صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از : آقای سیدمصطفی مصطفوی1

تاریخ سند: 28 آبان 1343


بازجویی از : آقای سیدمصطفی مصطفوی1


متن سند:

توضیحات آقای مصطفوی در مورد اتهام وارده بنده منزلم جدا از منزل ابوی می باشد و از این جهت در موقع بازداشت ایشان در منزل ایشان نبودم برای ساعت 5 صبح نوکر ایشان زنگ درب منزل را زدند و از پشت درب من سئوال کردم که کی است گفت آقا را گرفته اند از صدای وی تشخیص دادم صدای مشهدی علی نوکر منزل ابوی می باشد سپس بی درنگ با پوشیدن لباس به طرف منزل ایشان رهسپار شدم و در مسیر پاسبان های امدادی تمام مسیر را در سر دوراهها و چهارراهها اشغال کرده اند [کرده بودند ]و ممانعت از رفتن و آمدن به بعضی از اطراف از قبیل آستانه مقدسه می کنند [کرده بودند ]و مانع رفتن من به محل یعنی منزل ابوی نشدند زیرا ترتیب کار این طور داده شده بود که مردم به طرف آستانه نروند ولی برای رفتن به سایر جاها منعی نبود بعد از اینکه به منزل رسیدم آثار جنایت اشخاصی که شبانه حمله کردند و برای دستگیری ایشان اقدام کرده بودند مشاهده کردم از قبیل شکستن درب منزل و شکستن درب منزل همسایه به این خیال که شاید ابوی آنجا باشند و در اثر زدن لگد به درب منزل همسایه پیشانی آن مرد هم جناب آقای فیض گیلانی2 صدمه خورده بود و من وقتی آن را دیدم گفتم چه کردید آیا مریض خانه رفته اید یا خیر جواب داد پلیس های امدادی ممانعت کردند و همچنین زدن جناب مشهدی علی و مشهدی حسین که به سختی آنها را زده بودند و مشهدی علی با نهایت ناراحتی و صدمه اطلاع دادن به من را تحمل کرده بودند زیرا ارتباطات تلفنی در تمام شهر قطع شده بود همچنین در اثر پایین آمدن از دیوار منزل مقداری لب دیوار را خراب و دیوار سفید را سیاه کرده بودند و علت سیاهی برای آن بود که کفش آنان لاستیک و یا به تازگی واکس زده بودند بعد از این مشاهدات خدمت خانم والده مشرف شده و پس از صرف مقداری صبحانه باز به بیرونی مراجعت کرده جماعتی از رفقا آنجا بودند که به فاصله چند دقیقه دیگر از آمدن اشخاص به داخل منزل توسط پلیس امدادی ممانعت می شد و این چند نفری که در منزل بودند همگی رفتند و من تنها ماندم در این وقت جناب آقای اخوی (احمد آقا) از بیرون آمدند که دوستان شما عده ای در نزدیکی منزلند و نمی گذارند که پلیس های امدادی نزدیکتر شوند و اظهار می دارند که ما نمی توانیم پیش شما بیاییم لااقل سرکار بیایند از منزل بیرون بیایید تا اینکه منزل آقای آملی3 برویم و فکری برای پیدا کردن جای ایشان و کیفیت حال ایشان بکنیم بدین جهت من چنان کردم رفتیم منزل آقای آملی بعد از نیم ساعتی توقف در آنجا از طرف آقای آیه اللّه مرعشی پیغام رسید که تشریف بیاورید منزل ایشان (یعنی مرعشی) و جهت آمدن را پیغام آورنده نگفت و شاید نمی دانست در چه موضوع می باشد بعدا من رفتم طرف منزل ایشان البته نظر به اینکه رفت و آمد از کوچه رسمی منزل ایشان ممنوع بود خادم ایشان من را از درب دیگری که تا حال من از آن نرفته بودم وارد منزل کرد بعد از صرف چای و مختصری استراحت و اینکه ایشان فرموده اند ممکن است شما را برای این مرتبه بگیرند لذا شما چند روزی این جا باشید که اگر خواستند شما را بگیرند من هم با شما بیایم.
