صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : سیدمحمود طالقانی

تاریخ سند: 30 دی 1347


موضوع : سیدمحمود طالقانی


متن سند:

به : 316 از : 20 ه 3 شماره : 17469 /20 ه 3 نامبرده بالا که در روز 25 /10 از زندان قزل قلعه1 آزاد و شب همان روز در مسجد هدایت حاضر شده بود جریان زندانی شدن خود را به طور خصوصی برای چند نفر تعریف می کرد و اظهار می داشت مرا به خاطر پرونده خراسان و طالقان و حرفهایی که در روز عید فطر و شبهای قبل زده بودم گرفته بودند و چند نفر دانشجو آمدند از من بازپرسی کنند، من به آنها گفتم مگر شما می توانید مجتهد را محاکمه و بازجویی کنید.
خودشان هم نمی دانستند از من چی می خواهند.
خیام مستقیما ارسال شود تابش 29 /10 /47

توضیحات سند:

1ـ زندان قزل قلعه تهران در محله امیرآباد (کارگر شمالی فعلی) تهران واقع بود.
این محله توسط مرحوم میرزاتقی خان امیرکبیر احیا شد.
امیر کبیر پس از آن که بر مسند صدارت نشست، بنابر رسم رایج، عمارت، باغ و آبادی امیرآباد را احداث نمود و هر وقت که فراغتی می یافت، برای استراحت به آن جا می رفت.
سطح این منطقه را قلعه ای استوار و کشتزار و درختان فراوان پوشانیده بود.
بعد از امیرکبیر، ناصرالدین شاه برای تفریح به این منطقه می آمد و در یکی از سفرها دستور احداث قورخانه را داد.
قورخانه ای که گویا در آن وسایل لشکری نگهداری می شد.
بعدها این قورخانه به زندان قزل قلعه تبدیل شد و در اختیار ساواک قرار گرفت.
زندان قزل قلعه مربع شکل بود که در دو ضلع آن سلولهای انفرادی و در میان آن حیاط و چند اتاق که اصطلاحا عمومی گفته می شد قرار داشت.
زندان بسیار قدیمی و کوچک بود که معمولاً برای دوران موقت بازجویی مورد استفاده قرار می گرفت.
البته پس از افتتاح زندان اوین در سال 1349 معمولاً زندانیانی را که اهمیت بیشتری برای ساواک داشتند، به آن جا می بردند و پس از اتمام بازجویی تا فاصله بازپرسی و دادگاه، به زندان قزل قلعه منتقل می کردند.
بعضی مواقع که زندان اوین ظرفیت نداشت، زندانی بازداشتی را به سلول قزل قلعه انتقال می دادند.
گاهی سلول انفرادی برای افراد جنبه تنبیهی و یا انتقامی و یا جلوگیری از تماس با دیگران داشت.
رئیس زندان قزل قلعه استوار با سابقه ارتش به نام «ساقی» بود.
او به لهجه غلیظ ترکی صحبت می کرد و شهرتی بین کلیه زندانیان و به خصوص زندانیان سیاسی داشت.
ساقی ظاهرا آدم ملایم و بی طرفی نسبت به زندانیان بود.
معمولاً امکانات مناسبی باتوجه به شرایط فراهم می کرد و مخالف سختگیریهای شدید و شدت عمل نسبت به زندانیان بود.
به طوری که گاهی به طنز، زندان قزل قلعه را «هتل ساقی» در قیاس با جهنم اوین به ریاست «استوار حسینی» می گفتند.
زیرا «حسینی» به واقع یک گرگ و به تعبیر برخی گوریل و کفتار بود.
او شخصا زندانیان را وحشیانه شکنجه می کرد و برخوردهایی بسیار تند، تحقیرآمیز و بعضا وحشیانه داشت.
حسینی یک استوار ارتش بود که به علت هیکل و قیافه بسیار بزرگ و بدقواره اش موجب ترس عده ای می شد.
«ساقی» در سال 1353 بازنشسته شد و از کار دولتی کناره گرفت ولی «حسینی علیرغم سن زیاد و سابقه خدمت طولانی تا آخرین روزهای رژیم شاه مشغول کار بود.
پس از پیروزی انقلاب تلاش زیادی برای دستگیری وی شد و بالاخره او زمانی که با پاسداران مواجه شد با سلاح کمری خود، خودکشی کرد و پس از چند روز در بیمارستان به هلاکت رسید.
زندان قزل قلعه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تخریب و در قسمتی از فضای آن میدان میوه و تره بار دایر شد.
(رک: تهران 100 ویژه نامه صد سالگی شهرداری تهران نوشته سیدمحمدهادی طباطبایی، جعفر میکائیلی و سید پژمان میرجمهری، ناشر مرکز آموزش سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، چاپ اول سال 1387 صفحه 26 و خاطرات جواد منصوری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول سال 1376 صفحه 119 و 121)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 438

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.