صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

افرادی که از جمع افراد حاضر در مقابل مسجد اعظم رضائیه1 جدا و به تظاهرات خیابانی پرداخته

تاریخ سند: 6 آبان 1357


افرادی که از جمع افراد حاضر در مقابل مسجد اعظم رضائیه1 جدا و به تظاهرات خیابانی پرداخته


متن سند:

از: رضائیه [تاریخ:]6 /8 /1357
به: 311 312 [شماره:] 28591/ﻫ
پیرو 28589/ﻫ ـ 6 /8 /57

افرادی که از جمع افراد حاضر در مقابل مسجد اعظم رضائیه1 جدا و به تظاهرات خیابانی پرداخته حدود 2000 نفر تخمین زده شده است تظاهرات در ساعت 1330 خاتمه و تظاهرات کنندگان متفرق گردیدند محل‌های آسیب‌دیده به شرح زیر اعلام می‌گردد.
1ـ شیشه‌های حدود 20 بانک از شعبات صادرات ـ ملی ـ سپه ـ پارس ـ بازرگان ـ فرهنگیان ـ ایران و هلند ـ عمران و تهران خرد شده و به بعضی از شعبات اصیل این بانک‌ها خساراتی غیر از شکسته شدن شیشه‌ها وارد شده است
2ـ شیشه‌های تعداد زیادی مغازه‌ در خیابان‌های پهلوی ـ خیام ـ زنگنه و دانشکده خرد شده است
3ـ شیشه‌های قنادی پاپا و شهرفرنگ ـ فروشگاه تخت جمشید ـ خانه جوانان ـ چند باب از منازل مهم هتل آرنس آرین ـ نمایندگی هواپیمایی پارس ایر ـ سینماهای ایران ـ تخت جمشید ـ آپادانا ـ جهان‌آرا، دو مغازه مشروب‌فروشی ـ یک مغازه عکاسی اطلاعات و جهانگردی ـ موزه رضاشاه کبیر تعداد 80 کیوسک‌های تلفن باشگاه افسران ژاندارمری بوتیک بودسالینو ـ مخابرات ناحیه بهداری و بهزیستی مطب دکتر حاجی‌زاده اداره آبیاری خبرگزاری پارس دادگاه رادیو و تلویزیون خرد شده است
4ـ چند جام از شیشه‌های نمایشگاه اتومبیل رخش خرد و به دو دستگاه اتومبیل در داخل نمایشگاه خسارات وارد شده است
5ـ یک دستگاه کاروان اتومبیل مربوط به هتل آرین آتش زده شده و به 6 دستگاه اتومبیل که در مقابل هتل مزبور پارک شده بود صدمه وارد شده است
6ـ کاخ جوانان2 و کلوب ایران آتش زده شده است
7ـ به تعدادی اتومبیل در مسیر تظاهرکنندگان صدمه وارد شده است.
ضمناً رهبری تظاهرکنندگان که تاکنون شناخته شده‌اند ماشااله بوزچلو وکیل دادگستری و ... از روحانیون به اسامی سیدعلی‌اکبر قره‌باغی3 و غلامرضا حسنی بزرگ‌آباد به عهده داشته و تظاهرکنندگان ضمن حمل پلاکاردهایی که عکس خمینی نیز در بین آنها بود شعارهایی به نفع خمینی و همچنین شعارهای تندی علیه رژیم از جمله به همت خمینی، شاه ترا می‌کشیم و شهبانوی آذری4 چرا زن شاه شدی می‌دادند متضامناً اینکه دکاکین رضائیه در روز جاری بطور کلی تعطیل بوده است
مبینی
قندالی
صالحی
بولتن ـ 7 /8 /57
129324
دایره عملیات ـ 11 /8 /57
آقای مرعشی

توضیحات سند:

1. مسجد اعظم ارومیه(رضائیه) در خیابان عسگرآبادی، جنب بازار و میدان گندم‌فروشان واقع است. این مسجد که قبلاً با نام مسجد بازارباش نیز شناخته می‌شد در تاریخ 1392 هجری قمری برابر با 1351 تجدیدبنا و مسمی به مسجد اعظم گردید. این مسجد که هم‌اکنون یکی از مساجد تاریخی استان آذربایجان غربی است در شهر ارومیه می‌باشد.
2. کاخ جوانان: نام مکان‌های فرهنگی، هنری و آموزشی بود که در تهران و برخی شهرستان‌های به دستور محمدرضا پهلوی در 4 آبان 1345 افتتاح شدند. این مراکز در حقیقت برای جلوگیری از تمایل جوانان به فعالیت‌های سیاسی و مذهبی تأسیس شده بودند. در کاخ جوانان فرهنگ غرب، شاه‌دوستی و فساد و فحشاء تبلیغ و ترویج می‌شد. با پیروزی انقلاب اسلامی این مراکز تغییر ماهیت داده و در اختیار نهادهای انقلابی قرارگرفت.
3. آیت‌الله سیدعلی‌اکبر قره‌باغی فرزند مرحوم میرجلیل در سال 1315 ش /1354ق در روستای قره‌باغ ارومیه متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی به تبریز و سپس قم رفت و ادامه تحصیل را پی گرفت. وی از شاگردان حضرت امام خمینی(ره) به شمار می‌رفت.
آیت‌الله قره‌باغی به مطالعه، نوشتن و تدریس مکاسب و کفایه و درس خارج فقه اشتغال داشت. عمده فعالیت‌های علمی ایشان پس از مهاجرت به ارومیه، نوشتن کتاب انوارالفقاهه، حاشیه بر عروۀالوثقی و تنظیم تقریرات بحث حضرت امام خمینی قدس سره بود.
از خدمات اجتماعی آن مرحوم می‌توان به تأسیس صندوق کمک به مستمندان تأسیس بیمارستان 232 تختخوابی سیدالشهداء علیه السلام ارومیه اشاره کرد. تأسیس یک شورای محلی در ارومیه به نام شورای انقلاب اسلامی برای مبارزه با اقدامات مخالفین انقلاب اسلامی در منطقه، سرپرستی امور قضایی شهر ارومیه، نمایندگی مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی (دوره اول) و نمایندگی مردم استان آذربایجان غربی در مجلس خبرگان (دوره سوم) از مسئولیت‌های ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی سال‌های1357 ـ 1391 بود. آیت‌الله قره باغی در هفتم فروردین 1391/ 5 جمادی‌الاول 1433 در شهر مقدس قم دعوت حق را لبیک گفت و پیکر ایشان پس از تشییع در ارومیه، در شهر قم به خاک سپرده شد.
4. منظور فرح دیبا (پهلوى) است، در مهرماه سال 1317 ﻫ ش از پدری آذربایجانى به نام سهراب و مادری گیلانى به نام فریده قطبى گیلانى، در بخارست پایتخت رومانى به دنیا آمد. پدر فرح، سهراب دیبا افسر ارتش بود که هنگام تولد فرح براى انجام مأموریتى در رومانى، که در آن زمان رژیم سلطنتى داشت، به سر مى‌برد. فرح در کودکى پدر را از دست داد و با مادرش راهى تهران شد. در تهران تحت سرپرستى مادر با مراقبت و حمایت داییاش بزرگ شد.
وی تحصیلات خود را در تهران ابتدا در مدرسهی ایتالیاییها (مدرسهی خواهران کاتولیک) و سپس مدرسهی ژاندارک و دبیرستان رازى به انجام رساند و براى ادامهی تحصیل به فرانسه اعزام و در رشتهی معمارى مشغول تحصیل شد. ضمن تحصیل، با گروههاى دانشجویان ایرانى مقیم فرانسه که در آن زمان بیشتر گرایشهاى چپى داشتند آشنا شد. پسر دایى او رضا قطبى هم در میان این دانشجویان بود و روابط نزدیک بین آن دو، بالطبع در گرایش و کشش او به سمت این فعالیتها بى تأثیر نبود.
