صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

خلاصه ای از گزارشات مأمورین ساواک و شهربانی در مورد اظهارات آقای انزابی

خلاصه ای از گزارشات مأمورین ساواک و شهربانی در مورد اظهارات آقای انزابی


متن سند:

خلاصه ای از گزارشات مأمورین ساواک و شهربانی در مورد اظهارات آقای انزابی

1- طبق گزارش مأمورین شهربانی آقای انزابی در مورخه 23 /3 /42 در مسجد شاهزاده پس از ذکر چند آیه از قرآن مجید به رادیو ایران حمله کرده و اظهار داشته «امان از دست این رادیو ایران که همه گونه تهمت و افترا و دروغ به اشخاص می گوید چنانچه به واعظین لقب ارتجاع سیاه داده بعداً گفته است: «خدا دشمنان دین اسلام را محو و نابود نماید آقای علم نخست وزیر تیشه بریشه دین میزند.»
2-در مورخه 24 /3 /42 آقای انزابی در مسجد شاهزاده بالای منبر رفته و اظهار داشته «از مامورین دولت که در این جا هستند خواهش می کنم و قسم می دهم که اظهارات بنده را مو به مو بنویسند و به مقامات بالا بدهند.» بعد اظهار داشته «چقدر مایه تأسف است که امروز تعدادی بهایی و غیره در باغ شمال تجمع- کرده و پشتیبانی خود را [از رژیم] اعلام داشته اند پس روحانیون و بازاریان مورچه هستند. چرا اظهارات ما را از رادیو پخش نمی‌کنند؟ معلوم است که دستگاههای دولتی اختصاص به چندین نفر دارد و [حق] بقیه باید پایمال گردد و پیشوای دین اسیر شود و برای من معلوم است که با این وضع دین اسلام از بین خواهد رفت.» ضمناً اظهار داشته «تکیه گاه ما فقط خدا است.» سپس گفت: «در زمان سلطان محمود غزنوی یک پیرزن جلویش را گرفت و گفت که مأمورین شما که فقط یک گاو داشتم از من گرفته اند اگر گاو مرا ندهی فردا تخت و تاج تو را ویران خواهم کرد. سلطان محمود تعجب کرد و گفت، توچطور می توانی اینکار را بکنی؟ در پاسخ پیرزن گفت، اگر از شما هم ناامید شوم ناله و نفرین می کنم و اظهارات خود را به خدا ثابت می کنم و نابودی شما را می خواهم. لذا سلطان محمود فوراً دستور داد گاو اورا پیدا کرده و به خودش دادند و مأمورین را زندانی کرد. ‌ای جماعت! ما هم باید حرفهای خود را به خدا گفته و نابودی دشمنان دین را از خدا بخواهیم.»
3- طبق گزارش شهربانی تبریز در مورخه 14 /3 /42 آقای انزابی در مسجد قزلی اظهار داشته است: «ای جماعت! بیدار شوید. دین از بین میرود، فداکاری کنید. به طوری که اهالی یک شهر به حضور حضرت امیرالمومنین رفته شکایت کردند که حاکم این شهر بسیار ستمکار است بستوه آمده ایم حضرت فرمود در آن شهر چند نفر ظالم و چند نفر مظلوم وجود دارد گفتند که فقط حاکم شهر و چند نفر اطرافیانش است که ظالم هستند در جواب فرمود، تقصیر از خود شما ها است چرا فریاد نمی‌زنید چرا مظلومیت خود را نمیگوئید چرا خوابیده اید؟بیدار شوید با صدای بلند بگوئید امان از دست این حاکم ستمگر و ظالم.»
4- طبق گزارش مأمورین شهربانی، آقای انزابی در سرای دوم حاجی شیخ اظهار داشته «کار ما فعلاً مثل زمان ابوجهل شده مثل ابوجهل سوار اسب شده و پیاده نمی شود و گفت حالا او بر سینه ما سوار شده وای از روزی که ما به سینه او سوار شویم بعداً اظهار داشته «ما وابسته به مراجع تقلید هستیم تا حال هر طور دستور داده اند رفتار کرده ایم بعدا هم هر دستوری باشد طبق آن بایستی رفتار نمائیم.»
5- طبق گزارش مأمورین ساواک آقای انزابی در مورخه 12 /3 /42 در مسجد قزلی بر علیه مقامات دولتی سخنرانی و مردم را تحریک می کرده و در مورد شهرستان قم و کشت و کشتاری که در آنجا شده بیاناتی اظهار داشته است و منظورش تحریک مردم بر علیه دولت بود.
6- طبق گزارش مأمورین شهربانی نامبرده در مورخه 7 /3 /42 در مسجد حاجی یوسف آقا1
اظهار داشته «حضرت سیدالشهدا تمامی عیال و اولاد ویاران خود را به زمین کربلا برد و آنها را از دست داد برای اینکه اسلام پایدار بماند مسلمانی این نیست که به مسجد بیاید به موعظه گوش دهید و گریه کنید به عمرها اعتبار نیست مسلمان بایستی جان خود را فدای دین خود کند.»
7- آقای انزابی در مورخه 6 /3 /42 در تیمچه اول حاجی شیخ2 اظهار داشته «من کتابی که از طرف کمونیستها و بلشویک‌ها منتشر شده بود می خواندم دیدم نوشته اند واعظین ایران به مردم می‌گویند هر چه به سرتان آوردند در مقابل آن صبر کنید تا خدا در آن دنیا شما را به بهشت بفرستد من می گویم مسلمان باید ترسو نباشد در مقابل یک حمله کوچک، شکست خورده و استقامت نکند هر کسی به دین اسلام اعتقاد دارد خدا یار و یاور اوست من خودم هم نمی ترسم و خواهم گفت که این اظهارات را من کرده‌ام.»
8- آقای انزابی در مورخه 5 /3 /42 در تیمچه دوم حاجی شیخ اظهار داشته: که معاویه 2 سال با مکرو حیله خلافت حضرت علی را گرفت و به مردم پوشاک و خوراک و پول داد و یک عده اشخاص طمعکار و ترسو وابسته به معاویه شدند و دین خود را در مقابل پول فروختند. طرز مسلمانی این نیست باید مسلمان در راه دین خود سر و جان بدهد.
9- آقای انزابی در مورخه 4 /3 /42 در تیمچه حاجی شیخ اظهار داشته: «مسلمان نباید یزید پرست باشد، در حال حاضر که می خواهند دین اسلام را از بین ببرند نباید به آنها محبت کرد، باید آنها را قطعه قطعه نمود. اگر هم شما را به گلوله ببندند و منزلتان را تاراج کنند باید در مقابل دین مقاومت کرد.»3

