صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : پلنوم دوازدهم1 کمیته مرکزی حزب منحله توده

تاریخ سند: 21 تیر 1347


موضوع : پلنوم دوازدهم1 کمیته مرکزی حزب منحله توده


متن سند:

از : آلمان به : 315 شماره : 1481 منشاء ایرانیان مقیم بلوک شرق تاریخ وقوع اویل ژوئن تاریخ رسیدن خبر منبع اخیرا تاریخ رسیدن خبر بر عملیات محل 21 /4 /47 پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی حزب توده در اوایل ماه ژوئن در اطراف مسکو تشکیل شد و به عوض 10 روز 8 روز طول کشید.
در پلنوم رادمنش درباره اوضاع ایران و جهان سخنرانی نمود و عده زیادی نیز در اطرافش بحث کردند.
قبل از آغاز سخنرانی رادمنش می بایست وضع کسانی که با اخراج قاسمی و فروتن و سغائی2 (که فوت شده) مخالف بودند روشن نماید.
این اشخاص عبارت بودند از امیر خیزی و اکبر شاندرمنی3.
امیرخیزی به علت بیماری و بستری بودن نتوانست در پلنوم حاضر شود لیکن اکبر شاندرمنی از خود انتقاد نمود و توانست در کمیته مرکزی باقی بماند.
مسئله امیرخیزی را هیئت اجرائیه باید حل نماید.
مهمترین مسئله پلنوم انتخاب هیئت اجرائیه جدید و مشاوران هیئت اجرائیه بود.
اعضاء هیئت اجرائیه عبارتند از : رادمنش ـ اسکندری ـ کامبخش ـ طبری ـ جودت ـ آوانسیان ـ غلام یحیی دانشیان، قدوه4 ـ بالاش آذر اوغلی ـ جمعا نه نفر.
اعضای مشاور هیئت اجرائیه نیز پنج نفر بدین شرح می باشند.
حمید صفری ـ احمد علی صدری ـ جواد میزانی ـ بقراطی ـ اسماعیل پیشنمازی5 ـ صفری6 ـ رصدی7 و میزانی که اعضای مشاور کمیته مرکزی بودند ابتدا به عضویت کمیته مرکزی انتخاب شدند و سپس به مشاورت هیئت اجرائیه.
کیانوری که نامش در لیست نامزدهای هیئت اجرائیه بود انتخاب نشد و همین طور داود نوروزی8 نیز انتخاب نشد.
بطوری که می گویند درباره افراد نام برده شده در بالا قبلاً با رفقای شوروی مصلحت شده بود و شورویها توصیه نموده بودند که باید اختلافات را کنار بگذارند زیرا برنامه های مهمی در پیش است که وحدت رهبری را ایجاب می نماید.
نتیجه این توصیه این شد که مثلاً رادمنش و اسکندری با 20 رأی یعنی اتفاق آراء و کامبخش با 19 رأی انتخاب شدند.
نوشین در جلسات پلنوم شرکت نکرده زیرا استعفا داده بود ولی روز آخر رادمنش نزدش رفت و او را آورد و او نیز استعفا نامه اش را پس گرفت (باستناد گفته های رادمنش) و تعجب اینکه هیچکس حتی مخالفان سوگند خورده اش نیز چیزی نگفته اند.
بطوری که شنیده شده در خارج از جلسات پلنوم بین کیانوری و صفری و همچنین طبری و نوروزی دعوای شدیدی در گرفته و کار به فحش و ناسزا نیز کشیده شده است.
در ترکیب هیئت اجرائیه جدید و اعضای مشاور طرفداران ایرج اسکندری اکثریت دارند اینها همان کسانی هستند که در پلنوم 11 با اخراج قاسمی و فروتن مخالفت کردند ولی در عرض 24 ساعت براثر دخالت مستقیم شورویها تغییر رأی دادند.
اینها عبارتند از ایرج اسکندری ـ کامبخش ـ آوانسیان ـ طبری ـ قدوه ـ آذراوغلی ـ صفری ـ رصدی ـ میزانی و پیشنمازی.
