صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجوئی از : صادق اسلامی

تاریخ سند: 3 فروردین 1344


بازجوئی از : صادق اسلامی


متن سند:

س ـ با احراز هویت شما بفرمائید کمیته مرکزی هیئت مؤتلفه اسلامی تا قبل از دستگیری شما چند جلسه تشکیل داده است و در این جلسات درباره چه موضوعاتی بحث و گفتگو گردیده و چه تصمیماتی اتخاذ و احراز نمودند؟ ج ـ هیئت ما (که البته هنوز نامی برای آن انتخاب نشده بوده است و احتیاج به نام نداشته) مانند همه هیئتها هفتگی بوده یعنی هفته ای یک بار تشکیل می شده است.
ولی تعداد جلسات آن را بخاطر ندارم.
و مطالب هم مسائل دینی و چگونگی نحوه تبلیغات اسلامی بوده که موضوعات همه آنها اکنون در مد نظرنیست.
محمدصادق اسلامی س ـ به سؤال بالا به طور دقیق جواب دهید و حقیقت را کتمان نکنید.
ج ـ البته در جلسات معمولاً مسائل روز مسلمین و مشکلات روحانیت هم مطرح و مورد بحث قرار می گرفته است و مخصوصا درباره شایعات هم گاهی بحث می شده و شخص مامور تحقیق در اطراف آن می گشته است مثلاً شایعاتی که درباره دارالتبلیغ1 قم وجود داشت مدتها وقت ما گرفته می شد و بعد که تحقیق می شد خلاف واقع بود ـ یکی از جلساتی که خیلی طول کشید و مدتی بحث شد سخنرانی حضرت آیت الله خمینی قبل از تبعید بود.
چون قبل از آن از موضوع مصونیت و کیفیت آن که چگونه امریکائیها بر جان و مال مسلمین تسلط بلامنازع خواهند داشت صحبت شد و قرار شد هر چه بیشتر توجه مردم را جلب نمایند برای اطلاع از سخنرانی که چند روز بعد اعلامیه ایشان صادر گردید.
و همه مطلع شدند.
چند روز بعد که آقای آیت الله خمینی تبعید2 شدند در جلسه آقای امانی از اینگونه کارها اظهار یأس نمودند و می گفتند که باید راه بهتری پیدا کرد اما همیشه در پرده به همین نحو که ذکر شد صحبت می کردند تا اینکه در جلسات شرکت نکردند و جریان ترور اتفاق افتاد و آقایان عسگری و لاجوردی و مدرسی دستگیر شدند و چون بعضی دیگر از دوستان ما هم نبودند لذا تعداد افراد تا حدود شش نفر تقلیل یافت جلسات هم اکثرا منازل ـ اینجانب ـ آقای شفیق ـ آقای امانی ـ آقای عسگری ـ آقای توکلی ـ آقای حبیب اللهیان تشکیل می شد ولی کدام جلسه در منزل چه شخصی بود بخاطر ندارم.
محمدصادق اسلامی س ـ جلسه ای که بعد از تبعید آیت الله خمینی تشکیل گردید.
درست فکر کنید در منزل چه شخصی بوده است.
و منظور صادق امانی از اظهار اینکه راه بهتری باید پیدا کرد چه بوده است؟ ج ـ به احتمال قوی منزل خود ایشان بودیم که چنین صحبتی نمودن و همین که خواستند توضیح بیشتری بدهند یعنی با اشارات تا حدودی مطلب را می خواستند بیان کنند ولی رفقا چند نفری گفتند این صحبت ها مضر است و جلوگیری کردند.
س ـ آقای صادق امانی چه صحبتی نمود که رفقا شما در مقابل صحبت ایشان گفتند که این صحبتها مضر است و این اشخاص را نام ببرید؟ ج ـ ایشان گفتند که باید این قاعده را که همیشه مسلمین خورنده باشند لغو کرد و به کار دیگری متوسل شد که جواب این صدمه ها باشد.
