صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

دکتر منوچهر اقبال فرزند حاج مقبل‌السلطنه خراسانی است

دکتر منوچهر اقبال فرزند حاج مقبل‌السلطنه خراسانی است


متن سند:

۴۹ – اقبال

اسفند ۱۳۳۸
نخست وزیر

دکتر منوچهر اقبال فرزند حاج مقبل‌السلطنه خراسانی است که در شهر مشهد متولد شده. او دارای برادر به نام های علی - نماینده مجلس - عبدالوهاب سناتور فعلی - خسرو سهام دار شرکت‌های تجاری - محمد وکیل دادگستری احمد عضو وزارتی. تحصیلات: تحصیلات مقدماتی و ابتدایی را در شهر به پایان رسانیده و سپس به تهران و در مدارس ثروت و دارالفنون تحصیل کرد. پدرش که عضو مجلس مؤسسان اول1 بود، پس از اینکه تهران آمد تا در مجلس مؤسسان شرکت کند منوچهر را هم به تهران آورد در سال ۱۳۰۵ برای تکمیل تحصیلات به فرانسه فرستاد. دکتر منوچهر اقبال در فرانسه در شهر «مونپلیه» مشغول تحصیل شد سپس به پاریس آمد. دانشکده پزشکی را با درجه ممتاز (لوره‌آ) به پایان رسانید در پاریس با دکتر کشاورز و دکتر رادمنش تحصیل می‌کرد و یک نشان علمی هم به او دادند. پس از پایان تحصیلاتش ۱۹۳۲ یک سال در یک مؤسسه طب ممالک حاره کار کرد و با دیپلم و تخصص در امراض عفونی (حصبه - سرخک و مخملک) به ایران آمد. و پزشکی که زیر دست او کار می‌کرد سرخوب لومیر بود چون با درجه عالی و نشان قبول شده بود در مراجعت به ایران وزارت فرهنگ به او یک نشان درجه ۲ علمی داد. نخستین پست دولتی او در شهر بود و سپس در ۱۳۱۲ وارد خدمت نظام وظیفه شده چند ماه در سربازخانه و هنگ ۲۹ پیاده خدمت می‌کرد و بعد سرویس امراضی داخلی بیمارستان لشکر به او واگذار شد. در فریمان شاه فقید گرفتار ناراحتی و زنبورزدگی شد چون طبیب بهداری با امونیاک زیاد پشت گردن او را ورم داده بود از طرف لشکر دکتر اقبال را بردند و او توانست در مدت کوتاه اعلیحضرت شاه فقید را معالجه کند. اعلیحضرت به او مرحمت کرده و دستور دادند پست آبرومند و خوبی به او بدهند پس از خاتمه دوره سربازی ۶ ماه رئیس بهداری شهرداری مشهد رئیس بخش بیماری‌های عفونی بیمارستان شاهرضا را عهده‌دار بود. از شهریور ۱۳۱۵ تهران بود و ریاست بخش بیماری‌های عفونی بیمارستان رازی به او محول شد در ۱۳۱۸ دانشیار دانشکده پزشکی و سپس استاد شد و پروفسور «ابرلین» او را استاد کرسی عفونی کرد. در کابینه اول قوام‌السلطنه2 معاون وزارت بهداری شد و سپس در کابینه ساعد ۱۳۲۲ وزیر بهداری شده و بار دیگر در ۱۳۲۴ قوام‌السلطنه او را وزیر کرد. چون در سفرها به همراه قوام به لاهیجان می‌رفت و به قوام تعظیم زیاد می‌کرد. در مدتی که وزیر بهداری بود و در اصفهان و شیراز آموزشگاه بهداری تأسیس کرد و برای مبارزه با و با هواپیما