صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اعضای اصلی هیئت اجرائیه حزب ایران نوین

اعضای اصلی هیئت اجرائیه حزب ایران نوین


متن سند:

اعضای اصلی هیئت اجرائیه حزب ایران نوین

1. آقای امیرعباس هویدا . نخست‌وزیر
2. ناصر یگانه . وزیر مشاور
3. محمود کشفیان . وزیر مشاور
4. منوچهر شاهقلی . وزیر بهداری
5. جواد منصور . وزیر اطلاعات
6 . منصور روحانی . وزیر آب و برق
7 . غلامرضا نیک‌پی . وزیر آبادانی و مسکن
8. فتح‌الله ستوده . وزیر پست و تلگراف و تلفن
9. حسن زاهدی . وزیر کشاورزی
1. فرخ رو پارسای . وزیر آموزش و پرورش
11. نصیر عصار.1 معاون نخست‌وزیر و سرپرست سازمان اوقاف
12. احمد بلوری . سناتور
13. محمد حجازی . سناتور
14. حیدرعلی ارفع . نماینده مجلس شورای ملی
15. منوچهر کلالی . نماینده مجلس شورای ملی
16 . جواد سعید . نماینده مجلس شورای ملی
17 . امیرقاسم معینی . نماینده مجلس شورای ملی
18. حسین خطیبی . نماینده مجلس شورای ملی
19. عزت‌الله یزدان پناه . نماینده مجلس شورای ملی
2 . محسن خواجه نوری . نماینده مجلس شورای ملی
21. عباس فروتن . نماینده مجلس شورای ملی
22. شوکت ملک جهانبانی . نماینده مجلس شورای ملی
23. محمدولی قراچورلو . نماینده مجلس شورای ملی
24. حیدر صائبی . نماینده مجلس شورای ملی
25. عبدالله جوانشیر . نماینده مجلس شورای ملی
26. نصرالله سبزواری . نماینده مجلس شورای ملی
27. وحید مهدوی . نماینده مجلس شورای ملی
28. عبدالرضا عدل طباطبائی . نماینده مجلس شورای ملی
29. جواد مهذب . نماینده مجلس شورای ملی
3. منوچهر پزشکی . نماینده مجلس شورای ملی
31. محمدعلی رشتی . نماینده مجلس شورای ملی
32. ضیاءالدین شادمان . استاندار استان مرکزی
33. محمد سام . استاندار استان گیلان
34. عباس سالور.2 استاندار استان خوزستان
35. محسن آشتی . عضو هیئت مدیره سازمان بیمه‌های اجتماعی
36. مهدی بهنام . مدیرکل وزارت کار و امور اجتماعی
37. حسن فرزانه . معاون طرحها و بررسیهای وزارت کار و امور اجتماعی
38. فرهنگ مهر . مدیرعامل بیمه ایران
39. فریدون معتمد وزیری . معاون وزارت اطلاعات
4. هوشنگ نهاوندی . رئیس دانشگاه پهلوی شیراز
اعضاء علی البدل هیئت اجرائیه حزب ایران نوین
1. فضل‌الله جلالی نوری.3 نماینده مجلس شورای ملی
2. منوچهر سعید وزیری . نماینده مجلس شورای ملی
3. محمدحسین عباس میرزائی . نماینده مجلس شورای ملی
4. فضل‌الله معتمدی . نماینده مجلس شورای ملی
5. عبدالوهاب کیاکجوری.4 نماینده مجلس شورای ملی
6. عبدالرسول عظیمی.5 نماینده مجلس شورای ملی
7. سهراب فیروزیان . استاندار استان کرمانشاهان
8. خلیل کازرونی . معاون وزارت علوم و تعلیمات عالیه
9. صادق ناصرزاده.6 مدیرکل روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش
1. خانم عزیزالملوک شیبانی (آذرخشی) . خانه دار

توضیحات سند:

1. نصیر عصار، فرزند محمدکاظم در سال 1305 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا لیسانس حقوق ادامه داد. سمت‌هایی چون: مدیریت اداره گذرنامه، رایزن نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد، رئیس اوقاف، معاون سیاسی وزارت خارجه و...را عهده دار بود. در سند بیوگرافی ساواک آمده است: «... نامبرده عضو جمعیت ایرانی و کاری ملل آسیائی و آفریقایی و عضو کانون مترقی بوده و شخصی است مردم دار و خوش‌برخورد و مجلس آرا و عیاش، ولخرج و جاه طلب در امور اداری». ساواک در گزارش دیگری از حیف و میل اموال عمومی و سوءاستفاده‌های کلان در زمان تصدی پست ریاست اوقاف کشور نامبرده صحبت به میان آورده و ضمن تحقیقات و بررسی اخبار و گزارش‌ها مراتب فوق را تائید کرده است. عصار از اعضای کمیته مرکزی حزب ایران نوین و رئیس سازمان جوانان این حزب بود و از اعضای تشکیلات فراماسونری و عضو لژ ژاندارک و رئیس سازمان اوقاف و معاون نخست وزیر بود. عصار در هنگام تصدی ریاست اوقاف برخی از زمین‌های وقفی را جهت احداث ساختمان‌های تشکیلات فراماسونری به رهبران لژها با قیمت نازل واگذار کرد. در گزارشی از ساواک آمده است: «قطعه زمینی که قرار بود در تهران پارس خریداری شود به علت نامعلومی معامله مربوطه انجام نشد و اخیراً یک قطعه زمین به مساحت 15000 متر مربع از زمین‌های اداره اوقاف در نزدیکی میدان شهیاد به مبلغ 600 هزار تومان از قرار متری 40 تومان خریداری گردیده است. در بین اعضای فراماسونری شایع است که: بهای زمین فوق را شاهنشاه آریامهر مرحمت فرموده و آقایان نخست وزیر (هویدا) و مهندس شریف امامی اقدامات لازم را در جهت خرید زمین از آقای عصار معاون نخست وزیر و سرپرست سازمان اوقاف به عمل آورده‌اند» برادر وی، شوشا از خوانندگان زمان شاه بود. عصار با پیروزی انقلاب اسلامی به آمریکا گریخت و در سال 1394 درگذشت. ر. ک: دلدم اسکندر، خاطرات امیرعباس هویدا، صص 102 ـ 105 و 113 (اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
2. عباس سالور، فرزند قهرمان در سال 1294 ﻫ ش در دامغان متولد شد، تحصیلات ابتدایى را در مدرسه سن‌لوئى تهران سپرى کرد، دیپلم را از دارالفنون گرفت، در سال 1313 وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال 1316 لیسانس حقوق گرفت. در سال 1319 به استخدام وزارت کشاورزى در آمد، در اداره ساختمان، منشى اداره آبیارى و سدسازى شد، در سال 1338 مدیر کل ادارى وزارت کشاورزى شد و همزمان فوق لیسانس حقوق و علوم سیاسى گرفت. وی در سال 1338 کلاس مؤسسه علوم ادارى را گذراند و در سال 1339 به ‌مدت 4 ماه براى مطالعه امور ادارى به آمریکا رفت. وی از فامیل شاهزاده‌هاى سالور و همدانى و خانواده‌اى از ملاکین سرشناس همدان بود که از طرف خانواده همسر با خانواده علیقلى و امان‌اله اردلان نسبت داشت. عباس سالور در سال 1341 مدیر کل اصلاحات ارضى شد، بار دیگر به آمریکا سفر کرد و بعد از آن به معاونت اصلاحات ارضى انتخاب شد، در سال 1343 استاندار کرمانشاه و در سال 1345 استاندار خوزستان شد که در این سمت از او تخلفات اخلاقى و مالى نیز گزارش شده است. وی در سال 1349 پانصد هزار تومان رشوه از گاراژداران خرمشهر گرفته بود.
ساواک در ارزیابى خود، وى را فردى علاقمند به مقام و قدرت و شهرت، شاه پرست و ذى نفوذ معرفى کرده است.
سالور عضو حزب ایران نوین و در تشکیلات فراماسونرى در لژ تهران عضویت داشت. وی در سال 1352 از استاندارى خوزستان عزل و در سال 1357 عضو هیئت مدیره صنایع پتروشیمى شد. سالور در سال 1390 درگذشت.
