تاریخ سند: 8 مرداد 1345
موضوع: سیداحمد سادات خراسانی و تشکیل هیأت متحده سه قریه قاسمآباد، نصرتآباد و شفیعآباد به رهبری وی
متن سند:
از: 8/ﻫ تاریخ:8 /5 /1345
به: 316 شماره: 1802 /8 ﻫ
موضوع: سیداحمد سادات خراسانی و تشکیل هیأت متحده سه قریه قاسمآباد، نصرتآباد و شفیعآباد به رهبری وی
پیرو 1773 /8 ﻫ ـ 27 /4 /45
بعدازظهر پنجشنبه 30 /4 /45 در قریه قاسمآباد در جلسه هیأت مزبور شرکت و ضمن بررسی معلوم شد که هیأت متحده سه قریه قاسمآباد، نصرتآباد و شفیعآباد دارای 6 نفر اعضاء هیأت مدیره. یک نفر خادم، یک نفر صندوقدار و یک نفر متصدی اموال میباشد که البته اسامی اعضاء هیأت مدیره که به خاطر مانده عبارتند از. 1ـ اکبر ناصری نجار 2ـ یادگاری 3ـ عباس استاد اکبری 4ـ علی حسن جان ضمناً پسر کدخدای قریه به عنوان خادم، استاد عباس بنا صندوقدار و سیدنصراله هاشمی متصدی اموال تعیین گردیدهاند. در این هیأت یک نفر واعظ به نام سیدعبدالصمد هاشمی اهل قاسمآباد ثبت نام کرده که در مسجد دسته مخالف منبر میرود ضمناً در قریه عباسآباد هم شبهای جمعه جلسه قرائت قرآن و روضهخوانی وسیله بلندگو توسط واعظی به نام نجفی (پسر آخوند) دائر میگردد.
ضمن صحبت با اکبر ناصری (عضو هیأت مدیره) نامبرده اظهار داشت که بین اعضاء هیأت کسی جز من آداب سینه زدن و عزاداری را نمیداند و چون این کار به عهده من محول شده لذا در مقابل دسته مخالف که فتنهگر هستند ایستادگی میکنم و اگر آنها در عزاداریها کاری به ما نداشته باشند که هیچ وگرنه ما نیز در برابر آنها مقاومت خواهیم کرد. سپس از مشارالیه سئوال شد که نام آورنده عکس آقای خمینی به مسجد چیست وی اظهار داشت عباس حیدری میباشد که برای انجام امور شخصی خود به اصفهان رفته و پسرعموئی در قریه ده شیخ (شمال غربی قاسمآباد) دارد که شبهای جمعه در جلسه هیأت شرکت میکنند. در این موقع سیدنصراله هاشمی (متصدی اموال هیأت) اظهار داشت که اگر حاج آقا خراسانی در جلسات هیأت شرکت نکند ما از آقای هاشمی نوقی واعظ که از طرفداران آیتاله خمینی میباشد قول گرفتهایم که به جای حاج آقا خراسانی رهبری هیأت را به عهده بگیرد و ضمناً چون همه ساله واعظ از قم دعوت میکردیم شاید امسال ماه رمضان تمام وقت آقای خراسانی را گرفته و مبلغ هزار تومانی که سالهای قبل از این بابت به سایرین میدادیم امسال به ایشان بدهیم و همچنین نامبرده در پایان صحبت خود افزود که استاد عباس چکی به مبلغ صد تومان جهت مصرف بنزین به حاج آقا خراسانی داد ولی ایشان قبول نکرد.
حاج آقا خراسانی در منبر خود ضمن قرائت و تشریح 5 مسأله دستورات نماز جماعت را بیان کرد و سپس گفت اعضاء هیأت پولی جمع کنند و غسالخانهای بسازند و به طور طعنهآمیز اظهار داشت فعلاً قرن اتم است و دیگر چراغهای قدیم به درد نمیخورد و چون شما از برق استفاده میکنید و در اطاقهای سفید رنگ زندگی میکنید و خلاصه روزبروز در حال ترقی هستید لذا نباید مانند 50 سال پیش مردهها را روری تخته و کنار جوی آب غسل بدهید باید این کار نیز با وضع امروز مطابقت داشته باشد ضمناً نامبرده در پایان منبر خود برای آقای خمینی دعا کرد و حفظ استقلال مملکت و ناموس مسلمین را از خداوند خواستار شد و برای دشمنان هیأت چنانچه قابل اصلاح نباشند ذلت و بدبختی آرزو نمود و همچنین اشارهای به عمل حاج نمود و گفت افراد مستطیع اگر به مکه نروند مثل یهودیها هستند سپس ایشان به منبر خود خاتمه داد و چون وسیله نقلیه نداشت در ساعت 10 بعدازظهر یک تاکسی آمد و او را به شهر برد و بعد از آن هم اعضاء هیأت عزاداری کردند.