در این گیرودار بود که آقای رضوی که از اعضای سازمان امنیت است با جماعتی قریب بیست نفر به اندرون منزل، ایشان روز روشن بدون اجازه صاحب منزل به اتاق ایشان، حمله آورده با داشتن بعضی آلات حربه با خطاب به من که بفرمایید ما هم از آنجا که منتظر این وقعه ـ به گفته حضرت آیه اللّه مرعشی ـ بودیم بی درنگ حرکت کرده سوار ماشین منتسب به دستگاه شدیم و به طرف شهربانی قم رهسپار گشتیم این واقعه تقریبا ساعت 10 صبح همان روز دستگیری ابوی بود (روز چهارشنبه سیزدهم آبان ماه 43) و بعد از آن که در شهربانی مقداری استراحت کرده و نماز خوانده و صرف غذا نموده و باز استراحت کرده برای قریب ساعت 5 بعدازظهر با یک ماشین اتوبوس که مملو بود از جماعت سازمانی که برای این واقعه به قم آمده بودند به طرف تهران رهسپار شدیم و برای ساعت قریب 9 شب به ساواک تهران رفته و بعد از تخلیه جیب و گرفتن مقداری کاغذ از جیب من که در داخل آنها هم یک اعلامیه بود تحویل آنجا داده و بقیه اشیاء داخل جیب از قبیل ساعت و پول و کلید درب منزل را به خودم برگرداندند و بعد از صرف شام برای استراحت و نماز به قزل قلعه ساعت قریب 10 آمدیم در ضمن اضافه بر اعلامیه نظر به اینکه آقای حسنعلی منصور4 شاغل نخست وزیری در چندی قبل از حادثه در مجلس سنا اعتراض به گفتار ایشان و به مطالبی که ایشان در ضمن اعلامیه منتشر کرده بودند اعتراض به این داشتند به این معنی که مسئله کاپیتولاسیون یک مسئله قدیمی و بین المللی و کشورهای متمدنه از آن مطلب استفاده می کنند حتی کشور انگلستان را جزو پیمان آتلانتیک ذکر کرده اند و تعرض کسانی که اشاعه اکاذیب و یا اراجیف و یا از همین قبیل لغات زشت استعمال کردند که در روزنامه های رسمی کشور مضبوط است.
ایشان بعد از مراجعه اهالی قم به اینکه به حرف های ایشان باید جوابی داده شود و لااقل تذکر بدهم که ملت ایران بداند که شاغل نخست وزیری این مقدار از اطلاعات عمومی بی بهره می باشد (یعنی نخست وزیر) که کشور انگلستان را جزو کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمرده بوده اند و باز به ایشان باید گفته شود چنانچه در سخنرانی آیه اللّه شریعتمداری هم موجود است به اینکه اگر این موضوع یک مسئله بین المللی و مطابق با شئونات عصریه است چگونه ایشان این موضوع را از ابتدا مخفیانه در مجلس رای گرفته و بعد که سر و صدای آن از ناحیه روحانیون به گوش ملت رسید در روزنامه ها اقدام به نشر و توضیح به نحوی که باز تعمیه5 در او به کار رفته بود چه آن که مصوب مجلس مصونیت مستشاران آمریکایی اعم از نظامی و غیرنظامی می باشد ولی در روزنامه ها به عنوان مصونیت افراد خارجی ذکر شده و بعد که کار علنی شد و سخنرانی روز چهارم آبان ماه 43 که از طرف آقای والد و حضرات آیه اللّه شریعتمداری و آیه اللّه نجفی و آیه اللّه حائری6 و عده دیگر عنوان شد و مردم و ملت کم و بیش از قصه زیر پرده [کسب ]اطلاع کردند ایشان در مجلس سنا اعتراض کردند و فکر کردند که با اعتراض حل این ننگ و سند بردگی ملت ایران را می توانند بکنند و با تعمیه کردن بر وکلای مجلس از پیمان وین برای این قضیه که یک طرفه است یعنی مستشار ایرانی