3. فضل‌الله‌ جلالى نورى، فرزند محمدعلى در سال 1305 ﻫ ش در کاشمر متولد شد. جلالی نوری در سال 1324 حزب توده را در کاشمر بنیان نهاد و تا زمان انحلال آن همکاری می‌کرد. سپس عازم آمریکا شد و تحصیلات عالى را در آمریکا در رشته مهندسى نفت به پایان رساند. وی تحقیقات متعددى انجام داد که یکی از آنها منجر به دریافت جایزه ملى آمریکا شد. دو سال در کمپانى‌هاى آمریکایى کار کرد تا این‌که در 1337 در شرکت ملى نفت ایران استخدام شد. او ریاست آزمایشگاه‌هاى صنعتى را عهده‌دار بود و مدت‌ها به تدریس در دانشگاه امیرکبیر اشتغال داشت. جلالی نوری نماینده دوره‌های 21 تا 22 مجلس شورای ملی از کاشمر بود و در کانون مترقی و احزاب ایران‌نوین و رستاخیز عضویت داشت. وی طرفدار سیاست آمریکا در ایران بود و در کلوپ لاینز و جمعیت فراماسونری (لژهای دانش و سعدی) عضویت داشت.
4. عبدالوهاب کیا، فرزند ابراهیم در سال 1304 ش در نوشهر به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مهندسی ریخته‌گری ادامه داد و مشاغلی از جمله: رییس اداره توسعه مهارت کارگران وزارت کار، معاون اداره کل آموزش، دبیر کل سازمان هدایت فارغ‌التحصیلان کشور، استاد دانشکده صنعتی تهران، نماینده مجلس شورای ملی و ... را عهده دار بود. از حیث سیاسی، طرفدار سیاست غرب و عضو کانون مترقی و حزب رستاخیز و معاون دبیر کل و مسئول سازمان کارگران این حزب بوده است. (اسناد ساواک)
5. عبدالرسول عظیمی، فرزند محمدرضا در سال 1301 ﻫ ش در شیراز متولد شد. پس از سپری کردن تحصیلات مقدماتی تحصیلی، از دانشگاه تهران در رشتۀ حقوق لیسانس و در رشتۀ روزنامه‌نگاری فوق‌لیسانس و در رشتۀ حقوق جزا، دکترا گرفت. وی ابتدا در وزارتخانه‌های فرهنگ و دارایی به کار پرداخت، سپس مشغول وکالت شد و به دلیل اشتغالات روزنامه‌نگاری تقاضای انتظار خدمت کرد. وی مدیر مسئول روزنامۀ پیغام امروز، سردبیر روزنامۀ کیهان و مسئول هیأت مدیرۀ روزنامه‌نگاران بود. عبدالرسول عظیمی یکی از خبرنگاران مورد نظر سفارت شوروی در ایران جهت دعوت در کنگرۀ خبرنگاران خلق آزاد در کوبا بود. وی در زمینۀ سیاسی و احزاب فعالیت داشت و بر اساس منافع شخصی و خط مشی‌های حکومت با اکثر جریانات، احزاب و گروه‌ها از جمله جبهۀ ملی، حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، جمعیت نهضت آزادی، جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی، حزب زحمتکشان، حزب ایران نوین و حزب رستاخیز همکاری می‌کرد و در مجلس با توده‌ای‌ها رابطه داشت. عبدالرسول عظیمی در عرصۀ روزنامه‌نگاری، قلمش را تنها در راه خدمت به نظام ظالم پهلوی و کسب پول به کار برد و از راه‌های مختلف با تهدید و ارعاب، به رشوه‌گیری از افراد، مسئولان، موسسات دولتی و خارجی و مجلس شورای ملی اقدام می‌کرد؛ از جمله: در سال 1344 از شرکت واحد تقاضای 6 هزار تومان وجه کرد که چون با تقاضایش مخالفت شد، مبادرت به درج انتقاداتی از شرکت مزبور کرد. او از برادران رشیدیان و بانک تعاون توزیع به دلایل نامعلوم ماهانه دو هزار تومان دریافت می‌کرد و در سال 1346 در جایی اظهار داشت که سفارت اسرائیل در تهران میلیونها تومان پول به روزنامه‌های ایران به خصوص اطلاعات و کیهان (که عظیمی سردبیر آن بود)، می‌دهد تا مقالاتشان را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب بنویسند. وی در سال 1347 چهل هزار تومان از سندیکای گندم‌فروشان گرفت تا مطلبی دربارۀ گرانی نان در روزنامۀ پیغام امروز ننویسد و به دلیل ممانعت دکتر پویان از دادن پول و آگهی تبلیغاتی، شروع به انتقاد از او در روزنامه کرد و پس از گرفتن پول، مقالات انتقادی قطع شد. وی در همین سال به خاطر اینکه منوچهر گنجی، رئیس مرکز مطالعات بین‌المللی پهلوی شیراز، رپورتاژ تبلیغاتی به او نمی‌داد، در روزنامه‌اش علیه او مقاله نوشت. وی با تعریف و تمجید از کارهای وزرا در روزنامه از آنها، رشوه می‌گرفت و از وابستۀ مطبوعاتی آلمان تقاضای مبلغ زیادی پول