صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: شیخ مصطفى صدوقى

تاریخ سند: 23 مرداد 1357


موضوع: شیخ مصطفى صدوقى


متن سند:

از: 2 ﻫ 1 تاریخ: 23 /5 /2537[]
به: 312 شماره: 2398 /2 ﻫ 1
موضوع: شیخ مصطفى صدوقى
0523
اطلاع واصله حاکیست ساعت 2130 روز 29 /4 /2537 شیخ مصطفى صدوقى امام جماعت مسجد جامع سارى بعد از انجام فریضه نماز خطاب به عده‌اى از نمازگزاران اظهار داشت بر حسب دستور مقام روحانیت و مراجع تقلید که همه ما پیرو دستورات آنها هستیم بایستى در نیمه شعبان جشن نگیریم من در گرگان، بهشهر و نکا رفتم خبرى از جشن نبود اما در سارى جشن گرفته‌اند تف بر شما باد مردم سارى چرا دستور مراجع تقلید را ا جراء نکرده‌اید و اضافه نمود مسلمانان تاکنون براى اسلام 72 جنگ انجام داده‌اند حالا یک نفر آمده تاریخ ما را عوض کرده 25351 یعنى چه این تاریخ اصلاً درست نیست و ما آن را قبول نداریم بعد از سخنرانى نامبرده و شیخ عبدالله‌ نظرى بعضى از کسبه بازار که بنا به توصیه اتاق اصناف مغازه‌هاى خود را با پرچم تزئین کرده بودند پرچم‌ها را برداشته‌اند%
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: صحت خبر بعید به نظر نمى‌رسد. هوشمند
نظریه چهارشنبه: شیخ مصطفى صدوقى به علت کبر سن کمتر از خانه خارج مى‌شود و در جریان حوادث اخیر چندان فعالیت مخالفى نداشته که به نحو مقتضى به وى توجه و تذکر لازم داده شده است. رومى
فیش به نام فوق بررسى و ارائه [شود]. قاسم‌پى 12 /6
در کلاسه 15929 مصطفى صدوقى بایگانى شود. قاسم‌پى 27 /6 /57

توضیحات سند:

1. محمدرضا شاه نیز چون پدرش ناسیونالیسم شاهنشاهى را به عنوان ایدئولوژى مشروعیت بخش نظام خود برگزیده بود. یکى از ویژگى‌هاى این ایدئولوژى تأکید بر تاریخ و فرهنگ باستانى ایران به خصوص دوره هخامنشى و بى‌اعتنایى به فرهنگ و تاریخ اسلامى ایران بود که همین امر موجب بى‌اعتنایى مردم به این ایدئولوژى و بیگانگى بیشتر دولت و ملت شد. در واقع ناسیونالیسم شاهنشاهى با واقعیت‌هاى جامعه ایران سازگار نبود و نمى‌توانست پیوند مستحکمى میان دولت و ملت ایجاد کند. در این ایدئولوژى دو نکته بارز وجود داشت: اول تأکیدى که بر سلطنت و شخص شاه به عنوان موجودى مقدس مى‌شد، و دوم تحقیر ارزشها و نهادهاى مذهبى جامعه، دولت پهلوى مى‌کوشید تا براساس این دو ویژگى، فرهنگ باستانى ایران را بازسازى کند. در این ایدئولوژى، شاه تنها حافظ بقا و دوام دولت، تکیه‌گاه قلبى مردم و سایه خدا تلقى مى‌گردید.
اوج ظهور این ناسیونالیسم را مى‌توان در جشن‌هاى دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى ایران مشاهده کرد. این جشن‌ها در نهایتِ تشریفات و ابتذال، پوشش گسترده خبرى جهانى و با حضور بسیارى از سران کشورهاى جهان و با صرف صدها میلیون دلار هزینه، در زمانى برگزار مى‌شد که قحطى و گرسنگى بخش‌هایى از کشور را فرا گرفته بود و در بسیارى از مناطق، مردم از تأمین احتیاجات اولیه خود ناتوان بودند.
آخرین بروز رسمى ایدئولوژى شاهنشاهى تغییر تقویم ایران از هجرى شمسى به شاهنشاهى بود. در اواخر سال 1354 اعلام شد که از سال بعد تقویم شاهنشاهى جایگزین تقویم موجود خواهد شد. تقویم جدید براساس تاریخ فرضى دو هزار و پانصد سال سلطنت در ایران و با احتساب سال‌هاى سلطنت محمدرضا شاه ساخته شده بود. بنابراین سال 1355 سال 2535 اعلام شد، اما مردم هیچ‌گاه از آن استقبال نکردند و عملاً آن را به تمسخر گرفتند؛ تا آنجا که پس از کمتر از دو سال شاه مجبور شد این تقویم ساختگى را کنار بگذارد. در هر حال ایدئولوژى شاهنشاهى نه تنها نتوانست خلاء مشروعیت نظام پهلوى را پر کند، بلکه بر بحران مشروعیت افزود و از سوی دیگر بیگانگى مردم و دولت را نیز عمیق‌تر ساخت. انقلاب اسلامى ایران، جمعى از نویسندگان، قم؛ دفتر نشر معارف، چاپ سى و هفتم، زمستان 1385، ص 126.


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 06 صفحه 14

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.