همچنین می گویند که بعد از او نیز عده ای را به عضویت مشاور کمیته مرکزی منصوب خواهند کرد.
در بین اینها اشخاص زیر دارای شانس برای انتخاب شدن هستند.
پرویز حکمت جو و خاوری9 (که فعلاً در ایران زندانی هستند) ـ منوچهر بهزادی10 ـ بهرام دانش11 ـ مازیار ـ مهدی کیهان12 ـ آشوت شهبازیان.
بطوری که مشاهده می شود از 21 نفر عضو کمیته مرکزی 14 نفر به عضویت هیئت اجرائیه و مشاورت آن انتخاب شده اند یعنی درست ـــ امضاء و این امر در هیچ حزبی سابقه ندارد.
به عقیده رادمنش با این کار حزب و رهبری آن از بحران طولانی بیرون آمده است و نکته جالبی که در پلنوم مطرح شده عبارت بود از اینکه هر عضو جدید هیئت اجرائیه باید حاضر باشد در شرایط مخفی در ایران کار کند لیکن در آخر جلسات پلنوم که قواها برای تصویب آورده شد.
این نکته را از یاد بردند.
پلنوم مثل همیشه تصمیم به تشکیل کنگره یا کنفرانس گرفت و قرار است 60 درصد نمایندگان کنگره از ایران باشند.
نظریه منبع : به عقیده من رهبری حزب به هیج وجه از بحران بیرون نیامده است.
این سومین بار است که چنین عوامفریبی مطرح می شود.
دفعه اول بعد از پلنوم وسیع چهارم13 (تابستان 1957) ـ دفعه دوم تابستان 1960 یعنی پس از پلنوم وسیع 714 و دفعه سوم پس از پلنوم اخیر (ژوئن 1968).
پلنوم 12 غیر منظره و با دستور روسها برای خاتمه دادن به وضع نابسامان رهبری و آمادگی آن برای شرکت در جلسه احزاب کمونیست و کارگری که ماه نوامبر در مسکو برگزار می شود تشکیل گردید.
حزب کمونیست شوروی انتظار دارد که با نگهداری و تشکل باقیمانده حزب توده بتواند اولاً در مجامع بین المللی از یک رأی آن به نفع خود بهره برداری نماید و ثانیا وعده می دهد که با کنار آمدن با دولت ایران بتواند رهبری فعلی را بنحوی از انحاء به ایران منتقل نماید البته در فعالیت آشکار و به عنوان حزب اقلیت.
پی نوشت تیمسار مدیریت کل بهره برداری و در بولتن استفاده می شود.
اقدام شود اصل در پرونده محصول پرونده رضا رادمنش ضمیمه و بایگانی شود به پرونده احمدعلی رصدی اعتماد ضمیه و بایگانی شود.

توضیحات سند:

1ـ پلنوم دواردهم حزب توده : در تاریخ 16 الی 23 خرداد 1347 تشکیل شد.
2ـ عباس سغائی : از اعضای کمیته مرکزی حزب توده بود که به همراه دو عضو دیگر کمیته مرکزی فروتن و قاسمی مواضع مأموریتی داشتند در پلنوم یازدهم 30 دی ماه 1343 هر سه نفر به عنوان مأئویست از حزب با نظر شورویها اخراج شدند با اخراج این 3 نفر مائوئیست توسعه یافت آنان با دانشجویان توده ای مقیم غرب که از وضع حزب در داخل و خارج ناراضی بودند و زمینه جلب آنها به مائوئیسم فراهم بود تماس برقرار کرده و آنان را جذب نمودند سغائی از اعضای سازمان انقلابی بود.
او بیماری قلبی داشت و در آسمان شرقی تحت معالجه قرار داشت وی سپس به آلمان غربی رفت و وضع مزاجیش بسیار بد شد و هیچ امکانی هم نداشت مدتی در هامبورگ بود و سپس به برلین غربی رفت و وضع مزاجیش بسیار بد شد و هیچ امکانی هم نداشت مدتی در هامبورگ بود و سپس به برلین غربی رفت.
و در آنجا درگذشت.