از جمله کسانی که اعتراض کردند من، آقای عسگری و آقای میرفندرسکی.
البته همه معترض بودند ولی چون دیگر ادامه نیافت لزومی به اعتراض بقیه نبود.
3 محمد صادق اسلامی س ـ منظور از اظهار آقای امانی درباره اینکه این قاعده را که همیشه مسلمین خورنده باشند لغو کرد و به کار دیگری متوسل شد که جواب این صدمه ها باشد چه بوده است؟ ج ـ چون در این دو سه سال اخیر به روحانیت و مردم لطمه های زیادی وارد شده بود از قبیل توهین به آیت الله خوانساری4 و افتادن ایشان در زیر دست و پای مردم و همچنین توهین به سایر روحانیون تهران و بعد حمله به طلاب مدرسه فیضیه و محصور کردن مراجع و جلوگیری از تماس مردم با آقایان و همچنین توقیف حضرت آیت الله خمینی و سایر روحانیون و بعد فرستادن اجباری مراجع از تهران به شهرستانها و بعد جلوگیری از مجالس دینی و صحبت وعاظ و بعد لطمه هائیکه در خلال این جریانات به مردم وارد می شد و از قبیل ضرب و توقیف و غیره ...
منظور ایشان از لطمه خوردن به مسلمین بود ولی درباره اقدام بهتر همانطور که ذکر گردید ایشان توضیح بیشتری ندادند و از صحبت ایشان جلوگیری شد.
محمدصادق اسلامی س ـ تا انسان از عمل خلاف یا اینکه از نظر شخصی که جنبه خلاف و مضره داشته باشد چیزی درک ننماید.
چگونه می تواند از آن نظر جلوگیری کند.
توجه بفرمائید.
حقیقت را بگوئید.
و به طور صریح بیان کنید که نظر صادق امانی از صحبتش درباره راه بهتر انتخاب کردن و به کارهایی متوسل شدن که جواب این صدمه ها را بدهد چه بوده است؟ ج ـ ایشان به هیچ وجه مطلبی که به صراحت در موضوع داشته باشد بیان نکردند ولی ما از نحوه بیان ایشان و ناراحتی ایشان حس کردیم ایشان راهی غیر از آنچه که تاکنون مراجع پیموده اند در نظر دارند در حالی که ما طبق دستور شرع وظیفه داریم هیچ عمل برخلاف نظر مرجع تقلید انجام ندهیم و آنها هم همیشه در اعلامیه های خود تذکر می دادند که حفظ آرامش بنمائید در حالی که ایشان می گفتند این کارها دیگر فایده ندارد و منظور ایشان هم اعلامیه صادر کردن بود که بی نتیجه است و ما از این صحبت ایشان درک کردیم ایشان دیگر این کارها را (یعنی اعتراض به وسیله اعلامیه) را بی ثمر می دانند و می خواهند کار حادی بنمایند که در خور ما نیست.
اشخاصی که حضور داشتند بنده ـ آقای سیداسداللّه لاجوردی ـ آقای عسگری ـ آقای توکلی5 ـ آقای شفیق ـ آقای مدرسی ـ آقای رحمانی ـ آقای عراقی ـ آقای امانی ـ آقای خلیلی ـ میرفندرسکی ـ منظور از کار حادی که عرض کردم البته استنباط خود بنده بود و من فکر کردم ایشان می خواهد چند نفر همفکر پیدا کند تا مثلاً صدمه ای به مسئولین امور برساند و لذا از ادامه صحبت ایشان جلوگیری کردم.
