صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

رودررویى ارتش با مردم در ماههاى پایانى رژیم پهلوى، نشان از خباثت سردمدارانى داشت که همه چیز کشور را به دست بیگانگان داده بودند.

رودررویى ارتش با مردم در ماههاى پایانى رژیم پهلوى، نشان از خباثت سردمدارانى داشت که همه چیز کشور را به دست بیگانگان داده بودند.


متن سند:

رودررویى ارتش با مردم در ماههاى پایانى رژیم پهلوى، نشان از خباثت سردمدارانى داشت که همه چیز کشور را به دست بیگانگان داده بودند. ارتش به دست مستشاران امریکایى بود و ژنرال‌هاى آن، در خدمت منافع آنان بودند.
یکى از اقدامات مهمى که باید صورت مى‌گرفت، جدایى بدنه عظیم ارتش بود که گوشت و پوستشان از مردم بود و على‌رغم آنکه اسلحه‌ها را به سوى مردم نشانه رفته بودند، دلهاشان با مردم بود.
این تلاش با پیام‌هاى مکرر امام و پیروى مردم عملى شد و بالاخره ارتش به مردم پیوست.
حضرت امام (ره) در دوم آبان 1357 در پاریس در این‌باره فرمودند:
«و من تعجب مى‌کنم از ارتش! یک تعجب و از این جوان‌هاى خودمان که در ایران گاهى اشتباهات دارند، این هم یک تعجب. اما از ارتش براى اینکه یک ارتشى را ایشان ـ این شاه ـ براى مقاصد خودش و براى مقاصد ارباب‌هاى خودش بدنام کرده است.
الان در بین مردم، ارتش بدنام است، براى اینکه هر کارى که مى‌خواهد بکند به وسیله اینها مى‌کند یا به وسیله ارتش مى‌کند... خودشان هم مى‌دانند که این آدم خائن است، یک ارتش خودش را ننگین کند، بدنام کند براى خاطر مقاصد یک آدم خائن که مى‌خواهد چند روز دیگر زندگى خیانتکار خودش را ادامه بدهد! تعجب دارد براى من.»
این شعر مطول با عنوان «پیام ملت ایران به ارتش» در این‌باره سروده شده است که کارمندان اداره کل هشتم ساواک آن را در آذر 57 در خیابان‌هاى تهران یافته و به ساواک تحویل داده‌اند.
* * *
به ارتش، دارم از ملت، پیامى
که، اى فرزند ملت، اى نظامى
تو باید، کاملاً هشیار باشى
بصیرت یافته، بیدار باشى
در این ایام حساس سیاسى
تکالیف خودت، بهترشناسى
بدان، ایران بود، چون خانه ما
زمین و باغ آن کاشانه... ما
به ایرانى، تعلق دارد، ایران
جز ایرانى، ندارد، مالکى آن
در ایران، نفت مى‌باشد فراوان
که دنیایى بود، محتاج بر آن
به زیر خاک ایران، گاز باشد
که در این گاز، صدها راز باشد
مس سرچشمه، دنیایى است دیگر
به نفت و گاز، مى‌باشد برابر
هزاران، معدن و گنج و دفینه
همین ایران، دارد به سینه
به دریاى شمالش، خاویار است
جنوبش را، منافع، بى‌شمار است
مناسب خاک آن، بهر زراعت
موافق وضع آن، بهر تجارت
مساعد از براى، دامدارى
بسى لایق، به سرمایه‌گذارى
هم از راه هوا، هم خاک و دریا،
بود راه عبور اهل دنیا
چو دارد، این همه ایران منابع
به هر جایش، بود، کلى، منافع
همه، چشم طمع، دارند برآن
هجوم آرند از هر سو و هر آن
اگر ملت، ز جاى خویش خیزد
براى مملکت، طرحى، بریزد
خودش از مملکت، گردد مراقب
شود از مرزوبوم آن، مواظب
و یا بگزیند، از خود، چند تن را
که گردانند آن عده، وطن را
و یا، با راى آزاد خلایق
شود مبعوث فردى خوب و لایق
که میهن را، کند، شخصا اداره
به درد خلق سازد، نیز چاره
شود مسدود، دیگر راه غارت
نبیند بیش از این ایران خسارت
بماند ثروت ایران، در ایران
شود مصرف، پى آبادى آن
ولى، دزدان معروف جهانى
که گویم، نامشان را، تا بدانى
یکى آن، آمریکاى کثیف است
که کارش خوردن مال ضعیف است
یکى آن انگلیس بى‌شرافت
کز آمریکاست برتر، در کثافت
یکى آن شوروى خرس عسل دزد
