صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 19 اسفند 1343


متن سند:

گیرنده : تیمسار ریاست ساواک مدیریت کل اداره سوم فرستنده : ساواک استان مرکزشماره : 27026 /20 الف عطف : 26916 /20 الف ـ 18 /12 /43 در مورخه 27 /12 /43 از آقایان سیدمحمود میرفندرسکی، عزت اللّه خلیلی، حبیب اللهیان، ابوالفضل توکلی بینا، حسین رحمانی بازجوئی به عمل آمد نتایج حاصله بشرح زیر می باشد.
سیدمحمود میرفندرسکی، تائید نموده دو اعلامیه به امضای خمینی یکی درباره محاکمات آقایان مهندس بازرگان1 و طالقانی و دیگری درباره چهلم فاجعه قم وسیله هیئت مؤتلفه اسلامی پخش شده است.
ضمنا در مورد اعلامیه به مناسبت سالروز فاجعه خونین مدرسه فیضیه به امضای جمعیتهای مؤتلفه اسلامی که در این اعلامیه نسبت به مقامات عالی مملکتی اهانت شده اظهار داشته ظاهرا مال جمعیت مؤتلفه اسلامی است و در کمیته مرکزی مطرح شده ولی بنده نبوده ام که رای بدهم.
عزت اللّه خلیلی، درباره اعلامیه (به مناسبت سالروز فاجعه خونین مدرسه فیضیه به امضای هیئتهای مؤتلفه اسلامی) اظهار داشت این اعلامیه در منزل اسداللّه لاجوردی که آقایان حبیب اللهیان، میرفندرسکی، میرمحمد صادقی، عزت اللّه خلیلی، مهدی بهادران، عسگری، مهدی عراقی، شفیق.
توکلی، اسلامی، مدرسی، رحمانی و خود لاجوردی حضور داشتند وسیله آقای عسگری مطرح شد که بنده در مورد انتشار آن مخالفت کردم.
در مورد اعلامیه چهلم فاجعه قم اعتراف نموده که پنجاه عدد از آن را از مهدی شفیق گرفته و در مساجد داخل جامهری گذارده است.
ضمنا درباره اعلامیه محاکمات آقایان مهندس بازرگان و طالقانی اعتراف نموده این اعلامیه را از مصطفی خمینی2 گرفته و مطالعه نموده ام.
حبیب اللهیان، اظهار داشته اطلاع دارم که اعلامیه جمعیت های مؤتلفه از طرف آن جمعیت بوده لکن به نظر من نرسیده است.
ابوالفضل توکلی بینا، درباره جلسه ای که اعضای کمیته مرکزی هیئت مؤتلفه در منزل عسگری بوده اند که در آن جلسه صادق امانی راجع به انجام کارهای حاد صحبت کرده اظهار داشته تا آنجا که ممکن است این صحبت شده باشد از طرف آقای صادق امانی بوده که حتما به او اعتراض شده چون مطابق اساسنامه اصلاً این فکر در ما نبوده است.
حسین رحمانی اظهار داشته آقایان عسگراولادی رابط بین تهران و قم بوده و هیئت مذکور با مراجع تقلید قم آیت الله خمینی، شریعتمداری، نجفی، گلپایگانی، مشهد آقای میلانی، نجف آقای حکیم3 و شاهرودی4 و خوئی در تماس بوده است.
نامبرده اضافه می نماید که جلسات کمیته مرکزی که در آن شرکت نموده در منازل آقایان عسگری، صادق امانی، مهدی شفیق، حبیب اللهیان تشکیل می شد و همچنین اظهار نموده در این جلسات آقایان عسگری، میرفندرسکی و صادقی مسئول تهیه اعلامیه ها بوده اند.
رئیس ساواک استان مرکز.
مولوی

توضیحات سند:

1ـ مهندس مهدی بازرگان در سال 1284 ه.
ش در تبریز به دنیا آمد.
پس از پایان تحصیلات متوسطه جزو دانشجویان اعزامی، به فرانسه رفت.
پس از بازگشت، در سلک اساتید دانشگاه تهران به اشتغال پرداخت و تا ریاست دانشکده فنی این دانشگاه پیش رفت.
در اولین سال از دهه چهل به همراه یداللّه سحابی نهضت آزادی ایران را پایه گذاری کرد.
تلاشهای سیاسی این حزب با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده است.
بازرگان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 بر اساس قولی که در فرانسه مبنی بر پذیرش اصول انقلاب داده بود به فرمان امام به نخست وزیری دولت موقت منصوب شد.
اما دولت وی به دلیل گرایشهای سیاسی خاص از اهداف انقلاب و خط مشی رهبری انقلاب به مرور فاصله گرفت.
پس از اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام دولت بازرگان استعفا داد.
وی در دی ماه 1373 ش در گذشت.
ر.ک : کوثر، ج 2، ص 101 2ـ آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی فرزند گرامی امام خمینی(ره) در 12 رجب 1349 برابر با 1309 ش در قم به دنیا آمد.
پس از اتمام دوره تحصیلی ابتدایی به فراگیری معارف دینی پرداخت.
با ادبیات عرب آشنا گردید و دوره سطح را در نزد استادان برجسته حوزه علمیه قم از جمله آیات طاهری، صدوقی، شیخ محمد جواد اصفهانی و محمدباقر سلطانی طباطبائی فرا گرفت.
در 21 سالگی به درس خارج فقه و اصول آیات عظام بروجردی و حضرت امام حاضر شد.
همچنین از درس خارج آیه اللّه محقق داماد هم بهره مند گردید.
حاج آقا مصطفی به علوم معقول هم روی آورد و در محضر سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و علامه طباطبائی فلسفه و کلام را خواند و در این علوم نیز تبحر یافت.
ایشان همچنین در علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات گسترده ای کسب کرد.
حاج آقا مصطفی در 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید ایشان در دوران مبارزه همواره در کنار حضرت امام بود و هیچ گاه نتوانست از معظم له جدا باشد و در این مسیر رنجها و مشقات فراوانی را متحمل گردید.
از آغاز مبارزه حضرت امام (ره) تا زمان تبعید ایشان به ترکیه در آبان 1343 پشت سر امام گام برمی داشت.
همزمان با دستگیری و تبعید رهبر نهضت، منزل حاج آقا مصطفی نیز مورد تعرض مأموران رژیم قرار گرفت ایشان نیز دستگیر و روانه زندان قزل قلعه شد.
اما در اثر اعتراض و انتقاد مراجع و علماء و نیز فشار افکار عمومی رژیم مجبور شد ایشان را آزاد کند.
آیت الله حاج آقا مصطفی پس از رهایی از زندان به حضرت امام در ترکیه پیوست و در 1344 ش به همراه امام به نجف رفتند.
حاج آقا مصطفی در نجف حدود ده سال به تدریس دوره خارج فقه و اصول و فلسفه (اسفار) پرداخت و حوزه درس ایشان سومین حوزه در نجف بود.
افزون برآن آثار ارزشمندی در فقه و اصول، تفسیر و فلسفه به رشته تحریر در آورد.
آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی روز اول آبان 1356 مطابق با نهم ذیقعده 1398 ق در غربت به طور ناگهانی و مرموزی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
قضیه رحلت ایشان بسیار مشکوک است.
در آخرین شامگاه حیات، حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی و صغری خانم خادمه منزل حاج آقا مصطفی آخرین افرادی هستند که با ایشان دیدار می کنند.
قرار بوده است که آن شب دو نفر به دیدن حاج آقا مصطفی بیایند.
