صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 19 تیر 1343


متن سند:

به : ریاست محترم شهربانی شهرستان خمین محترما با زیارت دستور ذیل گزارش مورخه 19 /4 /43 مامورین ویژه و انتظامی در مسجد جامع به استحضار می رساند از پانزدهم خرداد1 ماه سال گذشته تا کنون به فرموده مراقب اعمال و رفتار و گفتار برادران خمینی به نامان سید مرتضی پسندیده و سید نورالدین هندی و روحانیون ایادی آنها در این شهر بوده و برای هریک از اشخاص فوق در مواقعی که بالای منبر یا مجالس دیگر به اظهارات خلاف قانون و تحریکات علیه شهربانی و دستگاههای دولتی مبادرت نموده اند گزارش جداگانه تقدیم و سوابق هریک در این شهربانی موجود و حاکی از سوءنظر آنها می باشد و از قرار معلوم چنین به نظر می رسد که از جریانات بیش و کم مطلع و از پانزده خرداد ماه سال جاری به عناوین مختلف در مساجد و منازل و مجالس سوگواری اهالی را علیه اینجانب تحریک و روز مذکور سید کاظم قریشی که خود فردی از عوامل مخربه است داخل مسجد جامع مردم را علیه اینجانب تحریک وبه نفرین مبادرت و مستمعین آمین گفته اند با این دسیسه بازی مقصد [قصد ]دارند مرا از انجام وظائف محوله سرد و باز دارند مراتب جهت استحضار و رسیدگی عاجلی معروض تا صدق و کذب عرایضم معلوم گردد متصدی شعبه اطلاعات وکیلی امضاء اطلاعات اصل به سازمان امنیت و رونوشت به اطلاعات شهربانی محلات فرستاده شود 20 /4 /43 رونوشت برابر اصل است.
رونوشت برابر با رونوشت است.
دادفر

توضیحات سند:

1ـ به دنبال ادامه مبارزه و ایراد سخنان کوبنده عصر عاشورا از سوی حضرت امام خمینی (سلام اللّه علیه)، شب 12 محرم 1383 مطابق با 15 خرداد 1342 حمله وحشیانه رژیم شاه به سنگر روحانیت آغاز گردید.
بسیاری از روحانیون دزدیده شدند و جمعی هم تحت تعقیب قرار گفتند .
در ساعت 3 بعد از نیمه شب 15 خرداد سربازان گارد به منزل امام یورش بردند و پس از دستگیری ایشان به سوی تهران روانه شدند.
حاج آقا مصطفی فرزند امام که شاهد عینی این جریان بود، با تمام نیرو فریاد سرداد که «خمینی را بردند» و مردم قم سراسیمه از خانه ها بیرون ریختند و اطراف خانه امام اجتماع نمودند.
همزمان با دستگیری قائد بزرگ، حضرت آیت الله قمی از مشهد و آیت الله محلاتی از شیراز دستگیر گردیده و به تهران گسیل شدند.
روز 15 خرداد فریاد «یا مرگ یا خمینی» مردم قم، شهر را به لرزه درآورد، زنان که در صف مقدم تظاهرکنندگان حرکت می کردند، قبل از دیگران هدف گلوله واقع شدند مردم که طالب آزادی بی قید و شرط قائد خویش بودند،بی مهابا پیش می رفتند و با رگبار مسلسل دژخیمان چون برگ درخت بر روی زمین می ریختند.
اجساد و مجروحین را با کامیون به سوی مقصد نامعلومی حرکت دادند و ماشینهای آتش نشانی سراسر خیابانها و کوچه ها را شسته و از خون پاک کردند! خبر دستگیری قائد بزرگ به مقامات برجسته روحانی ملی و سیاسی پایتخت رسید و ساعتی بعد، این خبر در سراسر تهران مثل بمب صدا کرد.
بازاری ها، مغازه ها را تعطیل کردند و به تظاهرات پرداختند مردم از خانه ها و دانشگاهها بیرون ریختند و فریاد اعتراض سردادند و همگی به سوی کاخ شاه راه افتادند.
تانکها و توپها از کشته ها پشته ها ساخت و خیابانهایی که به کاخ منتهی می شد، به صورت کشتارگاه مخوفی درآمد.
فجیع ترین این کشتارها سرپل «باقرآباد» اتفاق افتاد که صدها تن دهقان کفن پوش ورامین با فریاد «یا مرگ یا خمینی» به نظامیان یورش بردند.
اما رگبار مسلسل آنان را قتل عام کرد و چرخ سنگین تانکها، گوشت و استخوانشان را در هم کوبید، به طوری که شناخت اجساد آنان حتی برای بستگان نزدیکان دشوار بود.
جهت سرکوبی جنبش و خاموش ساختن آتش انقلابی که می رفت تهران را شعله ور سازد، از ساعت 8 بعدازظهر حکومت نظامی اعلام شد و تهران در سکوتی وحشت زا فرو رفت.
در همان شب بسیاری از شخصیتهای ملی و سیاسی و افراد سرشناس بازار و دانشجویان دستگیر شدند.
اما علیرغم این تدابیر امنیتی با طلوع صبح، هزاران تن از مردم مسلمان و از جان گذشته به پشتیبانی از قائد زندانی خویش به خیابانها آمده و با فریاد «یا مرگ یا خمینی» به طرف کاخ شاه به حرکت درآمدند.
شاه فرمان آتش به قصد کشت داد و در روز 16 خرداد تهران به کشتارگاه مخوف و حمام خون بدل گشت.
همزمان با کشت و کشتار فجیع تهران و قم، شهرهای بزرگ به ویژه شیراز و بسیاری از شهرستانها زیر آتش توپ و مسلسل قرار گفت.
طبق آمار تخمینی، شمار شهیدان آن روز به 15 هزار نفر می رسید.
ر.ک: بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج 1، صص 494 ـ 468

منبع:

کتاب آیت‌الله سید مرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک صفحه 15

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.