صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : مجله سپید و سیاه

تاریخ سند: 1 تیر 1349


درباره : مجله سپید و سیاه


متن سند:

شماره : 362 /325 به : ریاست اداره یکم عملیات و بررسی 315 از : اداره دوم عملیات و بررسی 325 برابر مذاکرات شفاهی با رئیس بخش 315 آن اداره تعداد 1500 نسخه مجله سپید و سیاه در سه نوبت که حاوی مصاحبه با دکتر سیاوش پارسانژاد1 بوده تهیه و به بخش 315 تحویل گردیده است.
با توجه به اینکه نشریات مزبور از قرار هر نسخه 15 ریال به فروش می رسد و مؤسسه مجله سپید و سیاه برای هر نسخه پنج ریال تخفیف قائل شده، خواهشمند است دستور فرمائید مبلغ 15000 ریال به منظور پرداخت وجه نشریات مذکور در اختیار بخش 325 این اداره قرار دهند.
از طرف رئیس اداره دوم عملیات و بررسی.
شهاب 1 /4 /49 رئیس بخش 325 ـ فردوس 251521 بایگانی شود

توضیحات سند:

1ـ سیاوش پارسانژاد از اعضای حزب توده بود که با پیوستن به رژیم پهلوی و نگارش عفونامه برای شاه، بخشی از اسرار حزب توده و گروههای مارکسیستی را در دهه 1340 افشا نمود.
وی در نامه اش برای شاه نوشته است : 14 سال پیش که عازم اروپا شدم، ایران وضع خوبی نداشت، از طرفی وضع آشفته سیاسی سالهای آخری که در ایران بودم و ستم ملاکین بزرگ نسبت به دهقانان و فقر و مسکنت توده های مردم، و از طرف دیگر این موضوع که ایران در مقیاس کشورهای مترقی جامعه ای عقب مانده بود، برای من که احساس وطن پرستی زیاد داشتم به صورت عقده ای درآمد.
از این رو در سال 1961 به عضویت حزب توده درآمدم.
فعالیت من در حزب توده بیش از سه سال دوام نداشت و زمانی که با مسافرت های متعدد به آلمان شرقی با آن جامعه بیشتر آشنا شدم و در اثر ملاقات های مکرری که با رهبران حزب توده به عمل آوردم و به ماهیت آپورتونیزومی و عدم استقلال دستگاه رهبری حزب توده از حزب کمونیست اتحاد شوروی پی بردم، از آن حزب جدا شدم و شروع به تبلیغات علیه دستگاه رهبری حزب کردم.
در سال 1964 تحصیلات پزشکی من به انجام رسید و از آن به بعد در بیمارستان های آلمان شروع به کار کردم.
اواخر سال 65 [میلادی] به عضویت سازمان انقلابی درآمدم.
سازمان در سال 66 [میلادی ]به دنبال اشکالاتی که پلیس آلمان غربی به خاطر فعالیتهای کمونیستی برای من به عمل آورد، از من خواست که به صورت کادر مخفی درآیم و من پذیرفتم.
سازمان سپس مرا برای مطالعه به طور مخفیانه اول به کوبا و بعد به چین فرستاد.
شناخت این جوامع در من تأثیر منفی نسبت به تصوراتی که از سوسیالیزم داشتم به جای گذاشت.
بعد از بازگشت از این سفرها کم کم در اصول عقاید سیاسی که داشتم شک کردم، ولی این مبارزه فکری برای اینکه به نتیجه برسد محتاج به مطالعه و بررسی بیشتر و به ویژه شناخت اوضاع ایران بود و چنین مطالعه ای از اوضاع ایران به خاطر عدم وجود ماتریال در اروپا غیرممکن می نمود.
...
سرانجام به دستور سازمان انقلابی نخست مخفیانه به کردستان عراق رفتم و پس از یک سال از راه خلیج فارس وارد بندر عباس شدم...
اکنون که به اشتباهات خود پی برده ام، خود را به مقامات انتظامی معرفی می کنم زیرا اعتقاد دارم که برای اعتراف اشتباه هیچ وقت دیر نیست.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله سپید و سیاه به روایت اسناد ساواک صفحه 49

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.