صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : نطق آقای فلسفی

تاریخ سند: 10 اسفند 1337


موضوع : نطق آقای فلسفی


متن سند:

در تاریخ 2 /12 /37 آقای فلسفی در ختم مرحوم حاجی قوام (روضه خوان) منبر بسیار خشن و محرک احساسات مردم رفته مطالب مهمیکه بطور کنایه بیان نمود بشرح زیر است.
همیشه دولتها و حکومتهای جهان وقتی سرنگون میشود که ظلم و ستم بحد کمال برسد دولت فرعون برای بنی اسرائیل ارزشی قائل نبود خدا موسی را با آن شرائط سخت آماده و تقویت نمود و آن حکومت محکم فرعونی را در رود نیل سرنگون ساخت آره همین مشهدی عباسها و استاد حسین ها ـ همین سبزی فروشها وقتی رهبر پیدا کردند غوغا میکنند مانند صفر که بخودی خود ارزش ندارد لکن وقتی در مقابل عددی آمد یک را هزار میکند وای از آنروزیکه رهبری پیدا کنند ـ آره آخوندها را مسخره میکنید ما هم متیوانیم شماها را مسخره کنیم همین یال و نشانهای توخالی و قپه های روی دوش شماها را مسخره میکنیم حضرت ابراهیم وقتی بتها را شکست فرار نکرد با شهامت گفت من کردم اینطور خدا برای مردم رهبر ایجاد میکند در اداره رادیو 12 نفر بهائی تبلیغات ما را اداره میکنند.
مطالب بسیار زننده بود.
البته با نوشتن نمیشود درک نمود بقدری جای تأسف است که این نیروی خدائی را که میشود بنفع دین و میهن و مقدسات بکار برد در این راه غلط و کج عمل نماید این دعاگو؛ پیشنهاد میکنم جدا از منبرهای او جلوگیری بعمل آید هیچ آبی از آب تکان نخواهد خورد امروز فلسفی سیر شده ثروتمند شده اینست که حرف حسابی بخرجش نمیرود بایستی مانند فیل گاهگاهی توی سرش زد.
عروسی نو خوش شیرین زبانی ولی گه گه سزاوار طلاقی رونوشت برابر اصل است

توضیحات سند:

1ـ حاج قوام الواعظین از وعاظ قدیمی و معمر تهران بود.
لقب قوام المواعظین را ناصر الدین شاه قاجار به او داده بود.
در اوایل اسفند ماه در سن بیش از یکصد سالگی در تهران در گذشت و در قم دفن شد.
همان منبع ص 229، پاورقی.
2ـ آقای فلسفی در مورد علت انتخاب چنین محتوایی برای سخنرانی خود می گوید : در یک نمایشنامه رادیویی مجلس عقدی درست کردند، و جلسه «انکحت و زوجت» را به عنوان خنده و مسخره ادا کردند چند روز بعد یکی از وعاظ خیلی محترم قدیمی، به نام حاج قوام الواعظین فوت کرد مجلس ختم مهمی برای او در مسجد مدرسه مروی تشکیل شد.
در منبر آنجا موضوع را مطرح کردم و گفتم: «مجلس عقد کنان و انکحت و زوجت را جزء تعالیم دینی است به باد مسخره گرفته اند و این شأن دینی را مورد اهانت قرار داده است.
باید به مقامات گفت: مسخره کردن کار آسانی است.
خیال می کنید که فقط انکحت و زوجت قابل مسخره است، واکسیل افسرها و سرتیپ ها و سرلشگرها و سپهبدها، و چکمه و مهمیز و جرنگ و جرنگ آن قابل مسخره کردن نیست؟ شما دین را آلت خنده کرده اید؟! این قضیه به گوش دکتر اقبال می رسد و خیلی ناراحت می شود و به گوش شاه هم می رسد.
آقای فلسفی ادامه می دهد که بالاخره دکتر اقبال به آیۀ اله بروجردی پیغام می دهد که فلانی در منابر به ما اهانت می کند که آیۀ اللّه هم به من پیغام دادند که شما قضیه را دنبال نکنید.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد ساواک صفحه 52

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.