ضمناً متن کامل یازده ماده اساسنامه هیأت مزبور در اولین برخورد مجدد با حاج آقا خراسانی از روی دفتر بغلی ایشان تهیه خواهد شد.
ملاحظات: نظریه رهبر عملیات ـ طبق بررسیهای معموله به طور کلی علت اصلی تشکیل هیأت مزبور ساختن مسجدی به نام آقای خمینی را میتوان اختلاف و دودستگی بین اهالی قراء مذکور نام برد که قدر مسلم این اختلاف و دودستگی نیز زائیده اختلافات مذهبی دو فرقه شیخیه و بالاسری میباشد که در قراء مزبور سکونت دارند و در حال حاضر به علت پیش آمدن همین اختلافات اهالی قراء مزبور به دو دسته تقسیم شده و به صورت دو جبهه مذهبی در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند و امکان تلاقی این دو جبهه در ایام عزاداری شدیدتر میشود.
نظریه رئیس ساواک.1 با اقداماتی که از طرف این ساواک انجام گرفته نظرات و نیات حال و آینده هیأت مزبور مکشوف و به اطلاع خواهد رسید نکته اصلی این است که چون ممکن است این هیأت در آینده به صورت یک پایگاه جدیدی برای مخالفین به طور اعم چه روحانیون افراطی و یا دستجات ناآگاه دیگری درآید و مورد سوءاستفاده عناصر ناراضی و ابنالوقت قرار گیرد لذا صلاح است مراتب در مرکز بررسی و چنانچه مصلحت باشد از طریق ژاندارمری و یا شهربانی محل تدابیری برای خنثی نمودن همین اعمال ساده که به صورت مذهبی جلوهگر است و بعدها ممکن است کانون خطرناکی شود بنمایند.2
رونوشت برابر اصل است.
توضیحات سند:
1. رئیس ساواک در این زمان نعمتالله نصیری بود، نعمتالله نصیری، فرزند عمیدالممالک در مردادماه سال 1289 ﻫ ش به دنیا آمد. پس از طى تحصیلات مقدماتى و متوسطه و گذراندن دانشکده افسرى در سال 1313 به درجه افسرى رسید. مدتى فرمانده گردان 2 هنگ 18 کرمان شد. در سال 1329 فرماندهى هنگ پیاده پهلوى و سپس فرماندهى گارد شاهنشاهى را به عهده گرفت. در کودتاى 28 مرداد 1332 نقش بسیار مهمى داشت. در سال 1337 به درجه سرلشکرى رسید. در سال 1339، ژنرال آجودانى و سپس رئیس شهربانى کل کشور شد. در مرداد 1341 به درجه سپهبدى رسید و در سال 1342، فرماندار نظامى تهران شد. او در سال 1343 به معاونت نخستوزیرى و ریاست ساواک کشور منصوب گردید. در 13 مهرماه سال 1350 و مقارن با جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى، به درجه ارتشبدى رسید. در طول دوازده سال ریاست وى در ساواک، همکارى گستردهاى بین دستگاههاى جاسوسى آمریکا و اسرائیل با ساواک برقرار و مدرنترین دستگاههاى فنى جهت سرکوبى مبارزین به ایران منتقل گردید. در سندى از لانه جاسوسى مورد عملکرد نصیرى در دستگاه امنیتى شاه چنین گزارش شده است : «نصیرى در زمینه مسائل امنیتى، فردى محافظهکار است و ترجیح مىدهد به جاى رسوخ در میان گروههاى مخالف و پىبردن به اهداف و روشهایشان، آنان را یک باره سرکوب و نابود کند.» او در طول زندگى، بیش از 40 مورد نشانهاى داخلى و خارجى گرفت.
