صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اظهارات شیخ رضا مهدوی

تاریخ سند: 27 تیر 1344


موضوع : اظهارات شیخ رضا مهدوی


متن سند:

طبق اطلاع واصله ساعت 2045 روز 18 /4 /44 شیخ رضا مهدوی1 در مسجد جلیلی ضمن بیاناتی در مورد جنگ و صلح و زمامداری معاویه اظهار داشته.
فعلاً در کشور ما مانند زمامداری معاویه جنایت و دزدی و رشوه خواری و تعدی به مال و ناموس یک عده مردم بی گناه و حق کشی رواج داشته و اگر کسی حق بگوید فوری زبانش را قطع می نمایند.
چونکه حق را ناحق گفته است.
همه چیز در این کشور هست غیر از دین.
فساد روی فساد و اوضاع روز به روز بدتر می شود.
قومی به عوض راندن و سرکوبی دشمن در خانه نشسته و دست روی دست گذارده و دفع دشمن را از دعا و خدا می خواهند.
در صورتی که بزرگترین اشتباه مردم همین است باید بیدار شد و سازمان هایی تشکیل داد و دستجاتی بوجود آورد و با هر جنب و جوشی که ممکن است به دشمن دین حمله کرد.
البته با صبر و حوصله سپس چند نامه از جیب خود در آورده و اظهار داشته چند نفر جوان سئوالاتی از من کرده اند و یک جوان سئوال نموده چرا اغلب تحصیل کرده ها از دین کناره گیری می نمایند که پاسخ آن ها را هفته آینده خواهم داد.
امور اجتماعی 29 /4 /44 28 /4 /44 22677 /316 گیرندگان : ریاست ساواک استان مرکز جهت اطلاع و تحقیق و ارسال بیوگرافی ملصق به عکس شیخ رضا مهدوی و اعلام نتیجه.

توضیحات سند:

1ـ آیت الله محمدرضا مهدوی کنی در تاریخ 14 مرداد 1310 شمسی در روستای کن در شمال غرب تهران متولد شد.
پدر ایشان مرحوم حاج اسداللّه ، کشاورز و مادرشان مرحومه خانم فاطمه فتاحی، خانه دار بود.
تا سیزده سالگی در روستای کن زندگی می کرد و تا پایان کلاس ششم تحصیل نمود.
وی سپس به واسطه علاقه خود و پدرشان جهت ادامه تحصیل در علوم حوزه در سال 1324 به تهران آمد و در مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری فعلی) ثبت نام نمود.
ولی چون جو تحصیلی مدرسه سپهسالار که وابسته به دولت بود با روحیات او سازگار نبود با مشورت پدر آنجا را ترک کرد و در مدرسه لرزاده زیر نظر مرحوم آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان که از شاگردان عارف واصل مرحوم سیدعلی قاضی بود، شروع به تحصیل نمود.
در سال 1327 برای ادامه تحصیل راهی شهر مقدس قم شد و در مدارس فیضیه و حجتیه از وجود علما و آیات عظام همچون حاج شیخ جعفر سبحانی، حاج سیدجواد حسینی، سیدرضا صدر، شیخ علی مشکینی، نعمت اله صالحی نجف آبادی، شیخ یوسف شاهرودی، شیخ عبدالجواد خمینی (سدهی)، محمد مجاهدی، سیدمحمدباقر سلطانی و سید شهاب الدین مرعشی نجفی فیض برد و دوره سطح را به پایان رساند.
درس خارج اصول و فقه را نزد آیت الله سیدمحمد حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی و ابوالحسن رفیعی قزوینی و دروس کلام و فلسفه و تفسیر قرآن را نزد آیت اللّه شیخ مرتضی مطهری و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی فرا می گیرد.
ایشان در سال 1338 به درجه اجتهاد نایل شد و با دختر آیت الله حاج شیخ زین العابدین سرخه ای از علمای معروف تهران ازدواج نمود.
پس از رحلت آیت الله بروجردی در سال 1340 و به اصرار پدر به تهران مهاجرت و در مدرسه علمیه مروی تهران تدریس طلاب را آغاز می نماید.
دو سال پس از افتتاح مسجد جلیلی یعنی در سال 1341 به عنوان امام جماعت این مسجد به ارشاد و هدایت مردم می پردازد.
اولین حرکت سیاسی آیت الله مهدوی کنی در سال 1329 که محمدرضا پهلوی تصمیم داشت جنازه پدرش را در شهر مقدس قم دفن نماید شروع شد.
وی به همراه مرحوم نواب صفوی از این کار ممانعت نمودند.
در دوران نهضت ملی شدن نفت به طرفداری از آیت الله کاشانی و آیت الله سیدمحمد تقی خوانساری مبنی بر لزوم شرکت مردم در انتخابات مجلس شورای ملی اعلامیه صادر نمود و در واقعه پانزده خرداد و دستگیری حضرت امام خمینی (ره) جزو کسانی بود که مغازه داران را به بستن مغازه ها تشویق می کردند.
ایشان در مسجد جلیلی با همراهی و همکاری برخی از همفکران خود فعالیت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و خدماتی گسترده ای را سامان دادند که: کانون هدایت جوانان، سخنرانیهای افشاگرانه توسط ایشان و وعاظ انقلابی، جلسات هفتگی تفسیر قرآن، دعای ندبه و دعای کمیل، تأسیس کتابخانه، برپایی کلاسهای آموزش قرآن و زبان عربی، ایجاد کلاسهای تقویتی برای جوانان دبیرستانی، تشکیل مکتب مطالعات و تبلیغات صادقیه، اجرای تأتر، نمایشنامه و نمایش فیلم های سیاسی و انتقادی، ایجاد گروه مددکاران بیماران مستمند در سال 1349 و تأسیس صندوق تعاونی خیریه اجتماعی از آن جمله بود.
آیت الله مهدوی کنی به دلیل ایراد سخنان حاد و انتقادی علیه رژیم و اقدامات ضد اسلامی و انسانی آن در تاریخ 7 /7 /47 ممنوع المنبر شد و این ممنوعیت تا تاریخ 10 /7 /51 ادامه داشت.
در اواخر سال 1349 به ساواک احضار می شود و شدیدا مورد تذکر قرار می گیرد.
در تاریخ 16 /9 /51 دستگیر می شود و تا تاریخ 24 /9 /51 تحت شکنجه قرار می گیرد و در تاریخ مذکور به قید التزام آزاد می شود.
در تاریخ 19 /4 /52 به لحاظ ایراد سخنانی تند علیه رژیم مجدد به ساواک احضار و تهدید به اقدامات شدید می گردد.
در اسفند سال 1353 بار دیگر با دستور پرویز ثابتی مدیرکل اداره سوم ساواک احضار می شود و با وی اتمام حجت می نماید.
ولی نامبرده توجهی ننموده و همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد تا اینکه در تاریخ 6 /6 /54 در جلسه کمیسیون امنیت اجتماعی تهران که در فرمانداری تهران تشکیل می شود به اتهام اخلال در نظم و امنیت اجتماعی به سه سال اقامت اجباری در شهرستان بوکان محکوم می گردد.
در شهرستان بوکان نیز دست از مبارزه برنداشت و در حسینیه آذربایجانی ها که شیعیان آنجا آن را دایر کرده بودند فعالیت می نمود.
پس از اعترافات وحید افراخته از اعضای اصلی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در بازجویی هایش، عوامل امنیتی رژیم دو ماه پس از تبعید، مجدد وی را دستگیر و در تاریخ 8 /9 /54 روانه زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران کرده و به مدت دو ماه در سلول انفرادی و تحت شدیدترین شکنجه ها قرار می گیرد.
پس از انتقال به زندان اوین از طرف دادرسی ارتش به چهار سال حبس محکوم می شود و در تاریخ 3 /8 /56 پس از گذراندن دو سال از محکومیتش، آزاد می گردد.
پس از آزادی از زندان نمازگزاران مسجد جلیلی استقبال شایانی از ایشان به عمل می آورند و بار دیگر در مسجد مذکور فعالیت های خود را ادامه می دهد.
در تاریخ 15 /7 /57 ساواک به منزل وی یورش می برد و او را بازداشت می کند ولی به لحاظ شرایط انقلابی سال 57 ساواک مجبور می شود او را یک هفته پس از بازداشت آزاد کند.
در تاریخ 18 /10 /57 نیز به علت پناه دادن به درجه داران و سربازانی که به دستور امام از پادگانها فرار کرده بودند دستگیر می شود و پس از مدت کوتاهی مجددا آزاد می گردد.
آیت الله مهدوی کنی پس از پیروزی انقلاب از طرف امام راحل به سمتهای سرپرست کمیته های انقلاب اسلامی و عضویت در فقهای شورای نگهبان منصوب می گردد.
در دولت موقت بازرگان و دولت شهید رجایی به وزارت کشور منصوب می شود.
پس از شهادت رجایی و باهنر به عنوان نخست وزیر موقت تعیین شد و در تاریخ 17 /7 /1360 پس از تنقیذ حکم ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای از طرف امام راحل، از سمت نخست وزیری استعفا می دهد تا راه برای انتخاب نخست وزیر جدید باز شود.
نامبرده در سمتهای مختلفی از جمله: نماینده امام در هیئت حل اختلاف، ستاد انقلاب فرهنگی، ستاد کمک رسانی به مردم مناطق بمباران شده، شورای بهزیستی کشور، صندوق ملی خسارات، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران، عضو شورای بازنگری قانون اساسی، متولی مدرسه مروی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، ریاست مرکز رسیدگی به امور مساجد و ریاست دانشگاه امام صادق (ع) انجام وظیفه می نماید.
ایشان در اسفند سال 86 به عنوان نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جلیلی تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 15

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.