سیاست و سازمان حزب توده خاطرات اسکندری خاطرات کیانوری 3ـ علی اکبر شامندرنی نام پدر گل محمد فرزند گل محمد متولد 1295 سابقا شاگرد رضا خیاط بوده است.
وی یکی از قدیمترین اعضای مختلف کمونیستی ایران است او در گروه ارانی شرکت داشت و در این رابطه دستگیر شد و و پس از چند سال زندان در سال در سال 1320 از زندان آزاد شد.
او بلافاصله به عضویت حزب در آمد و از همان آغاز از فعالین حزب بود او در کنگره دوم حزب به سمت مشاور کمیته مرکزی برگزیده شد.
در جریان دستگیری کادرها و مسئولین حزب در ارتباط با تیراندازی به شاه معدوم دستگیر و به 5 سال زندان محکوم شد.
شاندرمنی با اولین گروه 14 نفری از زندن قصر تهران به زندان شهربانی یزد تبعید شد و پس از بازگشت از تبعید در آذرماه 1249 در رمزه 10 نفر از سران حزب از زندان قصر فرار کرد و پس از مدتی کار مخفی به خارج از کشور اعزام شد او در دوران طولانی مهاجرت در تمامی پلنومهای حزب شرکت داشت.
و مسئول سازمان حزب از تاجیکستان بود او در دانشکده شهر دوشنبه به تدریس زبان فارسی اشتغال داشت شاندرمنی در پلنوم چهاردهم به عضویت کامل کمیته مرکزی برگزیده شد و پس از پلنوم شانزدهم از اولین داوطلبان مراجعت به ایران بود او از سال 1358 مسئول سازمان حزبی گیلان بود و در سال 1360 به دلیل بیماری به شوروی اعزام شد.
در پی انحلال حزب توده در سال 61 بقایای حزب توده همچون شاندرمنی به رهبری خاوری کمیته برون مرزی را تشکیل دادند که درپی پخش اعتراضات سران حزب توده (مهر ـ آبان 62) موجودیت ارگان فوق زیر سئوال رفت در چنین شرایطی کمیته برون مرزی منحل شد و پلنوم هیجدهم آذر 62 با نظر شورویها تشکیل گردید.
پس از آن در 24 اردیبهشت 1364 توسط هیئت سیاسی پلنوم 19 کمیته مرکزی دعوت شد ولی بدون اطلاع قبلی پلنوم به کنفرانس ملی تبدیل گردید و در خرداد 1365 جلسه فوق با شرکت تعدادی از کادرهای دست چین شده منعقد گردید.
تعدادی از کادرها و عناصر مرکزیت حزب به دلیل اعتراضات که به فساد حاکم بر حزب داشتند دست به افشاگریهائی زد.
و با انتشار نامه های سرگشاده حقایقی را بازگو کردند شاندرمنی در 10 خرداد 65 از عضویت هیئت سیاسی استعفا داد.
لذا باند حاکم بر حزب در پلنوم بیستم را در تاریخ دی ماه 1366 با گسیل لشگر مرقوی حاکم بر حزب تشکیل دادند پلنوم حزب تعدادی از از معترفین از جمله شاندرمنی از جمله شاندرمنی از حزب اخراج شدند سرانجام شاندرمنی در شهر دوشنبه درگذشت.
برگرفته خاطرات کیانوری خاطرات اسکندری اسناد ساواک 4ـ محمدرضا قدوه : در یک خانواده روحانی در اراک (کژاز) متولد شد و مدتی به تحصیلات مذهبی در حوزه علمیه قم پرداخت سپس به تهران آمد.
تحصیلات خود را در دبیرستان و دانشسرایعالی به پایان رساند.
وی از همفکرانی بود و به همراه وی در سال 1316 در جمع 53 نفر زندانی شد.
و پس از سقوط رضاشاه آزاد گردیده و سپس به حزب توده پیوست در دوران مصدق قدوه دبیر جمعیت ملی مبارزه با استعمار بود.
و عضو شورای جهانی صلح نیز بود پس 28 مرداد قدوه متواری و غیابا به اعدام محکوم گردید.