به زاهدان، چابهار و آبادان رفت و همین اقدام او ارزشش را زیاد کرد. در روزهای بحرانی سال ۱۳۲۴ هنگامی که پیشه‌وری3 بنا به تحریک مظفر فیروز4 می‌خواست به تهران بیاید او در یکی از جلسات هیأت دولت گفت «اگر پیشه‌وری در هیأت دولت حاضر شود ما استعفا می‌دهیم و به خانه‌مان می‌رویم» و سپس با سپهبد امیر احمدی5 - امیر علایی 6 - ذکاءالدوله غفاری7 همصدا شد و آنها همه به قوام پیغام دادند که اگر او به تهران بیاید همه مستعفی می‌شویم. وقتی پیشه‌وری به تهران آمد و مظفر فیروز پیشنهاد ۱۱ ماده‌ای او را هیأت دولت او همین که در جلسه مطرح شد اقبال گفت «خیال نمی‌کنم در سر این میز ایرانی وطن‌پرستی وجود داشته باشد که این پیشنهادات را قبول کند. من از طرف آقایان وزراء وکالتی ندارم ولی چون همه وطن‌پرست هستند مطمئن هستم وظیفه خود را در این ماه‌های تاریخی انجام خواهند داد و گمان می‌کنم تمام وزارء عقیده مرا تأیید کنند» وقتی پیشه‌وری از تهران برگشت به قوام گفت «تا این دکتر اقبال مرتجع هست امور آذربایجان درست نمی‌شود» دکتر اقبال در کابینه توده‌ای‌ها8 ۷۲ روز وزیر پست تلگراف شد و در کابینه‌های قوام چهار بار وزیر بهداری - یک بار وزیر پست تلگراف - و وزیر فرهنگ شد. پس از استعفای قوام‌السطلنه هفت ماه مشغول تدریس بود در کابینه هژیر وزیر فرهنگ شد و در این پست بود که قانون معروف (سیاست را از فرهنگ جدا کنید) در فرهنگ رواج داد و در همین پست بود که قانون معروف ضد مطبوعات به مجلس داد. پس از حادثه ۱۵ بهمن وزیر کشور شد.
پس از سقوط ساعد ۱۴ ماه استاندار آذربایجان شد و در همین مدت استاد و رئیس دانشگاه تبریز شد. پس از روی کار آمدن دکتر مصدق خانه نشین شد و تنها به شغل استادی مشغول بود. در همین وقت بود (۱۳۳۱) که به عضویت فرهنگستان پزشکی فرانسه انتخاب شد و بزرگترین نشان‌های علمی دنیا را به او دادند. در سال ۱۳۳۲ به سمت سناتور انتخابی از تهران به مجلس سنا رفت و در سال ۱۳۳۳ به موجب رأی شورای دانشگاه به سمت ریاست دانشگاه انتخاب و سمت سناتوری هم داشت. در مرداد ۱۳۳۵ به وزارت دربار انتخاب شد و در فروردین ۱۳۳۷ به جای آقای علاء نخست وزیر شد. دکتر اقبال در سال ۱۳۱۲ با یک دوشیزه فرانسوی ازدواج سه دختر دارد که همه عیسوی هستند. زبان: فرانسه خوب کمی انگلیسی نشان دارد صفات و اخلاق: فوق‌العاده متکبر - خودخواه - متظاهر – مغرور.
در سال ۱۳۳۱ همراه دکتر راجی به فرانسه رفته و به عضویت فرقه فراماسونی درآمد هیچگاه متهم و یا معروف به دزدی و سوءاستفاده نبوده و با وجود اینکه ۱۷ بار وزیر شده معذالک هنوز خاته شخصی ندارد و در خانه سرهنگ متهدی زندگی می‌کند و هیچ نوع اعتیادی ندارد‌. و حتی سیگار نمی‌کشد.9

