صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

انتشار اعلامیه علیه وزیر اطلاعات و جهانگردی و چهار نفر از مسئولین و نویسندگان مطبوعات

انتشار اعلامیه علیه وزیر اطلاعات و جهانگردی و چهار نفر از مسئولین و نویسندگان مطبوعات


متن سند:

اخیرا اعلامیه ای به صورت پلی کپی و بدون امضاء و زیر عنوان «ملت ایران در مقابل روسپی های مطبوعاتی1» در تهران توزیع شده که خلاصه مفاد آن بشرح زیر به استحضار می رسد: آنها که شرف و آبروی خود را در مقابل چند هزار تومان می فروشند که حکومت جابر چون استخوانی به دهانشان می اندازد، کسانی نیستند که در لباس پاسبان و افسر پلیس به سوی مردم شلیک می کنند.
آنها کسانی هستند که پشت درهای بسته تمامی احساسات انسانی و معیارهای شرف و آبرو را زیر پا می گذارند، و به مردان شریفی که با استعمار در راه ملی شدن نفت مبارزه کرده اند، دشنام و ناسزا می دهند.
آزادیخواهان و روشنفکران مبارز و مخالف با رژیم فساد و غارتگری ایران را مخالف با آزادی زنان و اصلاحات ارضی می نامند.
حکومت ایران از سوئی با گلوله و شلاق و چماق مردم بی گناه و آزادیخواه را در خیابانها قتل عام می کند و از سوی دیگر با دست و قلم ناپاک این روسپی های مطبوعاتی تمام آثار شرافت و پایداری ملت ایران را تخطئه می کند.
داریوش همایون فاشیست سومکائی2 دیروز و داماد سرخانه خانواده ننگین زاهدی که با فروختن هستی انسانی خود به سرویسهای جاسوسی سیا و اسرائیل به وزارت اطلاعات دولت آموزگار رسیده است در رأس این روسپی های مطبوعاتی قرار دارد، و زیر نظر او کمیسیونی از کثیف ترین و ننگین ترین فواحش مطبوعاتی برای ناسزاگوئی به مبارزات و مبارزان ملی ایران گرد آمده اند.
فرهاد نیکوخواه مشاور مطبوعاتی هویدا وزیر دربار، کسی که بخاطر خدمات جنسی خود به رجال از سالها پیش چون کرمی از روده کثیف هیئت حاکمه ارتزاق می کند.
امیر طاهری دلال و پادوی مطبوعاتی ساواک و عضو دیروز کنفدراسیون دانشجویان اروپا که به رفقای خود خیانت کرد و خود را فروخت.
اما در آن مقام هم چنان شعوری اندک داشت که تنها راه نزدیکی به پرولتاریا را نرفتن حمام و کثافت می دانست، چنانکه نه تنها دوستان، همسایگان هم از شدت تعفن حضورش در عذاب بودند.
علی شعبانی بچه تصنیف فروش دیروز پایین لاله زار که ناگهان نویسنده از آب درآمد.
محمد جعفریان ستوان یکم سابق شهربانی عضو حزب توده و یکی از مفتشان عقاید و سخنران پرورش افکار حکومت جبار و قائم مقام کنونی حزب رستاخیز که نامه اش به کمیته مرکزی حزب توده با درود آتشین به حزب قهرمان و افراد محترم کمیته مرکزی حزب توده ایران ختم می شود.
این جاسوس دوجانبه پس از سال 32 ظاهرا توبه کرد و صد و هشتاد درجه چرخید تا امروز قیافه فربه شده و خرگردن خود را هر روز در تلویزیون دولتی و روزنامه های مزدور به رخ مردم بکشد و به اعمال ضد مردمی حکومت رنگ تئوریک بزند و به امید روزی باشد که به مصداق هر کس به عشق اولش برمی گردد در همین تلویزیون بگوید به سینه زدن سنگ این حکومت وسیله بوده است برای پوشش و نفوذ بیشتر، تا از سنگر مؤثرتری خبر بدهد.
مگر دیگر جاسوسان به چه وسیله طی سی سال جاسوسی از ستوانی به سرلشگری می رسند؟ مگر هر گاه بیگانه ای می خواست از جزئیات دخالت ارتش در ظفار باخبر باشد بهتر از جعفریان هفت خط کسی را می یافت که با سابقه و آشنائی نظامی به عنوان رئیس خبرگزاری دروغ پرداز پارس هر هفته از زوایای محل دیدن می کرد؟.
محصول آلوده و کثیف این مغزهای علیل و قلمهای هر جائی بدست داریوش همایون وزیر فاشیست و جاسوس به روزنامه های کیهان و اطلاعات تحمیل می شود.
مسلما ادامه چاپ و انتشار محصولات توطئه این روسپی های قلم به مزد حکومت جبار بجائی می رسد که ملت ایران خریدن و خواندن این روزنامه ها را تحریم کند.
امروز که دولت به اعتراضات آرام و منطقی مردم با گلوله و چوب و چماق جواب می دهد، امروز که تمام سلاحهای ضربتی و تبلیغاتی در دست دولت است، ملت ایران نیز سلاح برنده مقاومت منفی را در دست دارد.
این مقاومت منفی دست کمکی است که در مقابل خوش رقصیهای مطبوعاتی و اعمال سایر آتش بیاران معرکه از سوی مردم شریف و آزادیخواه به سوی مبارزان راه آزادی و استقلال سیاسی و اقتصادی ایران دراز می شود.
ارزیابی خبر : اعلامیه فوق منتشر گردیده و مطالب بالا در آن درج گردیده است.
اقدامات انجام شده : مراتب به نخست وزیری اعلام گردیده است.
توضیح : اگرچه اعلامیه فاقد امضاء است، اما طبق اطلاع از سوی اعضاء کانون غیر رسمی نویسندگان تهیه و توزیع شده است.
در کلاسه 122117 موضوعی بایگانی شود خوانساری 16 /11 /36

توضیحات سند:

1ـ اصل اعلامیه در بخش ضمائم آمده است ضمیمه شماره 1 2ـ حزب سومکا را که مخفف «سوسیالیزم ملی کارگران ایران» بود منشی زاده از هیتلری های سرشناس تأسیس کرد.
اعضای حزب سومکا اونیفرم سیاه با بازوبند و ساطور دست می گرفتند و به سبک هیتلری ها سلام می دادند و مبارزه با کمونیستها هدف آنها بود.
این حزب در تهران بیش از صد نفر عضو نداشت و از دربار کمک می گرفت و در خیابانها به کسانی که روزنامه های توده ای می فروختند حمله می کردند و...

منبع:

کتاب کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 366


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.