وی در پلنوم هفتم حزب توده به عضویت کمیته مرکزی انتخاب گردید و سپس عضو هیئت سیاسی حزب گردید در دوران مهاجرت وی استاد زبان فارسی در دانشگاه هاله بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی به ایران آمد و در فعالیت حزب و رهبری آن شرکت جست او برای شرکت در جلسه شورای جهانی صلح به خارج رفت و در جریان همین سفر به علت سرطان ریه در مورخه 14 تیر ماه 1358 در بیمارستان در شهر هاله درگذشت.
برگرفته از نشریه دنیا شماره 1 مرداد 1358 سال اول دوره چهارم 5ـ اسماعیل پیشنمازی : وی از اعضای قدیمی حزب توده و از پایه گذاران فرقه دمکرات آذربایجان بود.
وی در پلنوم هفتم (1339) به همراه چند تن از فرقوی ها به کمیته مرکزی حزب توده اضافه شد از میان فرقه ایهای عضو کمیته مرکزی آذراوغلی و پیشنمازی به باند اسکندری پیوستند و مابقی در باند غلام یحیی دانشیان ماندند.
پیشنمازی از مخالفین جدی غلام بود او در پلنوم یازدهم با اخراج سغائی، فروتن و قاسمی به همراه باند اسکندری مخالف بود که سپس رأی خود را علیرغم میل باطنی پس گرفت.
خاطرات کیانوری خاطرات اسکندری سیاست و سازمان حزب توده 6ـ حمید صفری اهل آذربایجان بود او در جوانی به باکو رفت.
در شته تحصیلی او مهندس کشاورزی بود که گویا بعدها به اقتصاد متمایل می شود.
زندگی سیاسی او با آشنائی و عضویت در فرقه دمکرات آذربایجان آغاز می شود.
او در جمهوری آذربایجان با فرقوی ها همکاری داشت.
پس از پیوستن فرقه به حزب توده او نیز و به عضویت حزب توده در می آید.
صفری اولین سرپرست رادیو پیک ایران متعلق به حزب توده بود که صدایش از صوفیه پخش می شد.
آغاز فعالیت این رادیو سال 1339 بود.
پس از آن در سال 1349 نماینده حزب توده در پراگ بود و مسئولیت واحد حزبی در آنجا را برعهده داشت.
او در یکی از پلنومهای حزب به مشاورت کمیته مرکزی و سپس به عضویت کمیته مرکزی در می آید.
در پلنوم دوازدهم به عضویت هیئت اجرائیه برگزیده می شود.
و در پلنوم شانزدهم عضو هیئت دبیران می شود و گویا در زمان دبیراولی کیانوری او دبیر دوم حزب بود.
در جریان اختلاف نظر کیانوری با ایرج اسکندری دبیر اول وقت حزب در مورد انقلاب اسلامی و آینده آن صفری طرفدار ایرج اسکندری بود و پس از انتخاب کیانوری به عنوان دبیرکلی باز هم نظرات مخالفی با کیانوری داشت.
او پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد و چون اهل تبریز بود جهت راه اندازی سازمان ایالتی آذربایجان به آن خطه مأمور گشت اما خیلی زود به دلیل مخالفت با مشی حزب از آنجا به تهران می آید و پس از مدت کوتاهی عازم آلمان می شود.
او در خارج با سران اتحاد جماهیر شوروی تماس می گیرد و علیه سیاستهای کیانوری در حزب تلاشهای ناموفقی انجام می دهد.
صفری در پلنوم هفدهم حزب که در نوروز سال 1360 و در تهران برگزار شد از عضویت کمیته مرکزی اخراج گردید.
اما پس از دستگیری سران حزب در سال 1361 بار دیگر نقش فعالی را در خارج کشور ایفا می کند.
او به اتفاق تنی چند از بازماندگان حزبی پلنومی تشکیل می دهند.
و مجددا سعی در سازماندهی حزب می کنند.
صفری در حدود سال 1370 دارفانی را وداع گفت.
کیانوری در کتاب خاطرات خود راجع به او می گوید : «حمید صفری به تمام معنا قالتاق و شارلاتان بود.
در مقالاتش هیچ ابتکاری نداشت فاکت های مشخص را جمع می کرد و سرهم می کرد.
نه تعریفی نه تحلیلی از لحاظ تئوریک فوق العاده ضعیف بود.