توضیحات سند:

1- مجلس مؤسسان: در قانون اساسی مشروطیت پیش‌بینی شده بود که هر گونه تغییر در قانون اساسی توسط مجلس مؤسسان انجام گیرد و اعضاء آن توسط مردم انتخاب شوند در زمان پهلوی ۲ مرتبه مجلس مؤسسان تشکیل شد و در مورد تغییر اصول قانون اساسی تصمیم گیری کرد. مجلس مؤسسان اول: در زمانی که رضا شاه در سال ۱۳۰۵ حکومت قاجار را منقرض کرد و حکومت را به دست گرفت برای قانونی کردن حکومت خود مجلس مؤسسان اول را تشکیل داد و با تغییر اصول مربوط به سلطنت قاجار، سلطنت پهلوی را پایه گذاری کرد و پس از آن به عنوان شاه تاج گذاری کرد. مجلس مؤسسان دوم: در زمان محمدرضا شاه بعد از شهریور ۱۳۲۰ شاه همواره می‌گفت انحلال مجلس از حقوق حقه سلطنت است این کار باید صورت گیرد. و می‌خواست در قانون اساسی تغییر ایجاد کند که این اصلاح نیازمند مجلس مؤسسان بود. برای انجام این کار در ۹ اسفند ۱۳۲۷ با پیشنهاد دولت ساعد شاه افرمان انتخابات مجلس مؤسسان را صادر کرد سرانجام روز اول اردیبهشت ۱۳۲۸ شمسی مجلس مؤسسان افتتاح شد. مدرسین و علماء طراز اول قم طی نامه‌ای به آیت‌الله بروجردی از توطئه‌های رژیم پهلوی در تغییر چند ماده از قانون اساسی هشدار دادند. آیت‌الله بروجردی طی نامه‌ای موارد فوق را به مقامات یادآور شدند و ۲۷۲ نفر از رجال بنام و نمایندگان ۸۲ حوزه انتخابیه برای تفسیر دو اصل قانون اساسی در این مجلس اجتماع کردند. و یک اصل نیز به قانون اساسی الحاق کردند. که بر اساس آن تشکیل مجلس مؤسسان جهت تغییر در قانون اساسی با اکثریت 2-3 کلیه اعضا مجلس شورای ملی و سنا تصویب و سپس شاہ فرمان تشکیل مجلس مؤسسان را صادر می‌کند. در جلسه هفتم مجلس مؤسسان اصل ۴۸ قانون اساسی به تصویب رسید که بر اساس آن شاه می‌تواند هر یک از مجلسین شورای ملی و سنا را جداگانه و یا هر دو مجلس را در آن واحد منحل نماید. «تاریخ سیاسی معاصر جلال الدین مدنی»