که خواهد از جهانى بى‌عمل مزد
یکى هم آلمان بى پرنسیب
که خواهد پر کند، در این میان جیب
یکى هم، چین را بایست انگاشت
که هر چه آمریکا هشت ـ برداشت
یکى هم ژاپن بد ذات باشد
که پیش آمریکا، مات باشد
اگر دزدانى از ریز و درشتند
که در دنبال صف پشت پشتند
نمى‌خواهند ایران، باشد آزاد
شود این مملکت، معمور و آباد
اگر حاکم شود، ملت به کشور
به دزدى بسته گردد، راه دیگر
از این‌رو، از همان دوران سابق
روالى داشتند، این جمع سارق
یکى، از قافله برمى‌گزیدند
دمش را دیده، او را، مى‌خریدند
که راحت، با یکى، سر، مى‌توان برد
ولى، با ملتى، نتوان، وطن خورد
در این ایام، دزدان جهانى
توافق کرده‌اند با شاه جانى
همه خواهند، او باشد سرکار
رساند تا به آنها سود سرشار
رود بر شوروى گاز فراوان
اصولاً مفت و مجانى، نه ارزان
شود پارکینگ آلمان، کشور ما
مترسک همچنان، بالا سر ما
هزاران، تانک و موشک، انگلستان
دهد تا کشته گردد، خلق ایران
آواکس و فانتومهاى شکارى
دهد کارتر، که گیرد نفت، بارى
در ایران، با دزدان شریک است
براى ماندنش این طرح نیک است
براى منطقه، با پول ایران
شده ژاندارم، شاهنشاه دزدان
براى ماندن خود در سرکار
کند از مردم ایران، کشتار
دوصد میلیارد، جنگ‌افزار ارتش
که شاید بیشتر باشد به ارزش
و یا صدها هزار افراد و تأمین
از آن بالا گرفته تا به پایین
هزاران، بمب‌افکن، یا شکارى
هزاران تانک و موشک‌هاى کارى
هزاران اژدرافکن، یا هواکاو
هزاران کشتى معمولى و ناو
اصولاً، با چه منظورى، خریده
چه خیرى ملت از آن جمله، دیده؟
اگر با دشمنان، جنگ است، منظور
کدامین جنگ را کرده است آن، جور
به ایران، دشمن اول، آمریکا است
که یا او جنگ کردن فرض بر ما است
مگر مفتى، نبرده نفت ما را؟
نکشته او کشاورزى ما را؟
علم کرده است، هر جا پایگاهى
بهر جا پادگانى و ... سپاهى
سپس، از دشمنان سخت ایران
همه دانند باشد، انگلستان
که از پستان ایرانى تکیده
همیشه نفت مجانى مکیده
و یا، دزدان و طراران دیگر
که غارت مى‌کنند، اموال کشور
کجا با توپ و تانک خویش، این شاه
گرفته راه آمریکا، بنا گاه؟
که دیگر دست از غارت، بدارد
بحال خویش، ملت را، گذارد؟
کجا، با انگلستان، شاه جنگید؟
کجا بر شوروى، این شاه، شورید
اگر ارتش بجنگد [نجنگد]، با اجانب
نباشد، مال کشور را مراقب
شود سرمایه‌هاى خلق، غارت
دیگر، بر ارتش ایران، چه حاجت؟
ولى، غارتگران، خواهند، از شاه
که بگشاید، به روى جملگى، راه
گر از ملت کسى، بانگى برآرد
ز دزدیها، جلوگیرى نماید
از ارتش، مى‌کند، شاه، استفاده
که خاموشش کند، با طرز ساده
ولى، اى ارتشى، اى مرد جانباز
به سوى هموطن، تیرى مینداز
چرا؟ چونکه، تو هم، از آن مایى
ز هم‌کیشان و همدینان مایى
تو هم، مانند ما مظلوم هستى
ز حق خویشتن، محروم، هستى
تو پاکى، سهمى از دزدى ندارى
تو راحت، سر به بستر مى‌گذارى
تو حتى، حق خود را هم نگیرى
تو هم چون اکثر ملت، فقیرى
ترا، منزل، نه چون شاهست راحت
نه، چون تیمسارها، صدگونه نعمت
مسلمانى، وگر، اهل نمازى
نباید، دین، به دنیایت ببازى
تو باید حق ملت را بگیرى
تو، در نزد خدا، مسئول و گیرى
بدان، گر شیعه مى‌باشى، خمینى
بود از جمله سادات،... حسینى
خمینى مجتهد بر شیعیان است
به جاى حضرت صاحب زمان است
هم آیات ثلاثه، مجتهدند
که با این شاه خون‌آشام، ضدند
اگر کردى تو، از اینان اطاعت
نبینى، روسیاهى، در قیامت
بکش، از دشمنان دین و ملت
که در هر دو جهان یا بى‌سعادت



منبع:

کتاب فریاد هنر صفحه 247




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.