پس از انقلاب مدتی که در تبریز بود گویا با خلق مسلمانی ها ارتباط داشت.
برگرفته از کتاب «خاطرات نورالدین کیانوری» 7ـ احمدعلی رصدی اعتماد افسر توپخانه بوده و در سال 1323 به عضویت حزب توده در می آید و عضو هیأت اجرائیه سازمان افسری حزب می شود در قیام افسران خراسان شرکت داشته و با شکست آن به همراه عده ای دیگر از افسران ارتش از طریق مرز خراسان به شوروی متواری می گردد.
در جریان وقایع آذربایجان و فرقه دموکرات به آذربایجان ایران آمده و مدتی مسوولیت تشکیلات ارومیه و زنجان را از طرف دمکراتها بر عهده می گیرد.
با شکست فرقه ای ها به اتحاد جماهیر شوروی گریخته ضمن تحصیل به فعالیتهای خود در کمیسیون تشکیلات فرقه دمکرات ادامه می دهد تا به عضویت کمیته مرکزی این فرقه برگزیده می شود.
او مدتی در چین، در بخش برنامه فارسی رادیو پکن فعالیت می کند و تا تیرگی روابط مسکو ـ پکن در آنجا بوده است.
پس از بازگشت از پکن به مسکو وارد آکادمی علوم اجتماعی شده و دکترای خود را در رشته اقتصاد دریافت می کند و بلافاصله به عنوان کارمند در انستیتو اقتصاد جهانی مسکو مشغول به کار می شود.
پس از وحدت فرقه و حزب، رصدی اعتماد به عضویت کمیته مرکزی حزب توده انتخاب می شود (1340) و اواخر همان سال عضو هیأت اجرائیه و مسوول حوزه حزبی در مسکو می گردد.
رصدی پس از انقلاب به ایران می آید و در هیأت تحریریه روزنامه «مردم» مشغول فعالیت می شود.
وی همچنین عضو شعبه بازرسی و رسیدگی و مسوول این شعبه در سازمان ایالتی تهران بود.
رصدی از افراد مورد اعتماد شورویها بود.
در جریان دستگیری سران حزب توده در سال 1361 رصدی اعتماد نیز دستگیر و زندانی شد.
8ـ داود نوروزی در سال 1300 هجری شمسی در تهران بدنیا آمد، در 1322 از دانشگاه تهران در رشته حقوق فارغ التحصیل شد و خدمت سربازی را دادرسی ارتش به سال (1324) به پایان برد.
از آنجا که نوروزی تیپی اهل قلم و پژوهشگر بود به روزنامه نگاری روی آورد و ابتدا با روزنامه «ایران» به مدیریت جهانگیر تفضلی همکاری کرد و لی بعد از مدت کوتاهی سردبیر روزنامه «سوگند» شد.
در این ایام با خواهر زن احسان طبری ازدواج کرده و از این طریق وارد حزب توده شد.
در سال 1329 سردبیر روزنامه به «سوی آینده» را برعهده داشت.
این نشریه یکی از نشریات فرعی حزب توده بود.
در این زمان نوروزی عضویت کمیسیون تبلیغات حزب توده را نیز دارا بود.
پس از کودتای 28 مرداد نوروزی برای مدتی مخفی و چند روزی هم بازداشت شد، اما در پس از آزادی از زندان به شوروی گریخت.
مدتی در رومانی و مجارستان زندگی کرد.
و بالاخره به آلمان شرقی رفت و در انتشار روزنامه «صبح امید» که نخستین روزنامه حزب توده در دوران مهاجرت بود با احسان طبری باجناقش همکاری کرد و پس از آن در انتشار نشریه «دنیا» شرکت داشت.
او در این مدت مسئولیت تنظیم گفتارهای رادیو پیک ایران که از برلین شرقی پخش می شد را را برعهده داشت.