2- قوام‌السلطنه: احمد قوام پسر میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه بود. احمد قوام در سال ۱۲۵۲ هـ.ش در تهران متولد شد. او تحصیلات خود را به پایان رساند و در سن ۲۰ سالگی مناجات حضرت رسول (ص) را به خط نستعلیق نوشت و تسلیم ناصر‌الدین شاه کرد و شاه ضمن تقدیر از او، وی را به خدمت دربار پذیرفت. اولین شغل رسمی قوام ریاست دفتر میرزا علی خان وزیر و پیشکار ولیعهد آذربایجان بود. او در سال ۱۲۷۷ هـ به اروپا رفت و قریب سه سال در آنجا تحصیل کرد و به ایران برگشت. در سال ۱۲۸۴ رئیس دفتر اختصاصی شاه شد و لقب قوام‌السلطنه گرفت. قوام از طرفداران مشروطه بود و فرمان مشروطه به خط او تحریر شد. پس از مشروطه به معاونت وزارت جنگ رسید و یکسال بعد در کابینه مستوفی الممالک وزیر جنگ شد ولی تا تابستان ۱۲۹۶ نه بار به وزارت رسید و سپس چهار سال حاکم خراسان و سیستان بود. تا اینکه در کودتای ۱۲۹۹ به دستور سیدضیاء دستگیر و سه ماه زندانی شد. پس از برکناری سیدضیاء احمد شاه فرمان رئیس‌الوزرایی او را صادر کرد و حکم در زندان به وی ابلاغ شد. او در دوره اول نخست وزیری مجلس چهارم را افتتاح و قیام کلنل محمدتقی خان و جنبش جنگل را سرکوب کرد. در دی ماه ۱۳۰۰ استعفاء داد. ولی پنج ماہ بعد مجدداً مأمور تشکیل کابینه شد و نخست وزیری او ۸ ماه به طول کشید. رضاخان به اتهام توطئه قتل خود او را بازداشت و به اروپا تبعید کرد. بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰ و استعفای رضاشاه قوام دوباره وارد میدان شد و در مرداد ۱۳۲۱ بعد از ۲۰ سال از دومین دوره نخست وزیری دوباره به قدرت رسید. او توانست پیش از فروغی و سهیلی نظر موافق انگلیسی‌ها را به خود جلب کند تا اینکه در ۲4 بهمن ۱۳۲۱ استعفا داد. سه سال بعد در شرایط بحرانی فتنه فرقه دمکرات در آذربایجان و خودداری شوروی از تخلیه ایران قوام برای دفعه چهارم مأمور تشکیل کابینه شد و ۲۸ بهمن ۱۳۲۴ کابینه خود را معرفی کرد و فردای آن روز برای مذاکره با رهبران شوروی عازم مسکو شد. (وی قبل از حرکت با امریکائی‌ها هماهنگ بود.) در برگشتن از شوروی در سال ۱۳۲۵ قوام حزب دمکرات ایران را پایه گذاری کرد و کابینه ائتلافی را تشکیل داد. اختلاف بین شاه و قوام شدت یافت تا اینکه قوام روز ۱۸ آذر ۱۳۲۶ مجبور به کناره گیری شد. و شاید مأموریتش به پایان رسیده بود در سال ۱۳۳۱ به دنبال استعفای مصدق از نخست وزیری مجدداً در هفتم تیر ماه به نخست وزیری رسید و یک اعلامیه شدیدالحنی صادر کرد. که بزرگترین خطای سیاسی قوام بود و طوفان خشم عمومی را برانگیخت و تظاهرات مردم شروع و بازار بسته شد و کارگران و ادارات اعتصاب کردند. قوام برای مقابله با این بحران درصدد انحلال مجلس و بازداشت مخالفان و در رأس آنها آیت‌الله کاشانی برآمد. سرانجام با قیام ۳۱ تیر حکومت پنج روزه و پنجمین دوره نخست وزیری او به پایان رسید. دو هفته بعد او را تبعید و مجلس قانون مصادره اموالش را تصویب کرد در خرداد ماه سال ۱۳۳۳ مجلس هیجدهم قانون لغو مصادره اموال را تصویب کرد. قوام در روز ۳۱ تیرماه ۱۳۳۴ در سن ۸۲ سالگی در تهران درگذشت. زندگی سیاسی قوام‌السلطنه - جعفر مهدی‌نیا کابینه قوام‌السلطنه (کابینه چهارم قوام)
۳ بهمن ۱۳۲۴ تا ۵ دی ۱۳۲۶ نخست وزیر: احمد قوام دادگستری: انوشیروان سپهبدی، الهیار صالح، على اکبر موسوی زاده، مصطفی عدل دارایی: مرتضی قلی بیات، عبدالحسین هژیر- راه: سرلشکر محمد حسین فیروز، ابوالحسن صادقی، غلامحسین فروهر- بهداری: دکتر منوچهر اقبال، دکتر مرتضی یزدی، دکتر منوچهر اقبال - پیشه و هنر: احمد على سپهر، ایرج اسکندری، حمید سیاح - پست و تلگراف: سهام‌الدین غفاری، دکتر اقبال، اعزاز نیک‌پی، علی نصر، جواد بوشهری - فرهنگ: محمد تقی بهار، فریدون کشاورز، علی شایگان، عیسی صدیق اعلم - کشاورزی: شمس‌الدین امیر علایی، احمد حسین عدل - اقتصاد ملی: ابوالحسن صادقی، محمد سجادی - جنگ: سپهبد احمد امیر احمدی، محمود جم - کار و تبلیغات: مظفر فیروز، محمد علی فرمانفرمائیان، سلمان اسدی، احمد آرامش - کشور: نخست وزیر، سرلشگر فرج‌الله آقااولی - خارجه: نخست وزیر، انوشیروان سپهبدی، موسی نوری اسفندیاری - مشاور: انوشیروان سپهبدی، علی اصغر حکمت، علی اکبر موسوی زاده، محمد علی همایون جاه، مصطفی منصور عدل - معادن: علی امینی، احمد آرامش، اعزاز نیک‌پی «از سید ضیاء تا بختیار، مسعود بهنود ص ۲۵۷»