توضیحات سند:

1. مسجد میرزا یوسف که همان مسجد قزللی یا مسجد خزینه می باشد، در سر بازار و انتهای خیابان فردوسی قرار دارد. این مسجد که از مساجد معروف و آباد تبریز به شمار می آید توسط مرحوم حاج میرزا یوسف طباطبایی بنا گردیده و عمارت آن نیز در ربع آخر قرن سیزدهم هجری قمری صورت گرفته است. تجمع اولیه قیام 29بهمن تبریز از مقابل این مسجد آغاز شد.
2. تیمچه اول حاج شیخ یکی از سه واحد تیمچه بسیار معروف است که بانی اصلی آن بازرگان معروفی به نام حاج شیخ جعفر قزوینی بوده است. تجار این سه تیمچه به داد و ستد قماش و پارچه اشتغال دارند. در هر تیمچه حاج شیخ نزدیک به 30 حجره قماش و پارچه فروشی و یک واحد خیاطی و دکه میوه فروشی و یک واحد نخ فروشی فعالیت تجاری داشته است.
ر.ک: بازار تبریز در گذر زمان. بهروز خاماچی. ص291
3. نامه ارسال این گزارش به این شرح است:
شماره: 921 تاریخ: 28 /3 /42
از: استاندار آذربایجان شرقی
به: تیمسار ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت آذربایجان شرقی
رونوشت بیانات آقایان انزابی و اسنقی و بنابی که در مساجد، ایراد نموده اند، جهت رسیدگی و اتخاذ تصمیم مقتضی به ضمیمه ارسال می گردد.
از طرف استاندار آذربایجان شرقی
28 /3 /42
رونوشت ضمیمه ی پرونده ی اسنقی و بنابی شد.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام و المسلمین محمد حسین انزابی به روایت اسناد ساواک صفحه 47


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.