در امریکا مصونیت ندارند برخلاف عکس این موضوع و شاهد براینکه این یک مسئله ای است و تحمیل به ملت می باشد و تقریبا به حکم حیثیت فروشی و آزادگی فروشی و شخصیت فروشی هست آن که بلافاصله یا با یکی و دو روز مهلت وام معلوم را از دولت امریکا گرفتند و این خود دلیلی است که بیگانگان برای دادن وام چنین چیزی رامی خواستند و باز شاهد براینکه این موضوع موافق عقیده شخص اول مملکت نیست لکن دوستان ایشان که بسیار به ایشان نزدیک هستند خود وکلای معترض به این لایحه بوده اند از قبیل آقای بهبودی و آقای رامبد و دیگران که تقریبا بنا به گفته ای قریب شصت و سه نفر رأی مخالف داشته اند7 آیا یک موضوع ملی و بین المللی و مطابق با قوانین مترقیه ممالک راقیه8 این مقدار مخفی است که شصت و چند نفر از وکلای مجلس مخالفت کنند و این خود دلیل است که این موضوع نه آن چنان است که خود خیال کرده اند از این رو ایشان (آقای والد) در جواب اهالی شهرستان قم اظهار داشته اند با در نظر گرفتن اینکه من در شخص این واقعه نظر به اینکه ایام تحصیلی بوده دخالتی نداشتم فقط شنیدم که ایشان در جواب اهالی شهرستان قم مینوتی نوشته بودند و از آنجا که معمولاً اعلامیه های ایشان در این دو سال و سه سال اخیر می نوشتند نسخ اصلی آن را که به خط خودشان است پیش من جمع می شد این مینوت هم پیش من آمده بود جزو آنها محفوظ بماند ولی هنوز از روی آن نسخه ای برداشته نشده بود آمدند که یک نسخه از روی آن بردارند و بعد از اینکه آن نسخه را برداشتند باز پیش آقای والد بردند که اگر تصحیح لازم داشته باشد بکنند و تصحیح هم کرده اند ولی موفقیت برای طبع آن حاصل نشد چنان که فردای همان روز بود که قصه بازداشتی ایشان پیش آمد کرد و این نوشته که از روی نسخه اصلی برداشته شد و متضمن اعتراض به دولت می باشد و این نحو اعتراضات در تمام کشورهای آزاد رسم و متعارف حتی حزب در مقابل حزب9 دولت تشکیل می دهند و حتی عده ای از روزنامه نویسان بدگویی به دولت می کنند تا آنجا که در شخص این قصه بنابر آنچه که شنیدم بعضی از وکلاء کلماتی رکیک و موهن نسبت به دولت بعد از اینکه این طرح [را] در مجلس اظهار کردند، دادند پس بنابراین آن نسخه مورد اشکال نبوده و نباید باشد این نوشته که همراه داشتم خط دیگری بود که ابوی آن را اصلاح کرده بودند و امضای آن نوشته اهالی شهرستان قم و از شهرهای دیگر هم به ایشان در این مدت کم مراجعه کرده بودند راجع اینکه نسبت به اتهامات مشارالیه جوابی بدهند و ایشان آن مطلب را اظهار کردند که اهالی نظر به اینکه قطعی است که اگر امضای شخص معینی باشد مورد تعقیب واقع خواهد شد از این رو به عنوان امضای اهالی شهرستان قم، کاشان ساوه و اصفهان و شیراز و اهواز بکنند.
این که عنوان شده است عده ای را دور خود جمع کرده بودم که تشنجاتی در بازار روی دهد صحیح نیست زیرا مردم خودشان جمع شده بودند و طبعا هر جا که من می رفتم اینها خودشان به دنبال من تا منزل آقای آملی آمدند ولی از آنجا که آیه اللّه مرعشی به توسط خادم ایشان پیغام داده بودند که من تنها بروم و از این جهت با زحمت زیاد کسانی که دنبال من می آمدند من آنان را دور می کردم.