3- سید جعفر پیشه‌وری: سید جعفر پیشه‌وری از یک خانواده آذربایجانی بود او از سال ۱۲۹۹ هـ.ش در شوروی به سر می برد پس از بازگشت از شوروی شروع به بیان عقایدی نمود که در شوروی فرا گرفته بود. رضاشاه نیز فوراً او را زندانی کرد ولی با پیگیری روس‌ها آزاد شد. او انتظار داشت دبیرکل حزب توده گردد که نه تنها دبیرکل نشد بلکه به عضویت دفتر مرکزی هم انتخاب نشد او به شدت از این کنار گذاشتن خود خشمگین شد و در انتخابات دوره چهاردهم مجلس به وکالت انتخاب گردید اما اعتبارنامه او تصویب نگردید و دست خالی به آذربایجان رفت. شوروی برای روی کار آوردن یک رژیم وابسته به خود کوشش می‌کرد. پیشه‌وری قبلاً با مقامات قفقازی تماس گرفته بود او با کمک قلی اوف کنسول شوروی در آذربایجان شالوده فرقه دمکرات آذربایجان را پی‌ریزی کرد این حزب مبلغ خود مختاری آذربایجان و شناسایی زبان ترکی به عنوان زبان رسمی آذربایجان بود. روز ۲۱ شهریور ۱۳۹۴ فرقه دمکرات مجلس مؤسسان را تشکیل داد و به فرماندهی غلام یحیی ارتشی سازمان دادند و در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ ھ.ش پادگان‌ها را تصرف کردند و حاکمیت شهر را به دست گرفتند و پیشه‌وری به عنوان رئیس دولت خودمختار کابینه ۵ نفره خود را به مجلس مؤسسان معرفی کرد. در دی ماه ۱۳۲۴ قوام زمام امور را به دست گرفت. حکومت مرکزی تلاش کرد اعتباری در آذربایجان کسب کند اما در این راه موفقیت حاصل نشد. پس از مسافرت قوام به مسکو و دادن امتیاز نفت شمال به شوروی آنها موافقت کردند که ارتش خود را از ایران خارج کنند. قوام به پیشنهاد مظفر فیروز، رزم‌آرا را که بازنشسته شده بود جهت ریاست ستاد مشترک به شاه پیشنهاد و شاه نیز پذیرفت. با طرح نقشه رزم‌آرا در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ارتش به فدائیان آذربایجان حمله می‌کند و پس از ده روز مقاومت شورشیان را در هم شکسته و فرقه دمکرات متلاشی می‌شود. پیشه‌وری و سران فرقه دمکرات هم به روسیه پناهنده شدند. پیشه‌وری مدتی در باکو می‌زیست سرانجام در یک تصادف ساختگی مجروح شد و در یکی از بیمارستان های باکو درگذشت. که عمدتاً مرگ پیشه‌وری را به عنوان پایان کار فرقه تلقی کردند. «زندگی سیاسی رزم‌آرا جعفر مهدی‌نیا ص ۹۸»

