تاریخ سند: 2 آذر 1339
موضوع: جلسه هفتگی حزب نیروی سوم
متن سند:
محل: تهران
تاریخ: 2 /9 /39
منبع خبر: شه روز
شماره: ۳۵۷۳/س. ن
تقویم: ب- م
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: جلسه هفتگی حزب نیروی سوم
از ساعت ۱۸۰۰ الی ۱۹۳۰ مورخه 30 /8 /39 جلسه کمیته کارمندی حزب نیروی سوم در منزل خلیل ملکی واقع در خیابان رامسر کوچه اول سمت راست درب شمالشرقی با حضور قریب ده نفر از کارمندان تشکیل بود از جمله مهندس حسین ملک. خلیل ملکی. ابقاء. رضاشایان1. شریعتزاده. بیداریان. سردبیر روزنامه آذرین. اسمعیلزاده اولین شماره روزنامه (آینده روشن) که در اطلاعیههای قبلی موضوع آن به استحضار رسیده منتشر شده است خلیل ملکی گفته با آن که روی این نشریه با دستگاه توافق شده با این حال سرهنگ جوانی که چیزی نمیفهمد آنجا آوردهاند و او خودشیرینی و شیطنت میکند از جمله تمام مطالب ما، را سانسور کرده تازه با همه این احوال چهار هزار شماره چاپ کردهایم و دو هزار شماره را بتوزیع دادهایم آنها را هم سازمان جمع کرده برده است و ما هم دو هزار، شماره دیگر را خودمان پخش کردهایم ولی قریبأ با بختیار ملاقات میکنم و موضوع این سرهنگ را حل خواهیم کرد مهندس ملک یک بحث تشکیلاتی راجع بلزوم جبهه ملی در حال حاضر کرده و گفته است سابقاً موضوع نفت و تا حدودی مبارزه با سیاست انگلیس و حزب توده علت وجودی جبهه ملی بوده است ولی حالا هیچ کدام این عوامل موجود نیست حتی سیاست آمریکا که فعلاً تنها سیاستی است که تند کار میکند با ما موافق است و عنصری مثل دکتر سیدعلی شایگان را در آنجا تقویت میکند که در آمریکا ایران آزاد اعلام نماید آنچه میشود گفت آنست که در حال حاضر جانشینی برای رژیم فعلی وجود ندارد وگرنه مدتها قبل سیاستهائی که رژیم موجود را پشتیبانی میکند آن را تعویض کرده بودند سپس در مورد امکان استفاده از مردم صحبت شده و نتیجه گرفتند که در وضع کنونی یک عده توسط حزب توده سرخورده و مأیوس شدهاند عدهای هم در انتظار معجزات جبهه ملی مرکز هستند و دسته سوم آنهائی هستند که با گذشت هفت سال از ۲۸ مرداد ۳۲ عملاً از جریانات دور افتادهاند و بعلاوه فقر مادی و مشقت تأمین معاش عده زیادی را بدنبال خود کشیده است لذا باید فکرکرد و راههائی پیدا نمود که چگونه از همه این عناصر استفاده مینمائیم درباره سران نهضت ملی خلیل ملکی و مهندس ملک راجع به تشتت آرا و عقاید آنها بیاناتی اظهار نمودند خلیل ملکی گفت که چند روز پیش با نخستوزیر ملاقاتی داشتم حتی ایشان هم فهمیده که بین رجال نهضت همآهنگی وجود ندارد زیرا میگفت که برنامه اینها چیست و نمیدانند که چکار میخواهند بکنند این مرد (نخستوزیر) واقعاً مثل ژنرال گورسل حالا فهمیده که از دو حزب سابق معجزهای نمیبیند و ناچار فکر حزب سوم افتاده است و حتی در کمیته وحدت ملی آن کشور که در جریان بر دیگری غالب شده اما در اینجا بیست نفر عضو شورای جبهه ملی هست با ۲۰ عقیده متضاد و خواه ناخواه جریانی پیش خواهد آمد و رژیم موجود جانشینی میخواهد و پیدا میکند اما دریغ است که اینها چنین فرصت گرانبهائی را این طور بهدر میدهند خلیل ملکی ضمناً باعضاء متذکر شده که نسبت بحضور در جلسات مربوط رعایت نظم را بکنند و اضافه کرده که ما چهار جلسه در هفته داریم که به ترتیب یکشنبه دوشنبه سه شنبه. (در محل دفتر مجله علم و زندگی) و چهارشنبه در همین جا تشکیل میشود حتماً سعی کنید که لااقل در یکی از آنها شرکت نمائید از دکتر اقبال2 و حکومت وی یادی شده و ملکی گفته که سفیر ایران در پاریس میشود ولی مهندس ملک اظهار داشته او نخواهد توانست با دانشجویان آنجا اصولاً زندگی بکند و بیرونش میکنند زیرا مهندس رزمآرا معاون وزارت صنایع گویا در سفر خود بفرانسه اخیر کنفرانسی راجع به پیشرفتهای ایران در پاریس داده ولی یکی از دانشجویان ایرانی بلند شده و گفته آقا شما دروغ میگوئید چرند است تبلیغ است ببرید برای خودتان و از این قبیل شعارها.