وضع مالی خود آقای مصطفوی من خود به شخصه چیزی که ارتزاق به آن بشود ندارم ولی مقداری کتاب و اشیاء در منزل دارم که متعلق به خودم است که از طرف ایشان (والد) و یا دوستان به عنوان هدیه تحویل شده است و منزلی که در آن سکونت دارم منزلی است اجاره ای که اجاره آن را باز ابوی می پرداختند.
ابوی مختصر املاکی در خمین دارند10 که سالیانه مجموعا قریب چهارهزار تومان طبق اطلاع بوده که از سنوات قبل داشته اند به ایشان عاید می شود.
ارتباطات آقای مصطفوی با اشخاص خارج از ایران و داخل ایران این جانب مکاتبه با نجف دارم طبق متعارف که قم با نجف ارتباط دارد و موضوعات که معمولاً تذکر داده می شود اوضاع داخلی حوزه علمیه و گاهی اوضاع خارجی مملکت (منظور سیاسی مملکت) از قبیل اینکه که را گرفته اند و که را آزاده کرده اند و از این قبیل و طرف مکاتبه من یک نفر است به نام آقای خلخالی فقط با او مکاتبه دارم و اما گاهی احیانا با بعضی دیگر از دوستان که راجع به وضع مالی خودشان شکایتی دارند به من نامه ای می نویسند که برای آنها از آقای والد وجهی دریافت شود و برای آنها فرستاده شود.
عقیده آقای مصطفوی در مورد فعالیت های سیاسی آقای خمینی کلیتا من معتقدم که هر کاری از هرکسی شایسته نیست و بدین جهت سنین عمر من در حدود دخالت در امور تحصیلی و کیفیت نیل به وسایل علمی می باشد اما مسایل سیاسی و امور مملکتی و امر به معروف و نهی از منکر نسبت به منکرین و غیر آنان از سنین بالاتر که فارغ التحصیل شناخته می شوند و سمت اداره امور اسلامی را دارند که در رأس آنان و شخص اول آنها حضرت آقای ابوی می باشند و آیا از نظر اینکه خداوند نبوغ ذاتی عنایت فرمودند من بیش از چند سال تقلید نکردم و بعدا خود دارای نظر می باشم.
از نظر عملی ممکن است به ایشان در امور مربوطه اعم از مسائل علمی که به نام جلسه استفتاء می باشد و مسائلی مربوط به خانه و شخص ایشان از قبیل آوردن طبیب و مواظبت و حال مزاجی ایشان به حد کافی که برای دیگران میسور نیست و از قبیل کارهایی دیگر که من جمله امور مربوط به دخالت در امر به معروف و نهی از منکر که از اصول اصلیه و منکر آن کافر و تارک آن مرتکب گناه کبیره می باشد و چنان چه سه مرتبه یا چهار مرتبه و بنابر احتمالی پنج مرتبه این گناه که نکردن کار معروف و ترک کردن نهی از منکر است مرتکب شود در صورتی که حد شرعی که تعزیر است در فواصل این گناه ها اجرا شود مستلزم جواز قتل می باشد.
سید مصطفی خمینی

توضیحات سند:

1ـ چهار برگ بازجویی که تاریخ 28 /8 /43 بالای صفحه چهارم آن نوشته شده، از این صفحه آغاز می شود مطالب این بخش با عبارات پیچیده و بعضا با اغلاط دستوری توسط بازجو ثبت شده است و گفتار شهید حاج آقا مصطفی خمینی در برخی موارد قدری نامفهوم و یا ثقیل گشته است.
و احتمالاً ایشان هم تعمد داشته تا بازجو را دچار مشکل نماید.
2ـ حجه الاسلام محمدعلی فیض گیلانی 3ـ مرحوم آیه اللّه هاشم آملی 4ـ حسنعلی منصور در اردیبهشت 1302 در تهران به دنیا آمد.