4- مظفر فیروز: مظفر فیروز فرزند ارشد نصرت‌الدوله فیروز و خواهرزاده دکتر مصدق بود. مظفر فیروز پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به انگلستان رفت و در رشتۀ حقوق فارغ‌التحصیل شد و به ایران برگشت. پدرش وزیر امور خارجه در کابینۀ وثوق‌الدوله بود. قرارداد ننگین ۱۹۱۹ میلادی که بین ایران و انگلیس منعقد شد. نصرت‌الدوله نیز جزء عاقدین قرارداد بود که از انگلیسی‌ها رشوه گرفت و ایران را عملاً تحت‌الحمایه انگلیسی‌ها در آوردند. نصرت‌الدوله اختلافات زیادی با رضا شاه داشت. به دستور رضا شاه نصرت‌الدوله دستگیر و زندانی شد و در دی ماه ۱۳۹۶ ش او را در زندان کشت. مظفر فیروز دشمن خونی و قسم خورده شاه بود بعد از شهریور ۱۳۲۰ ش ابتدا خود را به سیدضیاء نزدیک کرد و در حزب اراده ملی او عضویت یافت. و روزنامه رعد امروز که متعلق به مظفر فیروز بود ارگان حزب اراده ملی بود. قبل از سال ۱۳۲۵ ش به قوام‌السلطنه نزدیک شد و در سال ۱۳۲۵ جز وزرای کابینه ائتلافی بود او در رأس وزارتخانه جدید کار و تبلیغات قرار گرفت. او مشیر و مشاور قوام بود و روزنامه «رعد امروز» را به سبک روزنامه رعد سیدضیاء منتشر کرد. اختلاف شاه و قوام‌السلطنه بعد از تشکیل کابینه ائتلافی شدت یافت. و شاه که از پشتیبانی آمریکایی‌ها برخوردار بود تصمیم به مقاومت در برابر قوام‌السطلنه می‌گیرد. و در یک جلسه بحث و مشاجرۀ طولانی با قوام او را وادار می‌کند که وزیران توده‌ای و مظفر فیروز را از کابینه اخراج نماید. به ویژه در مورد مظفر فیروز بیش از وزیران توده‌ای پافشاری و تأکید می‌کند که باید از کشور خارج شود. قوام سرانجام شاه را به انتصاب مظفر فیروز به سفارت ایران در مسکو راضی می‌کند و شاه می‌گوید عیبی ندارد، برود در همانجا برای روس‌ها جاسوسی کند. و مدتی به مسکو می‌رود و بعد به ایران بر می‌گردد. مظفر سپس راهی پاریس می‌شود و تا پایان عمر در فرانسه زندگی می‌کرد. «بازیگران عصر پهلوی - محمود طلوعی - ص ۳۳۴»

5- سپهبد امیر احمدی: امیر احمد آقا خان در سال ۱۲۶۷ هجری شمسی به دنیا آمد او پس از اتمام تحصیلاتش وارد ارتش شد. در جریان تهیه مقدمات کودتای ۱۲۹۹ با درجه سرتیپی هم‌ردیف رضاخان و محرم او در نیروی قزاق بود. وقتی رضا شاه به سلطنت رسید نام امیر احمد آقاخان را برای او انتخاب کرد و درجه سپهبدی نیز به او اعطا کرد امیر احمدی تنها سپهبد زمان رضا شاه بود. رضا شاه او را رقیب بالقوه برای خود می‌دانست. به همین دلیل او را همچنان فرمانده لشکر غرب نگه داشت. در شهریور ۱۳۲۰ به پیشنهاد فروغی، فرماندار نظامی تهران شد سپس در کابینه فروغی و کابینه قوام و سهیلی وزیر جنگ شد. در سال ۱۳۲۲ تحت فشار روس‌ها از این سمت برکنار شد. امیر احمدی در سال ۱۳۲۴ در کابینه قوام به وزارت جنگ منصوب گردید و در کابینه هژیر و ساعد تا سال ۱۳۲۸ عهده‌دار این مقام بود. وی سپس سناتور انتصابی شد و بالاخره در سال ۱۳۴۴ در سن ۷۷ سالگی درگذشت.
«بازیگران عصر پهلوی - محمود طلوعی»
6- شمس الدین امیرعلایی: امیرعلایی در تهران متولد شد ابتدا شاگرد مدرسه سن‌لویی بود بعد به دارلفنون رفت و از آنجا به دانشکده حقوق راه یافت و به اخذ مدرک لیسانس نایل آمد جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در رشته اقتصاد لیسانس گرفت و به دنبال آن در رشته حقوق و علوم سیاسی به اخذ دکترا نایل گردید و سپس به ایران بازگشت و در جبهه ملی عضویت یافت و در جریان ملی شدن نفت با مصدق همکاری نمود و استاندار خوزستان شد سپس دکتر مصدق او را بجای سرلشکر زاهدی وزیر کشور نمود و سرپرست شهربانی کل کشور شد و بعد به سفارت ایران در بلژیک منصوب شد. او پس از کودتای ۲۸ مرداد استعفا داد و به تهران آمد و به دستور دولت زاهدی به برازجان تبعید گردید وی در اوایل انقلاب اسلامی به عنوان سفیر ایران در فرانسه بود و پس از چندی استعفا داد و به ایران بازگشت. «دولت های ایران از سیدضیاء تا بازرگان ناصر نجمی ص ۱۱۹۸»