نوروزی در پلنوم چهارم حزب توده (1336) به عنوان عضو ناظر و در پلنوم هفتم (1339) عضو مشاور کمیته مرکزی انشعاب و در پلنوم دوازدهم (1347) عضو اصلی کمیته مرکزی حزب توده شد و تا پایان عمر در همین سمت بود.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ایران نیامد و بعد از دستگیری سران حزب توده در 1361 و تشکیل کمیته خارج از کشور حزب توده، در پلنوم هجدهم (1362) به عنوان عضو اصلی کمیته مرکزی شرکت کرد.
او در 1372 بر اثر بیماری سرطان در آلمان شرقی درگذشت.
9ـ علی خاوری خراسانی فرزند حسن : در سال 1302 در خراسان متولد شد و از سال 1320 به عضویت حزب توده در آمد وی در سالهای 1323ـ 24 در مشهد و سایر شهرهای خراسان دانشسرای مقدماتی را به پایان رسانید و در امور آموزشی نیز فعال بود وی در سازمان جوانان حزب توده مشهد و کمیته ولایتی سبزوار و قوچان نیز فعالیت داشت.
خاوری در سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 به شوروی گریخت و در آنجا ضمن فعالیت سیاسی ادامه تحصیل داده و در شته تاریخ و ادبیات فارغ التحصیل شد و به کار آموزش پرداخت او در مدرسه ویژه فرزندان مهاجرین ایرانی در شهر گورکی تاجیکستان و در آموزشگاه اینتردم در نزدیکی شهر ایوانوا مسئولیت آموزش زبان فارسی فرزندان مهاجرین را عهده دار بود.
وی در سال 1338 از طرف حزب توده به چین اعزام شد.
او دارای همسر روسی است و فرزندانش در شوروی به تحصیل اشتغال داشتند خاوری در سال 1343 به دستور رادمنش دبیرکل وقت حزب به همراه پرویز حکمت جو از مرز آستارا وارد ایران شدند و در سال 1344 دستگیر گردید.
حکمت جو در خرداد 1353 در زندان به قتل رسید و خاوری تا آستانه انقلاب اسلامی در زندان ماند و با پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد گردید.
وی در پلنوم 16 حزب توده (اسفند 57 آلمان شرقی) غیابا به عضویت کمیته مرکزی انتخاب شد وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 58 به همراه تعدادی از افسران توده ای به تأسیس دفتر حزب توده در تهران پرداخت و در چند ماه نخست سرپرستی روزنامه مردم را به عهده داشت مدتی بعد خاوری به عنوان عضو هیئت سیاسی و دبیر کمیته مرکزی برگزیده ش و این به سمت در پلنوم هفدهم (فروردین 1360 تهران) تسجیل شد پس از مدت کوتاهی وی به بهانه معالجه چشم از کشور خارج شد و به عنوان نماینده حزب توده در مجله مسایل صلح و سوسیالیزم به پراگ (چکسلواکی) رفت و علاوه برآن فعالیت گروههای حزبی در خارج را سرپرستی می کرد خاوری از جانب حزب توده نامزد نمایندگی در مجلس بررسی نهائی و پیش نویس قانون اساسی از خراسان بوده است.
پس از دستگیری سران حزب توده وی به دلیل حضور در خارج از کشور و مقام حزبی مسئولیت سازماندهی بقایای حزب توده را عهده دار گردید.
بدینسان مقامات شوروی خاوری را به عنوان دبیر اول جدید حزب مورد تأیید قرار دادند و مقرر ش که رهبری جدید با مشارکت سه چهره سرشناس که دارای پیوندهای دیرین با سازمان های اطلاعاتی شوروی بودند (حمید صفری ـ امیرعلی لاهرمدی ـ جبیب ا.
.
فروغیان) و یک عضو قدیمی کمیته مرکزی داود نوروزی زمام امور حزب توده را بدست گیرند.
10ـ منوچهر بهزادی فرزند سلطان هادی دکترای اقتصاد، وی در آذر 1306 در تهران بدنیا آمد و در سالهای پس از سقوط رضاشاه بعنوان دانش آموز جذب سازمان جوانان توده شد.
درپی ورود به دانشکده حقوق دانشگاه تهران در 27 بهمن 1325 به عضویت حزب توده درآمد و در سال 1327 دبیر حزبی خود و عضو شعبه تبلیغات ایالتی تهران و عضو کمیته محلی منطقه سه تهران شد.