رونوشت برابر با اصل، اصل در پرونده کلاسه ح- 149
افتخاری
توضیحات سند:
__
1- رضا شایان: (سلیمان شمسزاده سابق) فرزند عباس در سال ۱۳۰۲ در آمل متولد شد و پس از تحصیلات متوسطه در رشته حقوق سیاسی لیسانس خود را دریافت کرد.
عضویت وی در نیروی سوم به سال ۱۳۳۴ و پس از بازگشت خلیل ملکی از زندان فلکالافلاک باز میگردد. وی در حدود پنج سال مسئول انتشار مجله «علم و زندگی» ارگان نیروی سوم بود. وی همچنین مقالاتی نیز برای نشریه سوسیالیزم ارگان جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا ارسال میداشت.
شایان در سال ۱۳۴۴ دستگیر و پس از ۸ ماه حبس آزاد میشود و در سال ۱۳۵۱ نیز مجدداً مورد بازجویی قرار میگیرد و اظهار میدارد «از تاریخ ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۴ در جامعه سوسیالیستها بوده است» از این رو با مساعدت ساواک به شغل پیشین خود یعنی وزارت و کار باز میگردد.
2- دکتر منوچهر اقبال: منوچهر اقبال در ۲۰ مهر ۱۲۸۸ ش در مشهد به دنیا آمد. پدر او حاج مقبلالسلطنه خراسانی معروف به اقبالالتولیه در آذر ماه سال ۱۳۰۴ نماینده مجلس مؤسسانی شد که انتقال سلطنت را به رضاخان سردار سپه تسجیل نمود. منوچهر اقبال که دارای ۵ برادر و ۶ خواهر بود تحصیلات ابتدائی را در مشهد و تحصیلات متوسطه را در مدارس ثروت و دارالفنون تهران به پایان برد او در سال ۱۳۰۵ با هزینه شخصی عازم اروپا شد و در سال ۱۳۱۲ به عنوان متخصص امراض عفونی از دانشکده پزشکی پاریس فارغالتحصیل شد. وی پس از بازگشت به ایران در مهر ۱۳۹۲ به خدمت سربازی رفت در سال۱۳۱۴ رئیس بهداری شهرداری مشهد شد و در شهریور ۱۳۹۵ ریاست بخش بیماریهای عفونی بیمارستان رازی را به دست گرفت و در سال ۱۳۱۸ دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و سپس استاد کرسی بیماریهای عفونی در این دانشکده شد.
منوچهر اقبال در آغاز فعالیتهای سیاسی خود در زمره اطرافیان احمد قوام قرار گرفت و در دولت اوّل قوام (مرداد- بهمن 1321) به معاونت وزارت بهداری رسید.
در شهریور ۱۳۲۳ در کابینه محمد ساعد کفیل وزارت بهداری شد و در دولت دوّم قوام (بهمن ۱۳۲۴- آذر ۱۳۲۶) به وزارت بهداری و وزارت پست و تلگراف رسید. وی در دولت عبدالحسین هژیر وزیر فرهنگ شد. منوچهر اقبال در دولت دوم محمد ساعد (آبان ۱۳۲۷- فروردین ۱۳۲۹) ] ابتدا وزیر راه و سپس وزیر بهداری و سرپرست وزارت کشور گردید. اقبال در دولت رجبعلی منصور (فروردین- تیر ۱۳۲۹) نیز به عنوان وزیر راه حضور داشت.
در دوران مصدق، اقبال متصدی شغلی نبود و تنها در دانشگاه تدریس میکرد او مدتی بعد در سال ۱۳۳۱ عازم اروپا شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اقبال به تهران بازگشت و به دستور شاه سناتور شد و در ۱۸ دیماه ۱۳۳۳ ریاست دانشگاه تهران و ریاست دانشکده پزشکی را به دست گرفت و در ۱۲ خرداد ۱۳۳۵ وزیر دربار شد. منوچهر اقبال در ۱۵ فروردین ۱۳۳۶ به نخستوزیری رسید. دولت وی پس از ۳ سال و ۴ ماه در شهریور ۱۳۳۹ سقوط کرد و مدت کوتاهی بعد در ۶ اسفند ۱۳۳۹ دکتر منوچهر اقبال رئیس دانشگاه تهران، رهبر حزب فرمایشی ملیون و نماینده مجلس بیستم در ساختمان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مورد حمله و توهین دانشجویان قرار گرفت.
در سال ۱۳۴۲ وی مدیر عامل «شرکت ملی نفت ایران» شد و تا آخر عمر آبان ماه ۱۳۵۶ در این پست بود.
منبع:
کتاب
خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک صفحه 71