صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره‌ی: هادی روحانی‌راد فرزند دوست‌محمّد شغل واعظ

تاریخ سند: 9 شهریور 1357


درباره‌ی: هادی روحانی‌راد فرزند دوست‌محمّد شغل واعظ


متن سند:

احتراماً به استحضار می‌رساند
درباره‌ی: هادی روحانی‌راد فرزند دوست‌محمّد شغل واعظ

گردش کار: برابر اعلام سازمان اطلاعات و امنیت مازندران نامبرده فوق روز 1 /6 /57(2537) در مسجد جامع بابل مبادرت به اظهار مطالب تحریک‌آمیز و شعار برله خمینی نموده که به همین علّت دستگیر و به مرکز اعزام و تحویل کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری گردیده و با صدور قرار بازداشت 5 /6 /57 زندانی گردیده است.
خلاصه اظهارات متهم: نامبرده اظهار می‌دارد برنامه‌ی منبر اینجانب این نیست که در منبر شعاری بدهم و اما بردن نام خمینی چنین است که مستمعین از نظر تقلید فرق دارند یعنی بعضی مقلّد آیت‌اله خوئی، بعضی آقای آیت‌اله شریعتمداری و خمینی می‌باشند هنگام بیان مسائل دینی آن سلسله از مسائلی که مورد اتفاق نظر مراجع باشد الزام نیست که نامی از مرجعی ببرم اما اگر در مسئله‌ای اختلافی باشد ناچارم نظر هریک از مراجع را جدا جدا بیان کنم تا هر مقلّدی نظر مرجع خود را دریابد هنگامی که نام آقای خمینی برده می‌شود تا نظر ایشان را ذکر کنم جمعیّت خودشان صلوات می‌فرستند بدون این‌که درخواست صلوات کرده باشم.
مشارالیه همچنین اضافه می‌کند که در کارهای خیر پیشقدم بوده بطوری که پل روی رودخانه بابل را من با همکاری مردم ساخته‌ام1 سازمان ساری طی تلگرافی اعلام داشت که 9 نفر از روحانیون متنفذ محل از سازمان بابل خواستار آزادی یادشده فوق گردیده و سازمان مزبور اضافه نمودکه چنانچه مشارالیه مرخص گردد به مصلحت خواهد بود و موجبات آرامش هرچه بیشتر منطقه فراهم خواهد شد که چگونگی به عرض معاونت دوم اداره‌ی کل سوم رسیده فرموده‌اند اگر متعهد می‌شود بعد از عید فطر می‌تواند آزاد گردد. با یادشده بالا مصاحبه و به وی تفهیم شد که چنانچه آزاد گردد باید از هرگونه تحریک و انتقادی که موجبات بی‌نظمی و ایجاد بلوا و آشوب را فراهم نماید خود‌داری و در جهت نظم و امنیت گام بردارد که ضمن قبول تعهد کتبی نیز سپرده که از عرض می‌گذرد.
نظریه: باتوجه به مراتب فوق و اوامر صادره در صورت تصویب با تبدیل قرار مرخص گردد.
رئیس بخش 312 برزگری 9 /6 /57(2537)
معاون واحد اطلاعاتی: کاویانی2
رئیس واحد اطلاعاتی: ناصری
برابر نظریه اقدام شود9 /6 /57

توضیحات سند:

1ـ خدمات ایشان نه در محدودۀ خاصی می‌گنجد و نه در محدودۀ مکانی خاص، هم به قبل از انقلاب برمی گردد و هم بعد از آن، هم درداخل استان و هم به خارج از آن مربوط می‌شود. حاج شیخ حسن روحانی فرزند ایشان و امام جمعه محترم بابل می‌گوید‌: «‌از همان روزهایی که از تحصیلات قم برگشته بودند (سال 1343) در اهتمام به مسائل و مشکلات اقتصادی بسیار جدی بودند و در هر امر لازمی که توان خویش را در انجام آن می‌دیدند بلافاصله اقدام می‌کردند.» مشعل فروزان‌، پیشین، صص 63 و64.
2ـ همایون کاویانی دهکردی معروف به کاوه، فرزند حسین، در سال 1316 در اصفهان به دنیا آمد. وی با درجه سرگردی در واحد چتربازی ارتش خدمت می‌کرد و در تاریخ 9 /9 /1350 از ضداطلاعات ارتش به ساواک منتقل شد. ابتدا در ادارۀ کل هشتم بازجو بود و بعد از آن به اداره کل سوم منتقل و در کمیته‌ی مشترک مشغول به کار شد. در کمیته ابتدا رئیس بخش بود و سپس معاون اداره می‌گردد. وی سرپرست اکیپ‌ها بود و در عملیات زیادی شرکت و در دستگیری مبارزین نقش برجسته‌ای داشته است. وی برای فراگیری آموزش‌های بازجویی و شکنجه‌گری سفرهایی هم به آمریکا، انگلیس، فرانسه و اسرائیل داشته است. وی دارای مشاغلی همچون کارمندی در اداره کل چهارم، سوم و ششم. بازجوی متخصص، کارمند بخش 4 عملیات ویژه، رئیس بخش 5 بازجویی، رئیس ادارۀ اطلاعاتی کمیته مشترک ضدخرابکاری بوده و مفتخر به دریافت نشان‌های: دو تقدیر از مدیرکل اداره و ریاست ساواک، مدال درجه‌ی سوم کوشش، نشان پاس از شاه گردیده است. او تا پیروزی انقلاب در ساواک مشغول به کار بود و پس از آن متواری گردید.
(اسناد ساواک ـ پرونده‌های انفرادی)

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 265


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.