او سپس در کمیسیون تشکیلات شهرستانها به کار پرداخت و مدتی نماینده شعبه شهرستانها در کمیته ایالتی فارس بود از 1329 به خوزستان منتقل شد و تا سال 1332 مسئول کمیته حزبی آبادان بود از مهر 1332 مسئول دبیرخانه کمیته ایالتی تهران و مسئول پخش تهران شد در سال 1333 در کمیسیون چاپ و توزیع روزنامه زیر نظر کیانوری به فعالیت پرداخت و مورد توجه کیانوری قرار گرفت و راننده او شد بهزادی در سال 1334 به همراه همسر اولش (هما هوشمندراد) به خارج گریخت و در 1336 به جمع کارکنان رادیوی پیک ایران در صوفیه (بلغارستان) پیوست سپس عضو هیئت تحریریه صبح امید، مردم و دنیا و عضو دائره اروپای غربی و شعبه بین الملل حزب گردید با صدور مجدد کیانوری در رهبری حزب و ارتقاء او به سمت دبیر دوم و مسئول امور تشکیلاتی بهزادی نیز ارتقاء یافت و مسئول فعالیت گروههای حزبی در غرب شد و همزمان به انتشار مجله پیکار ـ نشریه حزب توده برای دانشجویان مقیم خارج کشور دست زد و جزوه ای به نام ما و کنفدراسیون نگاشت او در پلنوم پانزدهم تیر (3154) توسط کیانوری به عضویت کمیته مرکزی در آمد و در پلنوم شانزدهم (اسفند 1357) عضو هیئت اجرائیه شد در این سالها او سرپرستی سازمان جوانان و دانشجویان دمکرات را به عهده داشت با انتقال رهبری حزب به داخل کشور پس از انقلاب بهزادی نیز به ایران آمد و نقش معاون کیانوری را در امور سیاسی و مطبوعاتی ایفاء کرد.
بهزادی علاوه بر شعبه مطبوعات شعبه کل توده ای (سازمانهای وابسته به حزب توده) را نیز اداره می کرد.
وی از سال 1335 در ارتباط با سازمان اطلاعاتی شوروی (ک گ ب) قرار داشته است.
برگرفته از اسناد ساواک پرونده انفرادی 11ـ بهرام دانش در سال 1304 در کرمانشاه متولد شد.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل به بیروت رفته و در یک مدرسه فرانسوی تحصیلات متوسطه را به پایان می رساند.
سپس به ایران بازگشته و در ارتش استخدام می شود.
او پس از تشکیل حزب توده در سال 1332 توسط اسکندرانی به حزب معرفی می شود.
12ـ غلامرضا کیهان در سال 1320 محصل دبیرستان نظام بود در این دوره با افکار دکتر ارانی و خسرو روزبه و مرام کمونیستی آشنائی پیدا کرد.
پس از خاتمه تحصیل به ستاد ارتش شعبه کارگزینی منتقل و در آنجا با استفاده از نشریات کمونیستی که در آن زمان به دلیل اشغال کشور به وسیله نیروهای متفقین تعدادشان نسبتا زیاد بود، در جهت تحکیم اعتقادات مارکسیستی قدم برمی دارد.
در سال 1323 به لشگر خراسان انتقال یافته و در آنجا با سرگرد اسکندانی آشنا و از طریق وی به عضویت سازمان افسری حزب توده درمی آید.
در مرداد ماه 1324 به همراه 37 افسر و سرباز به رهبری سرگرد اسکندانی به منظور قیام علیه حکومت مرکزی عازم شمال می شود در جریان این ماجرا بر اثر حمله نیروهای دولتی متلاشی می شوند و وی به شوروی می گریزد و تا اردیبهشت 1325 در شهر باکو بسر می برد.
در این سال که فرقه دمکرات، غائله آذربایجان را تدارک دیده بود وی به همراه عده دیگری از طرف شورویها به تبریز گسیل می شود و در اختیار فرقه قرار می گیرد.
او در دوران سلطه فرقه دمکرات، در شهرهای تبریز ـ اردبیل و خلخال فعالیت نموده و در 24 آذر سال 1325 پس از شکست فرقه از مرز آستارا به شوروی می گریزد و مجددا در شهر باکو مقیم می گردد.