(البته صدمه مؤثری که در تندروی کارها جلوگیری کند و البته چنین صدمه ای ممکن بود صدمه جانی هم دربرداشته باشد) محمدصادق اسلامی س ـ صحبت آقای صادق امانی در جلسه مذکور درباره کارهای حاد که این کار به استنباط شما صدمه جانی هم دربرداشته با ماده 4 اساسنامه هیئت مذهبی اسلامی مورد بحث که توسط شما تدوین یافته و کارهای فعال.
برنده و متحرک مطابقت می نماید.
و به طور عملی هم انجام گرفت در این مورد چه می گوئید؟ ج ـ تا آنجا که از اساسنامه به خاطر اینجانب هست در آنجا چهار ماده به ترتیب ذکر گردیده است که ماده چهار آن این است انتخاب کردن راهی روشن و عملی برای بوجود آوردن یک جامعه نمونه اسلامی که در عین پاکی برنده و متحرک و فعال باشد.
منظور بنده و کلیه کسانی که آن را امضا کرده بودند این بود که پس از روشن شدن مردم به تعالیم اسلام و عمل به آن یک ملتی بوجود آید که به وظایف خود آشنا باشد و برنده در مقابل کلمه قاطع در عربی است و شخص یا جمع قاطع کسانی را می گویند که در پیشامدها و مقابله با آنها مردد و بی حرکت نماند بلکه قاطعیت داشته باشند و باز توجه آقایان را جلب می کنم به اینکه ماده چهار پس از بوجود آمدن یک ملت یکپارچه و وظیفه شناس است نه چند نفر.
محمدصادق اسلامی س ـ صدمه زدن به مسئولین امور که در فوق ذکر گردید.
منظور مسئولین امور چه اشخاصی بوده اند؟ ج ـ عرض کردم این یک استنباط مبهم خود بنده بود دیگر تجزیه نکردم قاعدتا اهم آنها اعضای دولت خواهد بود.
محمدصادق اسلامی س ـ در چند جلسه بعد از ترور شرکت کردید؟ ج ـ دو سه جلسه.
محمدصادق اسلامی س ـ در این جلسات چه اشخاصی شرکت داشتند؟ ج ـ به طورکلی خود من ـ آقای توکلی ـ آقای شفیق ـ آقای میرفندرسکی ـ آقای مهدیان ـ آقای حبیب اللهیان ـ (که همه مرتب نبوده اند) محمدصادق اسلامی س ـ در جلسه ای که صادق امانی صحبت از کارهای حاد نمود.
جلسه مذکور در چه زمانی تشکیل گردید؟ ج ـ دقیقا بخاطر ندارم احتمالاً حدود یک ماه پس از تبعید آقای خمینی.
محمدصادق اسلامی س ـ در جلسه مذکور که آقای صادق امانی صحبت از کارهای حاد نمود و مورد اعتراض حاضرین قرار گرفت و شما استنباط کردید که نظر ایشان جمع نمودن چند نفر همفکر برای انجام کارهای حاد می باشد و این کارها جنبه صدمه زدن به مسئولین امور یعنی هیئت دولت و اعضای دیگر کشور دارد.
به چه علت به دستگاههای انتظامی خبر ندادید؟ ج ـ همان طور که عرض کردم اولاً ایشان صراحتا چیزی نگفت و ثانیا با جلوگیری که از صحبت ایشان کردیم فکر کردیم ایشان منصرف شده است چون با توضیحاتی که عرض شد که یک فرد مسلمان برخلاف نظر مراجع تقلید قدم برنمی دارد و لذا فهمیدم که ایشان هدایت شده و وظیفه ما این است که اگر کسی فکر غلطی داشت او را هدایت کنیم و بی جهت گرفتارش نکنیم.
محمدصادق اسلامی س ـ صحت گفتار خود را به چه نحو گواهی می نمائید؟ ج ـ با امضا محمدصادق اسلامی