کسی خبر از آمدن آنها ندارد.
اما سحرگاه روز بعد صغری خانم خادمه منزل آقا مصطفی با پیکر بیجان ایشان در اتاقش روبر می شود.
از آنجا که علائمی از مرگ طبیعی مشهود نبوده، عده ای از نزدیکان ایشان یقین بر مسمومیت وی پیدا می کنند و خواستار کالبد شکافی می شوند.
اما حضرت امام به دلیل بدبینی نسبت به سوء استفاده احتمالی بعثی ها از این جریان، با کالبد شکافی مخالفت می کنند.
پیکر حاج آقا مصطفی را به کربلا می برند و در کنار خیمه گاه شط فرات غسل می دهند و پس از طواف در حرم حضرت امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل به نجف باز می گردانند.
تشییع جنازه باشکوهی صورت می گیرد.
پس از اقامه نماز توسط آیت الله خویی بر پیکر ایشان در ایوان طلای حضرت امیر در مقبره معروف کمپانی به خاک سپرده می شود.
شهید دکتر مصطفی چمران عکس العمل حضرت امام (ره) در قبال شنیدن خبر ارتحال حاج آقا مصطفی را چنین بازگو می کند : «جمعی از طلاب با چشم اشکبار به اتاق امام خمینی می روند و در حالی که زار زار می گریستند فقدان حاج آقا مصطفی را به معظم له تسلیت می گویند.
ولی پدر مصیبت دیده برآشفته می شود و حضار را جواب می کند و می فرمایند، امانتی بود که خدا به ما داد و از ما گرفت، گریه ندارد!! «ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء» (راز توفان، یادنامه آیت الله سید مصطفی خمینی؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 6، ص 332 ـ 336؛ جمهوری اسلامی، شماره 691 [30 مهر 1360]، ص 2، 3؛ خراسان، شماره 8631.
[اردیبهشت 1358]، ص 2).
2ـ ر.ک : پاورقی ص 24 همین کتاب.
3ـ آیت الله سید محسن حکیم در سال 1264 هجری شمسی در لبنان متولد شد.
پدرش مرحوم سید مهدی حکیم از مراجع زمان خود بود.
آیت الله حکیم از نه سالگی به تحصیل علوم اسلامی پرداخت محضر مراجع و مدرسان بزرگی همچون آقا ضیاءالدین عراقی، حاج شیخ علی باقری جواهری را درک کرد و در درس مرحوم میرزا محمدحسین نائینی حضور می یافت و تلمذ در محضر مرحوم سید محمد سعید حبوبی را غنیمت شمرد.
پس از رحلت آیت الله بروجردی در مقام مرجعیت شیعه، سراسر عمر خود را صرف تبلیغ دین نمود.
از نهضت امام خمینی (ره) دفاع کرد و نامه های اعتراض آمیزی به شاه نوشت.
مرحوم آیت الله حکیم همواره مورد اذیت و آزار بعثیان عراق و کمونیستهای بغداد قرار می گرفت و سرانجام پس از 84 سال زندگی پر ثمر در سال 1348 هجری شمسی دنیا را وداع گفت و در جوار رحمت حق آرمید.
برخی از آثار قلمی آیت الله حکیم.
بدین قرار است : 1ـ حاشیه ریاض المسائل 2ـ حقائق الاصول در دو جلد 3ـ مستمسک عروه الوثقی در چهار ده جلد.
ر.ک : سید محسن حکیم مرزبان حوزه نور، عباس عبیری 4ـ آیت الله سیدمحمود شاهرودی در سال 1301 در قلعه آقا عبداللّه از توابع شاهرود به دنیا آمد.
مقدمات و سطوح عالی علوم اسلامی را در شاهرود و مشهد فرا گرفت و در سال 1328 قمری برای ادامه تحصیلات رهسپار نجف شدند و از محضر اساتیدی چون آخوند خراسانی و آیت الله نائینی بهره برده و در ردیف بزرگان علما قرار گرفت.
وی سرانجام در سال 18شعبان 1394 در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
ر.ک : گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، انتشارات اسلامیه، ج 9، ص 190

منبع:

کتاب شهید محمدصادق اسلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 27


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.