صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه هیئت محبان الائمه

تاریخ سند: 20 خرداد 1354


موضوع: جلسه هیئت محبان الائمه


متن سند:

به: 312 تاریخ:20 /3 /54
از: 20 ه‍ 12 شماره: 26651/ ه‍ 12
موضوع: جلسه هیئت محبان الائمه
پیرو 23864 /20 ه‍ 12 ـ 15 /12 /53
در ساعت 1850 روز 8 /3 /54 جلسه هیئت محبان الائمه در منزل حاج موسوى واقع در خیابان خراسان خیابان زیبا پلاک 70 تشکیل گردید و در ساعت 2000 شیخ محمدتقی جعفرى شروع به سخنرانى کرده1 و ابتدا ضمن بحث در مورد اثر ایمان موضوع محبت را مطرح نموده و اظهار داشت که هر کس حرف منطقى و اساسى بزند عده‌اى ناراحت می‌شوند و چه بساکه بگیر و به بند شروع شود نامبرده افزود واقعا که محبت چیز عجیبى است مثلاً ما وقتى مى‌بینیم سگى، پلنگى را گرفته و می‌خواهد پاره‌اش کند ناراحت شده و بفکر چاره اندیشى میافتیم بطور کلى هر انسانى خود را شایسته محبت میداند جعفرى پس از قرائت قرآن گفت ما خود ستم کاریم بنابراین چگونه می‌توانیم به ستمکاران پند دهیم اینکه می‌گویم باید محبت کنیم باید به بینیم به چه نوع انسان‌هایى باید محبت کرد مسلما منظور این نیست که بهر ظالمى محبت نماییم زیرا اینکار خود ظلم است فقط افراد خیر و نیکوکار شایسته محبت مى‌باشند. یکروز مسئولیت قضاوت بین دو نفر متهم را به شخصى واگذار نمودند قاضى شروع بگریه کرده باو گفتند تو باید شادى کنى چون احقاق حق شما باعث راحتى دو نفر مزبور خواهد شد گفت ناراحتى من از این است که این دو نفر قصّه را کاملاً می‌دانند و نسبت به آن آگاه می‌باشند، در حالی که من بى‌اطلاع و جاهل هستم
به وى گفته شد تو جاهلى ولى سالم آنان آگاهند لکن بیمارند جعفرى اضافه کرد اگر جهت تعلیم و تربیت کودکان خشونت لازم است این کار را بکنید2 ناطق در پایان سخنرانى خود دعا کرد تا نیروى ایمان در مردم‌شکوفا شود و اضافه کرد اگر ما خنده قشنگى نداریم علتش آنست که گریه نداریم و از درد دیگران نمى‌رنجیم این جلسه در ساعت 2115 خاتمه پذیرفت و در حدود 150 نفر شرکت داشتند.
نظریه شنبه. نظرى ندارد.
نظریه یکشنبه. به احتمال قوى خبر صحت دارد. ضمناً به شنبه دستور داده شده که در جلسات مزبور شرکت و نتیجه را گزارش نماید.
نظریه سه‌شنبه. نظریه یکشنبه مورد تأیید است. نظریه چهارشنبه. نظریه سه‌شنبه تأیید می‌گردد.
رونوشت برابر اصل است. اصل در پرونده کلاسه 21120 بایگانى است.

توضیحات سند:

1. این گزارش در توضیح مضامین سخنان استاد علامه جعفرى (ره) نسبت به سایر گزارش‌هاى قبلى، برترى محسوس دارد و بطور نسبى فضاى بحث را به خواننده منتقل مى‌سازد.
2. منبع، سخن استاد علامه(ره) را کامل نقل ننموده است. ایشان، خشونت با هدف تربیت واصلاح به میزان اندک و در موارد خاص و براى تقویت حس مسئولیت پذیرى و درک صلابت و ارزش قانون، توسط ولى صالح و آگاه را مجاز مى‌دانستند و دیدگاه‌هاى تربیتى مبتنى بر نفى مطلق خشونت را افراطى و موجب نتایج زیانبار برمى‌شمردند. نقل خاطره‌اى از استاد(ره) در این زمینه، بى‌مناسبت نمى‌باشد. ایشان مى‌فرمودند: [نقل به مضمون]
«در کلاس چهارم ابتدایى، مدیر مدرسه‌اى داشتیم به نام آقاى جواد اقتصادخواه که از وارستگان مردم تبریز و مورد علاقه اقشار مختلف مردم بود. روزى این مدیر محترم در ساعت درس «خط» وارد کلاس ما شد و به من گفت: جعفرى خطّت را ببینم. وقتى نگاه کرد گفت: این چه خطى است که نوشته‌اى؟ گفتم خیلى خوب است. گفت: خودت تصدیق مى‌کنى؟! مرا از پشت میز بیرون کشید و گفت دستت را باز کن و چوب محکمى به دستم زد و گفت: بعد از این، خودت را تصدیق نکن (یعنى به خودت نمره نده) تا مدتى از ضربه آن چوب احساس درد مى‌کردم و بعد از آن کوشش کردم تا به زیبایى خطم بیفزایم. [خط استاد علامه(ره) زیبا و چشم‌نواز بود] سال‌ها بعد پس از بازگشت از نجف اشرف، روزى در دانشگاه مشهد سخنرانى داشتم. وقتى پشت بلندگو قرار گرفتم چهره یک نفر از میان جمعیت مرا به خود جلب کرد و احساس کردم این شخص همان مدیر وارسته آقاى اقتصادخواه است. لحظاتى جهت احترام به وى سکوت کردم. پس از سخنرانى براى اظهار محبت آمد و گفت: مرا مى‌شناسى؟ گفتم بلى و وى با خوشحالى زیاد با من احوالپرسى کرد. سپس به او گفتم آقاى اقتصادخواده به خاطردارى آن روز را که به جهت بدخطى من یک چوب محکم به دستم زدى؟ من از آن روز به بعد تلاش کردم تا خطم خوب شود. وى با یک حالت خجالت و شرمندگى به من نگاه کرد که عرض کردم جناب آقاى اقتصادخواه کاش از آن چوب‌ها در مسیر تعلیم و تربیت بیشتر مى‌زدى.»

منبع:

کتاب استاد علامه محمدتقی جعفری تبریزی به روایت اسناد ساواک صفحه 209


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.