توضیحات سند:

1ـ دارالتبلیغ اسلامی : یکی از اقدامات شریعتمداری راه اندازی دستگاهی به نام دارالتبلیغ بود که با ظاهری روشنفکرانه بتواند خدماتی را در زمینه فرهنگ به جامعه ارائه دهد.
اگر چه به ادعای طرفداران آن با الهام علمی و عملی از پیامبر اسلام و برنامه جالب و جاویدان رئیس مذهب تأسیس گردید و توانست با بیش از هشتاد کشور اسلامی رابطه مطبوعاتی و علمی پیدا کند، اما تأسیس آن با توجه به جمیع شرائط و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی به نفع رژیم شاه بود دارالتبلیغ بیش از آنکه بتواند مرکزی برای نشر معارف اسلامی باشد به عنوان ابزاری برای رژیم تبدیل شد.
امام خمینی با اتخاذ موضعی هوشیارانه در برابر این موسسه، مانع از هرگونه چیرگی و تسلط رژیم بر حوزه گردید.
و همین نظر غیر خوشبینانه امام به دارالتبلیغ مایه بدبینی و بدگمانی ملت ایران، عالمان اسلامی و محصلان علوم دینی نسبت به آن گردید.
با این وجود رژیم شاه از دارالتبلیغ بهره برداری فراوانی کرد.
درالتبلیغ در روز پنجشنبه 15 مهر ماه 1344 یعنی دو روز پس از تبعید امام خمینی از ترکیه به عراق در قم افتتاح شد.
2ـ تبعید امام خمینی (ره): رژپم شاه که از بالا گرفتن نارضایتی مردم و تحریک افکار عمومی، سخت وحشت کرده بود.
دریافت که با بودن رهبر و پیشوای آگاهی چون امام خمینی (ره) در ایران، نه تنها پیاده کردن طرحهای به اصطلاح اصلاحی شاه ممکن نیست بلکه اساس رژیم نیز در معرض زوال قرار دارد، لذا مصمم شد که با دستگیری و تبعید ایشان خود را از مهلکه رها سازد.
شب 13 آبان 1343 صدها کماندو مسلح، خانه امام را در قم محاصره کردند، از بام و دیوار وارد منزل شدند و برای دستگیری ایشان به جستجو و ضرب و شتم خادمین منزل پرداختند.
ماموران پس از یک سلسله اقدامات توهین آمیز، امام را با اتومبیلی که آماده شده بود، به تهران انتقال دادند.
اتومبیل حامل امام، فاصله بین قم ـ تهران را در مدتی کمتر از90 دقیقه پیمود و به فرودگاه مهر آباد رسید.
هنوز آفتاب روز 13 آبان سر از افق بیرون نیاورده بود که رهبر بزرگ نهضت، به جرم دفاع از استقلال وطن و بهروزی هموطنان مسلمان به ترکیه تبعید گردید.
در سپیده دم همان روز، فرزند بزرگ امام، آیت الله شهید حاج سید مصطفی خمینی، دستگیر و به زندان قزل قلعه منتقل شد.
اطلاعیه سازمان اطلاعات و امنیت کشور از رادیو پخش و در مطبوعات نیز منتشر شد.
متن اعلامیه بدین شرح بود : «طبق اطلاع موثق و شواهد و دلائل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه ملّت و امنیت و استقلال و تمامیّت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ سیزدهم آبانماه 1343 از ایران تبعید گردید.
» ر.ک : کوثر، ج 1، صص 167 ـ 166؛ نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج 1، صص 744 ـ 740 3ـ ر.ک : پاورقی ص 26 همین کتاب.
4ـ آیت الله سیداحمد خوانساری در سال 1275 ه ش به دنیا آمد.
تحصیلات خود را در شهر قم آغاز نمود.
بعدها با مسافرت به نجف اشرف ادامه علوم دینی را در این شهر پی گرفت و از محضر عالمانی چون: آخوند خراسانی و آقا ضیاء عراقی بهره برد.
ایشان در سال 1297 به ایران مراجعت و در شهر اراک ساکن شد.
همزمان با تأسیس حوزه علمیه قم که با تدبیر آیت الله العظمی حائری یزدی صورت گرفت، آیت الله خوانساری با ایشان تشریک مساعی کرد.
وی در سال 1319 به درخواست مردم تهران و تقاضای آیت الله بروجردی به تهران آمد و در این شهر ساکن شد و به تربیت طلاب علوم دینی پرداخت.
آیت الله خوانساری در دی ماه سال 1363 ه ش دارفانی را وداع گفت و با تشییع با شکوه در تهران و قم در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
5ـ ابوالفضل توکلی بینا فرزند علی در سال 1312 ه ش در شهرستان مذهبی قم متولد شد.
وی که به شغل بلور فروشی اشتغال داشت، در تاریخ 20 /12 /1342 به علت پخش اعلامیه به امضای حوزه علمیه قم در شهرستان قم دستگیر و به تهران اعزام شد و دو روز بعد با سپردن تعهد آزاد گردید.
مشارالیه یک سال بعد در تاریخ 11 /12 /43 به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی مملکت دستگیر و به دو سال حبس محکوم و در تاریخ 2 /12 /45 آزاد گردید.
وی در گزارش ساواک از اعضای سازمان مرکزی و فعالین سر سخت هیئت های مؤتلفه معرفی گردید، که ضمن ارتباط با حضرت امام خمینی (ره) اعلامیه کاپیتولاسیون را از معظم له تحویل گرفته و برای تکثیر به تهران آورده است.
وی هم اکنون در نهاد ریاست جمهوری مشغول به کار است.

منبع:

کتاب شهید محمدصادق اسلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 42



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.