7- سهام‌الدین غفاری: سهام‌الدین غفاری معروف به ذکاءالدوله وزیر پست و تلگراف و تلفن در کابینه دوم قوام‌السلطنه بود و به همراه دکتر اقبال و سپهبد امیر احمدی به اتخاذ مواضع تند علیه حزب توده و دولت خود مختار پیشه‌وری در آذربایجان دست زد. زمانی که قوام می‌خواست با پیشه‌وری در کابینه مذاکره کنند جزء وزیران مستعفی بود.

8- حزب توده: در مهرماه ۱۳۲۰ پس از ورود ارتش‌های متفقین به خاک ایران موجودیت خود را اعلام کرد. مؤسسین حزب توده از بقایای کمونیست‌های سابق بودند که سالیان پیش از شهریور ۱۳۲۰ ش مأمور اشاعه افکار کمونیستی بودند و در سال ۱۳۱۰ محکوم شده بودند و تا شهریور ۱۳۲۰ تعدادی در حدود یکصد نفر از آنها در زندان یا در تبعید بودند. طی فرمان عفو عمومی ۲۸ شهریور ۱۳۲۰ آزاد شدند و پس از آن در صدد برآمدند که حزبی به نام حزب توده با مرام کمونیستی بنیاد گذارند. افرادی چون سلیمان محسن اسکندری، دکتر محمد بهرامی، مرتضی یزدی، تقی مکی‌نژاد و احسان طبری جزو مؤسسین حزب و آزادشدگان از زندان بودند که به اشاره دولت شوروی و کمینترن دست به تشکیل حزب توده زدند. اولین جلسه هیأت مؤسسان حزب توده در مهرماه ۱۳۲۰ در منزل محسن اسکندری با حضور ۳۷ نفر از گروه ۵۳ نفر و کمونیست‌های دیگر و علی اف کاردار سفارت شوروی بود و به صورت ناشناس در جلسه حضور داشت، تشکیل گردید در این جلسه اعضاء کمیته مرکزی انتخاب شدند و مرامنامه حزب به تصویب رسید. حزب توده از تأسیس تا آغاز پیدایش فرقه دمکرات به صورت یک سازمان علنی و ملی می‌خواست باشد ولی در همان آغاز راه منحرف شد و با طرح مسئله اعطاء امتیاز نفت شمال به شوروی نشان داد که نیروی وابسته به امپریالیسم شرق است. بعد از پیدایش فرقه دمکرات حزب توده به اوج خود می‌رسد و سه وزیر به کابینه ائتلافی قوام وارد می‌کند و حزب توده از نظر کمی و کیفی گسترش می‌یابد که این دوران را دوران طلایی خود می‌داند. با شکست فرقه دمکرات حزب دچار انشعاب و اختلاف درونی می‌گردد. پس از تیراندازی به شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ حزب توده غیرقانونی اعلام می‌گردد و اعضاء آن دستگیر و یا متواری می‌شوند. و سپس در مسکو جمع می‌شوند و حزب را سامان می‌دهند. در زمان نخست وزیری دکتر مصدق با استفاده از شرایط مساعد و آزادی‌های بوجود آمده یکسری سازمان‌های علنی ایجاد و با شعار ملی شدن نفت مخالفت می‌کنند. بعد از کودتای ۲۸ مرداد سازمان نظامی حزب کشف می‌شود و دوران ورشکستگی حزب فرا می‌رسد و مجدداً در اتحاد شوروی کار خود را ادامه می‌دهند و در تمام این دوره که به سال ۱۳۵۷ ختم می‌شود کادر حزب توده در داخل کشور اقدام به سازماندهی حزب و در خارج‌ستیز ایدئولژیکی با گروه‌های مائوئیست و ملیون بود. دوران نهایی حزب توده از سال ۱۳۵۷ می‌باشد. که بعضی از آنها معتقد بودند که با استقرار عناصر لیبرال می‌توانند در بازی‌های دیپلماسی شرکت کنند و می‌گفتند که نهضت روحانیت و حکومت اسلامی دوامی ندارد و گروه دیگر در دل شکننده بودن نظام را حتمی می‌دانستند و باکارهای مخفی به سازماندهی مشغول بودند اما در ظاهر حامی نظام بودند و از نظام حمایت می‌کردند ولی در خفا با خائنانی مانند ناخدا افضلی و سرهنگ عطاران، سرهنگ کبیری و آذرفر فعالیت پرجوش و خروش جاسوسی به سود شوروی را رهبری می‌کردند. اما در سال۱۳۶۱ به جرم جاسوسی و توطئه حزب توده منحل و رهبران آن دستگیر شدند و اعضای کمیته مرکزی فعالیت‌های جاسوسی خود را افشاء کردند و پایان زندگی این حزب فرا رسید. ۔ سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی - مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی - کژ راهه / احسان طبری / تهران / امیرکبیر. - خاطرات کیانوری / نورالدین کیانوری / تهران / دیدگاه - من کمیته مرکزی حزب توده را محکوم می‌کنم / فریدون کشاورز / تهران / قلم- خاطرات ایرج اسکندری / تهران / مؤسسه مطالعات سیاسی