پدر او رجبعلی منصور (منصور الملک) از اعضاء اولیه لژ بیداری ایرانیان بود که در دوران رضاشاه سالیان مدید در مشاغل حساس جای داشت و در آخرین ماه های سلطنت او به صدارت رسید و در دوران محمدرضا شاه پهلوی نیز مجددا در راس دولت قرار گرفت.
ارتشبد فردوست می نویسد: «علی منصور از مأموران انگلیس بود.
پسرش حسنعلی منصور مانند پدر پرورش یافته انگلیسی ها بود ولی از آن گروه بود که به آمریکایی ها وصل شدند.
او چه در اصل چهار و چه بعدها که نخست وزیر شد از طرف آمریکا به شدت تقویت می شد».
و مادرش یکی از دختران ظهیرالملک رئیس بود.
وی در سال 1321 از دبیرستان فیروزبهرام دیپلم و در 1324 از دانشکده حقوق در رشته سیاسی لیسانس گرفت.
در همان سال به استخدام وزارت خارجه درآمد.
چندی در تهران و مدتی در اروپا به کارهای کوچکی در وزارت خارجه اشتغال داشت و یک بار به جرم قاچاق مواد مخدر تحت تعقیب پلیس فرانسه قرار گرفت و موضوع در مطبوعات ایران منعکس گردید.
در سال 1329 محسن رئیس (دایی منصور) وزیر امور خارجه وقت او را به ریاست دفتر خود برگزید و طی این سال ها چند بار به سمت رئیس دفتر نخست وزیر در دوران صدارت حسین علاء (نوبت دوم) برگزیده شد.
منصور از مهره هایی بود که توسط انگلیسی ها به آمریکا معرفی شد و لذا حمایت هر دو قدرت را به حد کافی پشت سر داشت وی برنامه های مهمی به سود غرب داشت که یکی از آنها کاپیتولاسیون بود که با مقاومت جدی امام خمینی مواجه شد.
مخالفت های ایشان با نفوذ آمریکا و غرب و اقدامات محمدرضا در دوران دولت منصور شدت گرفت و بالاخره به تبعید ایشان به ترکیه (13 آبان 1343) منجر گردید.
ساواک در تاریخ 19 /4 /1337 که حسنعلی منصور در دولت منوچهر اقبال معاونت نخست وزیری را عهده دار بود بیوگرافی او را چنین ثبت کرده است : «بسیار خوشگل، صورتی سفید، چشمانی میشی و خیلی قشنگ، قدی متوسط، خوش قامت، پدرش بی اندازه متمول که حدود 50 میلیون تومان ثروت دارد.
دارای لیسانس از دانشکده حقوق تهران رشته سیاسی در سال 1324 می باشد، فرانسه خوب می داند و به انگلیسی به اندازه رفع احتیاج آشنائی دارد.
وی تمام روزنامه ها و مجلات عادی و تا اندازه ای کتب اقتصادی را مطالعه می کند، به زن و مقام علاقه مند است.
تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر گذرانده، لیاقت و شایستگی ندارد، حتی به علت ترقی بی جهتی که نموده (به علت نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال چون به پدر او مدیون بود او را به این سمت منصوب کرد) مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت.
ابتدا در وزارت امور خارجه در لندن بود بعد منشی وزیر خارجه و سپس رئیس اداره چهارم سیاسی شد.
به علت نفوذ پدر نشان تاج دریافت نمود.
عضو جمعیت یاران دبیرستانی بوده، متواضع ولی بی شخصیت است، افکار عالی به هیچ وجه ندارد و تمام ترقی او روی نفوذ پدرش می باشد.
کم مغز، بی تجربه و عزیز بی جهت است.
» مشارالیه در اردیبهشت سال 1340 زمانی که نماینده مجلس بوده است کانون مترقی را متشکل از عده ای روشنفکران و کارشناسان مسائل اجتماعی تشکیل می دهد که تعداد کثیری از اعضای آن در انتخابات مجلس شورای ملی (تابستان 1342) به نمایندگی مجلس انتخاب می گردند.