کیهان از سال 1326 لغایت 1330 در مدرسه حزبی تحصیل نموده، سپس وارد دانشگاه اقتصاد می گردد و دکترای اقتصاد سیاسی خود را در سال 1333 در آن شهر به اتمام می رساند.
وی از سال 1328 لغایت 1331 سمت گویندگی رادیوی فرقه دمکرات آذربایجان را داشته، و از سال 1331 تا 1336 در سازمان مهاجرین مسوول شعبه تدریسات بوده است.
در رابطه با همین مسوولیت با سازمان اطلاعاتی «ک.
گ.
ب» تماس حاصل نموده و متعهد می گردد برای جلوگیری از نفوذ عوامل مشکوک به نام مهاجر سیاسی با آنها همکاری کند.
از جمله کارهای وی معرفی جوانان برای تحصیل و کار به موسسات شوروی بوده است.
از سال 1339 لغایت 1351 از طرف حزب توده جهت کار در رادیو صدای ملی دعوت و با آنها در نوشتن مقالات و گویندگی همکاری می کند.
سپس عضو هیأت تحریریه روزنامه «مردم» و «دنیا» می شود و در پلنوم پانزدهم حزب، غیابا به عضویت کمیته مرکزی حزب توده انتخاب می شود.
پس از انقلاب اسلامی در مهر ماه 1358 به طور غیرقانونی به ایران آمده و ابتدا در هیأت تحریریه «مردم» سپس به عنوان مسوول شعبه کارگری به کار می پردازد.
در عین حال مسوول تحریریه روزنامه «اتحاد» نیز بوده است.
وی در سال 1361 در جریان دستگیری سران حزب توده دستگیر گردید.
13ـ پلنوم چهارم حزب توده (وسیع) این پلنوم معروف به پلنوم وسیع است و در تیرماه 1336 در حوالی شهر مسکو در سالن بزرگ ساناتوریوم تشکیل شد.
مدت ایت پلنوم 21 روز بوده است.
در این پلنوم جمعا 74 نفر شرکت داشتند که 15 نفر عضو کمیته مرکزی و مابقی کادرهای حزب بودند.
در این پلنوم کادرها از کشورهای مختلف سوسیالیستی دعوت شده بودند.
جهت اطلاع بیشر از پلنوم چهارم می توان به کتب اشاره شده رجوع کرد.
سیاست و سازمان حزب توده خاطرات پرویز اکتشافی کژراهه احسان طبری خاطرات کیانوری خاطرات اسکندری 14ـ پلنوم هفتم (وسیع) و کنفراس وحدت : این پلنوم در 28 تیر ماه الی 7 مرداد ماه 1339 در ساناتوریوم در حومه مسکو تشکیل شد و در آن وحدت حزب توده با فرقه دمکرات آذربایجان به تصویب رسید و سپس کنفرانس وحدت تشکیل شد.
در این جلسات 77 عضو کمیته مرکزی و کادرهای حزب و فرقه شرکت داشتند.
در این پلنوم 15 نفر عضو کمیته مرکزی 10 نفر ناظر و مابقی کادرها بودند.
در این پلنوم طرح برنامه و اساسنامه جدید حزب توده، که در آن مارکسیسم لنینیسم صراحتا به عنوان ایدئولوژی حزب مطرح شده بود، تصویب شد.
پیش از پلنوم قرار شد که از فرقه چند نفر به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی و چند نفر به عنوان عضو کمیته مرکزی و از بین اعضای فرقوی کمیته مرکزی کیانفر به عنوان عضو اصلی هیئت اجرائیه و یک نفر به عنوان مشاور هیئت اجرائیه برگزیده شود که عملاً همچنین شد جهت اطلاع بیشتر به خاطرات کیانوری ص 8ـ 387 رجوع شود.
برگرفته از خاطرات کیانوری سیاست سازمان حزب توده خاطرات اکتشافی خاطرات اسکندری کژراهه احسان طبری

منبع:

کتاب چپ در ایران - دبیران اول حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 90



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.