داشت تا علیه فروشگاه‌های فردوسی در پیغام امروز مقاله ننویسد. مشارالیه در سال 1334 به عنوان سردبیر کیهان با دعوت انگلیسی‌ها به آن کشور سفر کرد و در سال 1338 تمایل نشان داد با دعوت یهودی‌ها به اسرائیل سفر کند و در سال 1339 موفق به انجام این سفر به همراه تعدادی از مسئولان شد. ساواک به دلیل وابستگی عبدالرسول عظیمی به دستگاه و خدمات ارزنده‌اش جهت تحکیم پایه‌های رژیم پهلوی، به کرات با شرکت وی در مراسم تشریفات موافقت کرد به طوری که در سال‌های 1344 و 1345 در سفرهای شاه به کشورهای شوروی و اروپای شرقی با او همراه بود. مشارالیه در دوره‌های 21 و 22 نمایندۀ مجلس شورای ملی بود و در دورۀ 23 باوجود رد صلاحیت وی توسط ساواک، نامبرده به عنوان نماینده وارد مجلس شورای ملی شد. در دوره 24 ساواک با کاندیداتوری وی موافقت کرد. نامبرده با اسم رمز عظیم در هدف مطبوعات با ساواک همکاری داشت و در سال 1337 به خبرنگاران روزنامۀ کیهان قول داد در صورت دادن اخبار مهم و محرمانه مبلغی علاوه بر حقوق به آنها بدهد و خودش این اخبار غیرقابل انتشار را به یکی از مقامات ستاد بزرگ ارتشتاران می‌داد و در مقابل مبلغ معتنابهی می‌گرفت. وی جهت انجام مأموریت‌های محوله توسط ساواک بعضی اوقات به خارج از کشور سفر کرد. ساواک در یک ارزیابی وی را بسیار مادی و پولدوست، متواضع، متملق، چاپلوس، اهل زدوبند، به فکر تأمین منافع شخصی، فاقد شهامت اخلاقی، ثبات عقیده، استقلال فکر و مناعت طبع معرفی کرده است. عبدالرسول عظیمی از طریق تبانی ثروت زیادی به دست آورد که از جمله آنها شرکت سهامی اریکو، چاپخانۀ پیغام امروز و املاک زیاد بود و ساواک نیز در سال 1355 با استخدام فرزندش به نام ویدا عظیمی در مشاغل حساس در وزارت دربار موافقت کرد. نامبرده در تشکیلات فراماسونری عضویت داشت و نشان‌های درجه 3 و 4 همایون، نشان درجه 5 تاجگذاری، نشان اصلاحات ارضی و نشان لژیون دونور از طرف محمدرضا پهلوی دریافت کرد.
6. صادق ناصرزاده، فرزند تقى سال 1299 ﻫ ش متولد شد، فارغ‌التحصیل دانشسراى مقدماتى تهران بود و از 16 /9 /1319 آغاز به کار کرد. در خلاصه سوابق وى آمده است: «آموزگار، دبیر، رئیس اداره فرهنگ استان مرکز، بازرس ادارى آموزش و پرورش استان مرکز، سرپرست سپاه دانش استان تهران، رئیس اداره ناحیه یک آموزش و پرورش تهران، رئیس دفتر اطلاعات و مطبوعات وزارت آموزش و پرورش، مدیرکل روابط عمومى وزارت مذکور و قائم مقام وزیر آموزش و پرورش، عضو هیئت مدیره شرکت تعاونى فرهنگیان، عضو هیات مدیره شرکت مخابرات ایران، نماینده دوره 23 مجلس شوراى ملى (در بین مردم و فرهنگیان شایع شده بود که وى بهائى است)، نویسنده مقالات رادیو، عضو موسس حزب ایران نوین، مسئول حوزه 78 حزبى، عضو کمیته امور استانها، عضو کمیته استان تهران، عضو سازمان آموزش حزب، دبیر شوراى مرکزى حزب، مسئول تبلیغات ستاد انتخاباتى حزب، رئیس دبیرخانه کنگره حزب، رئیس دبیرخانه و رابط حزب و آموزش و پرورش، معاون دبیرکل حزب ایران نوین، عضو حزب رستاخیز، عضو هیئت مدیره جمعیت طرفداران پیش‌آهنگى، نایب رئیس انجمن همکارى مردم بابلسر، عضو کمیته جشن پیروزى نفت در نخست‌وزیرى، عضو حزب ملیون، عضو سازمان کوک و داوطلب نمایندگى دوره 24 مجلس شوراى ملى بوده است.» وى از سال 1330 تا 1345 با مطبوعات و از سال 1345 با ساواک همکارى داشت. صادق ناصرزاده داراى نشان‌هاى درجه 1 و 2 و 3 سپاس، درجه 3 سپاس ورزشى، درجه 2 آبادانى و پیشرفت و درجه 3 همایون بود. وی جوایزى نیز از شاه، فرح و غلامرضا پهلوى دریافت داشته است. نام وى در لیست فراماسونها آمده است. (اسناد ساواک - پرونده انفرادی)

منبع:

کتاب دکتر فرهنگ مهر به روایت اسناد ساواک صفحه 144



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.