی این درگیری صدها نفر از مردم بی دفاع شهید و مجروح شدند.
در تهران تظاهرات مردم خشمگین از بازار بارفروشان در مرکز شهر شروع شد.
کشاورزان ورامین، کن، جماران و دیگر روستاهای اطرف به سمت تهران سرازیر شدند جمعیت انبوه با شعار مرگ برشاه در خیابانهای اطراف بازار تهران به حرکت درآمد.
نام شاه را از میدان و مسجد برداشتند و جای آن را نام حضرت امام (ره) قرار دادند.
رژیم که از قیام عمومی مردم تهران به وحشت افتاده بود، نیروهای ارتش و تانکها را به خیابانها گسیل داشت و تهران یکی از خشونت آمیزترین و خونین ترین روزهای تاریخ خود را پشت سر نهاد.
رگبار مسلسلها و گلوله های تانکها سیل خون در خیابانهای مرکز تهران به راه انداخت و چندین هزار نفر از مردم که خواسته های مشروع و قانونی داشتند شهید و مجروح گردیدند.
همزمان با تهران و قم در شهرهای دیگر هم مردم قیام کردند.
در شیراز و خمین، زادگاه حضرت امام (ره) مردم پرتحرک تر بودند؛ ر.ک : بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، انتشارات راه امام، چاپ ششم، مهرماه 1359، صص 448 ـ 476.
2ـ شهید محلاتی در خاطرات خود به این سخنرانی اشاره می نماید : «در خلال این مدت هم در مسجد جامع تهران ما با رفقا برنامه ای تنظیم کردیم.
خدایش رحمت کند با مرحوم حاج مهدی عراقی و چند نفر از برادرها قرار گذاشتیم که هر روز یک نفر سخنرانی کند و بعد دیگری، همین طور ماه رمضان دو مرتبه شروع به فعالیت کردیم.
در این جریان دو روز هم نوبت من بود، روز اول که سخنرانی کردم آمدند در مسجد را قفل کردند اما بعد که دیدند نمی شود، در مسجد را باز کردند ولی بلندگو را برداشتند، فرشها را جمع کردند حتی فرش روی منبر را هم برداشتند.
ولی با همان وضع من رفتم و روز دوم هم سخنرانی کردم.
روز سوم مجددا در مسجد را قفل کردند.
» ر.ک : خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 68.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 27




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.