فرح هنگام تحصیل در پاریس، از نظر تأمین هزینهی تحصیل و اقامت خود در پاریس در مضیقه بود و تحت تأثیر شرایط محیط زندگى خود و رواج افکار و عقاید کمونیستى در فرانسهی آن روز گرایش‌هاى چپى پیدا کرد، به طورى که احسان طبرى، از رهبران حزب توده بعدها در کتاب «کژراهه» خود نوشت: «در حوزه‌هاى حزب توده در پاریس نیز حضور مى‌یافت. دوستان او نیز همه گرایش‌هاى چپى داشتند و پسردایى فرح، رضا قطبى، که او هم در پاریس تحصیل مى‌کرد به گروه‌هاى چپ پیوسته بود.
فرح اولین ملاقات خود را با شاه در یک مجلس پذیرایى که از طرف سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود خوب به خاطر مى‌آورد.... دو ماه بعد از این ملاقات، فرح براى گذراندن تعطیلات تابستانى به تهران آمد و عمویش اسفندیار دیبا که در آن موقع در دربار کار مى‌کرد، او را براى گرفتن یک بورس تحصیلى به اردشیر زاهدى معرفى کرد. اردشیر زاهدى که در آن موقع داماد شاه بود، دفترى در دربار داشت و ضمن سایر کارها به امور دانشجویان ایرانى در خارج هم رسیدگى مى‌کرد. اردشیر زاهدى از قیافه و هیکل متناسب و طرز صحبت این دختر خیلى خوشش آمد و او را براى همسرى شاه مناسب تشخیص داد.
فرداى همان روز شهناز دختر شاه و همسر اردشیر زاهدى هم فرح را دید و پسندید و تمام داستان از همین جا آغاز شد. و طى یک ضیافتى که شهناز و اردشیر زاهدى برپا کردند وسیله‌اى به دست آمد تا با هم بیشتر آشنا شوند و با یکدیگر به گفتگو پرداختند... مراسم ازدواج بعد از ظهر دوشنبه 29 آذرماه 1338 برگزار و در همان شب مجلس شام و ضیافت باشکوهى در کاخ گلستان منعقد گردید.» فرح که از خانواده‌ای متوسط به دربار راه یافته بود به زراندوزی و اشرافی‌گری پرداخت. وی که شیفته و مفتون فرهنگ غرب و فاقد هرگونه هویت ملی و دینی بود با ورود به دربار به عقده گشایی پرداخت. خریدهای مجلل او از مغازه‌های پاریس، برگزاری جشن‌های مسرفانه، برپایی جشن تاجگذاری و جشن هنر شیراز نمونه‌ای از تمام واقعیت بود. عمده کارهای او مدرن‌گرایی از نوع مبتذل و تقلید از نمادهای غربی و تبلیغ و اشاعه بی‌بند و باری بود که جامعه را به سوی انحطاط می‌برد.
فرح بعد از مرگ شاه هرگز دربارهی میزان ثروت و ارثیه‌اى که به او رسید سخنى بر زبان نیاورد، ولى با کمترین تخمین، دارایى او به دهها میلیون دلار بالغ مى‌شود. وى در یک خانهی مجلل در شرق آمریکا زندگى مى‌کند و ویلایى نیز در جنوب فرانسه دارد، ولى غالبا در آمریکا به سر میبرد و سالى یکى دوبار هم براى گردش و تفریح و خرید به فرانسه مى‌آید. پسر کوچک فرح علیرضا و دخترش لیلا خودکشی کردهاند و فرحناز با وی زندگی میکند. او با پسر بزرگش رضا پهلوى رفت و آمد زیادى ندارد.
ر.ک: زنان دربار به روایت اسناد، فرح پهلوی، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.


منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مساجد استان آذربایجان غربی- جلد دوم صفحه 3


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.