این نمایندگان به رهبری حسنعلی منصور بدوا به تأسیس حزب ایران نوین (آذر 1342) اقدام کرده و چون در مجلس شورای ملی اکثریت داشتند در اسفند 1342 به فرمان محمدرضا پهلوی، حزب ایران نوین مأمور تشکیل دولت حزبی می گردد و بدین ترتیب بر اساس یک سناریوی از پیش پرداخته شده اپوزیسیون آمریکائی در مجلس به اکثریت رسید و به عنوان حزب اکثریت تجدید سازمان یافته و دولت را در دست گرفت.
اسناد نشان می دهد که رئیس سیا در ایران «گراتیان یاتسویچ» که در خانه منصور مستأجر بود صراحتا نخست وزیری او را بشارت می داده است.
و بدینسان بود که حسنعلی منصور آمریکایی پسر رجبعلی منصور انگلیسی دومین نخست وزیر عصر انقلاب سفید شد و تصویب کاپیتولاسیون یعنی ننگین ترین صفحه تاریخ پهلوی توسط او انجام شد که خشم مردمی را که در محاسبات سیاسی قدرتهای سلطه گر هیچگاه به حساب نیامده و نمی آیند، برانگیخت و امام خمینی (ره) مرجعی آزاده عصاره و فریادگر این پرخاش شد.
حسنعلی منصور 3 ماه بعد از تبعید امام (ره) روز اول بهمن 1343 توسط شهید محمد بخارائی اعدام انقلابی شد.
وی عضو تشکیلات فراماسونری و در لژهای پهلوی همایون و ...
و باشگاه لاینز بین المللی عضویت داشت.
5ـ تعمیه : پوشیده ساختن معنا، معماگونه و غامض سخن گفتن؛ بیان کردن مطالبی به قلب و تحریف 6ـ سیدکاظم شریعتمداری که در آن زمان برای حفظ وجهه مرجعیت ناچار به اتخاذ مواضع انتقادی در مقاطع حساس بود، روز 4 /8 /43 درباره کاپیتولاسیون سخنرانی نموده و با ملایمت به تصویب این قانون اعتراض کرد.
همچنین آیت الله مرعشی نجفی نیز طی سخنرانی در همان روز به تصویب این قانون و بازداشت روحانیون مبارز شدیدا اعتراض کرد و منظور از آیت الله حائری، مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی پدر همسر شهید مصطفی خمینی است.
شهید مصطفی خمینی با آن که نظر مثبتی نسبت به مواضع و اقدامات انحرافی سیدکاظم شریعتمداری نداشت، مع الوصف برای اغفال ساواک و عادی و عمومی جلوه دادن موضع گیری علیه کاپیتولاسیون، به سخنان و مواضع وی نیز اشاره کرده است.
(نهضت روحانیون ایران، ج 4، صص 586 ـ 583) 7ـ آشکار است که شهید مصطفی خمینی هم از موضع جدل و هم برای اغفال ساواک و به دست ندادن بهانه قضایی، عدم موافقت شاه با کاپیتولاسیون را مطرح می سازد و با ذکر مخالفت های بعضی از نمایندگان مجلس، موضع گیری علیه کاپیتولاسیون را قانونی جلوه داده است.
تا مستمسک ساواک در مورد اعلامیه خطی علیه کاپیتولاسیون که در جیب وی بوده است، بی اعتبار و بی اثر شود.
چند سطر بعد نیز با بهانه کردن ایام تحصیلی خود را کاملاً از دخالت در موضوع، برکنار نشان می دهد.
8ـ راقیه : پیشرفته و رشد یافته 9ـ اصل : در مقابل در مقابل 10ـ املاکی از پدر حضرت امام (ره) به ایشان ارث رسیده بود که امرارمعاش خانواده معظم له از راه عواید و اجاره آنها تأمین می شد.
حضرت امام خمینی (ره) در اول اردی بهشت 1364 طی دستور به امام جمعه خمین مأموریت دادند زمین های موروثی متعلق به ایشان، بین فقرا تقسیم و به آنها واگذار شود (صحیفه امام خمینی، ج 19، ص 232)

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 71




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.