9- در پاراگراف آخر سند آمده است که اقبال متهم یا معروف به دزدی و سوء استفاده نبوده است با وجودی که ۱۷ بار وزیر شد و هنوز خانه شخصی ندارد. با توجه به اسناد متعدد در همین مجموعه که به بعضی از آنها نیز اشاره می‌شود. مطلب فوق کاملاً غیرواقعی و کذب می‌باشد و اقبال هم از ثروتمندان ایران بوده است و هم اینکه سوءاستفاده‌های مالی زیادی داشته است. در سند صفحه، ۶۸ به نقل از یکی از دوستان صمیمی اقبال بیان می‌شود، که، او قبل از نخست وزیری آه در بساط نداشت و در حال حاضر صاحب میلیون‌ها تومان ثروت است و او علناً دزدی می‌کرد و رشوه می‌گرفت. در سند صفحه ۶۲ که توسط ساواک مشخصات اقبال جمع‌آوری شده است در بند ۱۶ آورده است که «دکتر اقبال از ثروتمندان بزرگ ایران است». همچنین در سند صفحه ۲۸۳ گفته شده است که اقبال ۵۰ میلیون تومان از عوارض مشروبات غیرالکلی که مربوط به دولت بوده را جهت شخص خود برداشته است. و در سند صفحه ۲۸۴ از قول مصطفى الموتی که یکی از نزدیکان اقبال بوده است گفته شده که «در دادگستری پرونده‌ای مربوط به خرید کارخانه کود شیمیایی مطرح است که دکتر اقبال و شریف امامی در آن متهم به سوء استفاده هستند.»

منبع:

کتاب دکتر منوچهر اقبال به روایت اسناد ساواک صفحه 78





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.