با اوجگیرى انقلاب اسلامى، نصیرى که به علت دخالت مستقیم و غیرمستقیم در ارعاب و تعقیب و شکنجه و قتل آزادیخواهان مورد نفرت همه طبقات جامعه بود، در تیرماه 1357 از ریاست ساواک برکنار و به عنوان سفیر به پاکستان اعزام شد. رژیم پهلوى در عقبنشینى گام به گام خود در برابر انقلاب اسلامى، وى را به تهران فراخواند و در یک حرکت عوامفریبانه، در 16 آبان 1357 او را بازداشت و روانه زندان کرد. سرانجام نصیرى در 22 بهمن 1357 توسط مردم دستگیر و در 27 بهمن 1357 به حکم دادگاه انقلاب اسلامى، تیرباران شد.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
2. در سند زیر ساواک خواستار تکمیل گزارشهای قبلی راجع به هیئت مذکور شده است:
از: 316 تاریخ: 5 /5 /1345
درباره: تشکیل هیئتی به سرپرستی سیداحمد سادات خراسانی
محترماً به طوری که استحضار دارند چندی قبل اطلاعیهای از ژاندارمری کل کشور واصل گردید مبنی بر اینکه در قریه قاسمآباد رفسنجان هیئتی تحت عنوان قرائت قرآن به سرپرستی نامبرده بالا تشکیل و مظنون به فعالیتهای مضره میباشد.
مراتب به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید. معظمله پینوشت فرمودند" اداره کل سوم در اولین جلسه کمیته اطلاعاتی روز چهارشنبه پس از بهرهبرداری عین این اطلاعیه را بیاورید" که در اجرای امر به همین نحو اقدام گردید. ضمناً چون نکات ابهامی در گزارش خبری ژاندارمری موجود بود لذا اطلاعات تکمیلی از ژاندارمری کل کشور خواسته شد. پاسخ واصله حاکی از عدم تائید مفاد گزارش خبری به آن نحوی که در بدو گزارش قید شده میباشد. زیرا در اطلاعات تکمیلی خواسته شد:
1ـ (س) یک نسخه از مرامنامه مربوطه را ارسال نمایند.
(ج) نسخه خطی از مرامنامه در دست نیست.
2ـ (س) هرگونه سوابقی دال بر مکاتبات رهبر هیئت مزبور با آیتاله خمینی در آن سازمان موجود است چگونگی را اعلام فرمایند.
(ج) مدارک یا سوابقی از نحوه مکاتبه رهبر جمعیت با خمینی موجود نمیباشد.
3ـ (س) اسامی اشخاصی را که به هیئت فوقالذکر کمک مادی و معنوی مینمایند اعلام و نحوه کمک نامبردگان را روشن نمایند.
(ج) به غیر از نفراتی که اسامی آنان در اطلاعیه ارسالی قید گردیده اشخاص دیگری که به جمعیت کمک مادی مینمایند شناخته نشدهاند.
4ـ (س) هرگونه سوابقی که معلوم نماید وجوهی از قم جهت این هیئت ارسال میگردد اعلام شود.
(ج) سوابقی که چگونگی ارسال وجوهی را از قم جهت جمعیت روشن نماید در دست نیست.
5ـ (س) هرگونه سوابقی از افراد مندرج در اطلاعیه معطوفی موجود است خلاصهای از آن را اعلام دارند.
(ج) افراد مندرج در اطلاعیه معطوفی در این سازمان فاقد پیشینه میباشند.
نظریه:
ژاندارمری کل کشور در مورد این هیئت به طور کلی غلو نموده و تا حدودی موضوع را تحریف کرده و مؤید این ادعا نامه شماره 19296 /11568 /18 مورخ 2 /5 /45 ژاندارمری کل کشور میباشد که در پاسخ اطلاعات تکمیلی داده است. ضمناً استنباط میشود که این هیئت صرفاً به منظور [رقابت در] عزاداری با فرقه شیخیه تشکیل گردیده است لکن چون رهبر این هیئت از طرفداران خمینی میباشد از این رو ژاندارمری محل از این مستمسک استفاده نموده و به جانبداری از دسته شیخیه قصد منکوب نمودن بالاسریها از جمله هیئت مذکور را دارد که ارسال چنین گزارشی بدان تفصیل بدین جهت میباشد. ملاحظه شد ـ 6 /5
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 1 صفحه 128