صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات شیخ علی دشتی طلبه حوزه علمیه قم

تاریخ سند: 26 دی 1350


موضوع: اظهارات شیخ علی دشتی طلبه حوزه علمیه قم


متن سند:

از: 10/ ی تاریخ: 26 /10 /1350
به: 10/ ﻫ شماره: 2945 /10‌‌ی
موضوع: اظهارات شیخ علی دشتی طلبه حوزه علمیه قم

نامبرده که از اهالی منشاد یزد بوده و فعلاً در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل می‌‌باشد ساعت 0650 صبح 23 /10 /50 به یزد وارد و چند ساعت بعد ضمن صحبت با یکی از روحانیون یزدی اظهار می‌‌دارد:
چند روز قبل در روزنامه اطلاعات سئوال و جوابی از جمشید اعلم1 و یک نفر دیگر پیرامون آقای خمینی به چشم می‌‌خورد بدین مضمون آنهائی که در موقع تقسیم اراضی در ایران سروصدائی به راه انداخته‌اند چرا الان در عراق ساکت2 نشسته و با وجود اینکه ایرانی‌های مقیم عراق را با زجر و شکنجه بیرون می‌‌کند صحبتی نمی‌کنند در جواب گفته شده بود که آقا دست نشانده اربابان خودش می‌‌باشد و صلاح نمی‌داند حرفی بزند گرچه دم از اسلام می‌‌زده ولی روی حسابی دیگر بوده است. طلبه مزبور سپس ادامه می‌‌دهد یکی از طلاب حوزه علمیه قم آن قسمت از روزنامه را به دست گرفته و در مدرسه فیضیه روی سنگی بلند ایستاده و تمام طلاب را نزد خود خوانده و آنگاه مطالب مندرج در روزنامه را برای آنها خوانده و می‌‌افزاید آقایان روحانیون ساکت ننشینید اینها که در روزنامه می‌‌نویسند دروغ است. آقای خمینی به دولت عراق اعلان کرده و گفته چرا نسبت به ایرانیان و روحانیون بدرفتاری می‌‌کنند چون اینها نسبت به آقای خمینی غرض دارند نامی‌از خدمات بزرگش به میان نمی‌آورند و اگر به صورت اعلامیه هم باشد می‌‌گیرند و نمی‌گذارند به دست مردم ایران برسد. پس از این صحبت طلاب به طور آرام متفرق شدند ولی طولی نکشید که دومرتبه به دور هم جمع شدند و درباره موضوع به بحث پرداختند و در همین حال مأمورانی به داخل مدرسه آمده و طلاب را با زدن به وسیله باطوم متفرق و چند نفری را هم دستگیر کردند.
شیخ علی دشتی در پایان اظهار می‌‌دارد فعلاً وضع حوزه علمیه قم مجدداً متزلزل گردیده است.
نظریه یکشنبه: به گزارش عملیاتی خبر مراجعه فرمایند. ضمناً هرگونه اقدام مستقیمی‌موجب شناسائی منبع خواهد شد. (روان)
نظریه 10ی: نظریه یکشنبه مورد تایید است.

توضیحات سند:

1. سناتور جمشید اعلم، فرزند اسدالله،‌ در سال 1280ش در شهر وان ترکیه متولد شد. پس از طى دوره مقدماتى، مقطع متوسطه را در دبیرستان‌هاى علمیه و دارالفنون به پایان رساند و جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در شهر لیون (لیسه آمپر) در دانشکده ادبیات، زبان فرانسه را تکمیل نمود و با تخصص گوش و حلق و بینى از دانشکده پزشکى فارغ‌التحصیل شد و پس از ازدواج با دخترى فرانسوى‌تبار به ایران مراجعت کرد و در آغاز، در بهدارى ارتش و بعد از آن، در بیمارستان شماره یک شهردارى به کار پرداخت. در سال 1316 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و از سال 1327 در دانشکده پزشکى به تدریس مشغول شد. جمشید اعلم در مشاغل مهمى چون: تدریس تعلیمات سریرى، تدریس در هنرسرای عالى، پزشک و رئیس بیمارستان وزیرى با حق آموزش، رئیس بخش گوش و حلق و بینى بیمارستان فارابى، رئیس بیمارستان امیراعلم، عضو شوراى مرکزى دانشگاه‌ها، صاحب امتیاز مجله راه علم، نماینده مجلس شوراى ملى و سنا از شهرستان قزوین قرار داشت و در سال 1339ش ضمن سفر به اسرائیل، سرسپردگی خود را به رژیم اشغالگر قدس اعلام نمود. ساواک وى را اهل مشروب، پول و مقام، خودخواه، شوخ، متکبر و ضعیف‌کش معرفى نموده است. او همچنین نشان‌هاى 2 و 3 همایون، 2 و 3 و 4 و 5 تاج از طرف محمدرضا پهلوى و تعدادى نشان از کشورهاى خارجى دریافت کرد. اعلم در تشکیلات فراماسونرى عضویت داشت و در سال 1350 به دلیل سخنرانى علیه امام خمینى (ره) در مجلس سنا، توسط مردم غیور و مسلمان تهدید شد که جهت حفظ جانش از ساواک درخواست کمک کرد. وی بعد از انقلاب دستگیر و زندانی شد و بنابر رأی دادگاه انقلاب در مهر 1358 اعدام شد. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
2. در تاریخ دوم دی ماه سال 1350ش، پس از اعمال خشونتی که توسط نیروهای دولتی، علیه ایرانیان مقیم عراق صورت گرفت، امام خمینی(ره) تلگرافی خطاب به احمد حسن البکر مخابره فرمود که بخشی از آن به این شرح می‌‌باشد: «... پس از اهداى سلام، لازم است تذکراتى دهم که امید است به صلاح مسلمین و خصوص دولت عراق باشد. در این عصر که تمام دولت‌ها، حتى دول بزرگ، کوشش مى‌کنند که جلب انظار ملت‌ها را بنمایند و براى خود و ملت خود وجاهت تحصیل کنند و صوت عدالت خود را به اسماع عالمیان برسانند، مصلحت نیست دولت عراق دست به کارى زند که در بین ملت‌هاى آزاد جهان، خصوصاً مسلمین، انعکاس ناروایى داشته باشد. در عصرى که دولت‌ها به انواع تبلیغات مى‌خواهند بر متحدین و متفقین خود بیفزایند و ملت‌ها را به بلوک خود متصل کنند، صلاح نیست دولت عراق ملت‌هاى بزرگ را از خود برنجاند و موجب تبلیغ بر ضد خود شود. ملت ایران، خود را از ملت عراق جدا نمى‌داند و در مشکلاتى که براى این مملکت اسلامى پیش آمده، در رأس مدافعین و مجاهدین بوده است. از مجاهدات علماى اعلام ایران که در رأس آنها، مرحوم آیت الله آقاسیدمحمد کاظم یزدى و مرحوم آیت الله آقامیرزامحمدتقى شیرازى (قدّس سرّهما) بوده‌اند، مدت زیادى نمى‌گذرد. مسلمین به حکم اسلام باید ید واحده باشند که بتوانند دست اجانب و مستعمرین را از دخالت در کشور خود قطع کنند. با قطع نظر از جهات سیاسى، از نظر اقتصاد نیز اخراج یک امت بزرگ و سرمایه‌هاى آنها که موجب رشد اقتصادى است، برخلاف صلاح است. دولت‌هایى که داراى سرمایه‌هاى هنگفت هستند، خود را از جلب سرمایه‌هاى خارجى و جلب سیاح، بى‌نیاز نمى‌دانند و اعتماد به سرمایه‌هاى خود نمى‌کنند، مصلحت نیست ملت‌هایى را که در اوقات آزاد در هر سال، هزاران نفوس از آنها براى زیارت اعتاب مقدسه در این مملکت وارد مى‌شوند و در اقتصاد آن تأثیر بسزا دارند، از خود براند. به نظر این جانب این عمل با این شدّت و خشونت که مأمورین انجام مى‌دهند، در این سرماى مرگبار که زن‌ها و اطفال در معرض هلاک هستند، به حیثیات سیاسیه و به اقتصاد مملکت صدمه مى‌زند. با توجه به این جهات و جهات دیگر انتظار مى‌رود که در این امر تجدید نظر شود و مراعات اخوت اسلامى که مورد سفارش اکید خداوند متعال و حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) است، بشود. والسلام. روح‌الله الموسوی الخمینى‌» صحیفه امام، ج‌2، ص404.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 1 صفحه 148

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.